به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این فیلم ۱۳۵ دقیقهای پس از نمایش، در نشستی با حضور پرویز جاهد (منتقد و فیلمساز) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
پرویز جاهد در این نشست گفت: فیلمی که تماشا کردیم ساخته پازولینی است؛ فیلمسازی شاعر، نظریهپرداز، مارکسیست و متأسفانه قربانی خشونت سیاسی. او در سال ۱۹۷۵ در شهر اوستیا به شکلی فجیع توسط گروهی فاشیست به قتل رسید. جالب است که خودش همواره با شخصیت مسیح همذاتپنداری میکرد؛ معتقد بود که روزی به شکلی وحشیانه به قتل خواهد رسید. سینمای پازولینی آمیزهایست از شعر، اسطوره، روانکاوی فرویدی، مارکسیسم و الهیات مسیحی.
او اقتباسهای فراوانی از متون کلاسیک داشت: از سوفوکل (فیلم «ادیپ شهریار»)، «هزار و یک شب»، «افسانههای کانتربری»، و حتی فیلمی درباره «سالو، یا ۱۲۰ روز در سودوم» که برداشتیست از کتاب مارکی دو ساد. فیلمی بسیار خشن، پر از شکنجه و تجاوز، که بیانیهای ضدفاشیسم است.
او افزود: پازولینی فقط فیلمساز نبود، شاعری برجسته هم بود. شعری دارد با عنوان «خویشاوندی با خورشید و باران» که بخشهایی از آن بازتاب نگاه مسیحوار او به هستی و مرگ است. در این شعر، مسیح را چونان جسمی از جنس شعر و درد توصیف میکند. پازولینی، همانطور که خودش گفته، با اینکه مارکسیست بود، هرگز ضد مذهب نبود. با کلیسا در تضاد بود اما ایمان به چهرهای زمینی و انسانی از مسیح داشت. فیلم انجیل به روایت متی دقیقاً بر اساس متن انجیل ساخته شده است، بدون تفسیر یا تحریف. برخلاف فیلمهایی مانند مصائب مسیح (ساخته مل گیبسون) یا آخرین وسوسه مسیح (ساخته مارتین اسکورسیزی) که روایتهای تخیلی یا تفسیری دارند، فیلم پازولینی وفادار به متن انجیل است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: او به جای استفاده از بازیگران حرفهای، از مردم عادی و کشاورزان مناطق فقیر جنوب ایتالیا بهره گرفت. حتی نقش مسیح را به یک دانشجوی جوان اسپانیایی داد که نه سابقه بازیگری داشت و نه چهرهای «هالیوودی». پازولینی عمداً از شمایل مسیحِ کلاسیک در سینما فاصله گرفت و فیگوری زمینی و انسانی از مسیح ارائه کرد. فیلم در مناطق فقیرنشین ایتالیا فیلمبرداری شد، نه در اسرائیل یا فلسطین. پازولینی پیش از این فیلم، مستندی ساخت با عنوان مکانیابی برای انجیل متی و دریافت که مکانهای تاریخی دیگر حال و هوای لازم را ندارند. بنابراین به جنوب ایتالیا رفت تا واقعیت اجتماعی را به جای بازسازیهای تاریخی بنشاند. نکته جالب اینجاست که با وجود اینکه کلیسا پیشتر پازولینی را به خاطر فیلمها و سبک زندگیاش محکوم کرده بود، همین فیلم او از سوی کلیسای کاتولیک به عنوان بهترین فیلم دینی سال شناخته شد. این تناقض، از پیچیدگی شخصیت و نگاه پازولینی حکایت دارد.
جاهد در ادامه صحبتهایش گفت: پازولینی در جایی درباره ساخت این فیلم گفته بود: «من کاتولیک به دنیا آمدم، اما مارکسیست شدم. هنوز هم نمیتوانم از چهره انسانی و رنجکشیده مسیح چشم بپوشم.» از نظر پازولینی، مسیح نه فقط یک پیامبر، بلکه یک انقلابی بود که علیه ظلم، قدرت، و زر ایستاد. البته فیلم بر معجزات تأکید ندارد. بیشتر آنها در لانگشات نشان داده میشوند و از اغراق پرهیز میشود. تأکید اصلی بر وجه انقلابی، عصیانگر و عدالتطلب مسیح است. برخلاف دیگر فیلمهای مسیحایی که شخصیت مسیح را آرام و صلحطلب نشان میدهند، در اینجا با مسیحی روبهرو هستیم که خشمگین است، سخنانش را با قدرت پرتاب میکند و روحانیون زمان خود را به چالش میکشد. حتی بازیگر نقش مریم، مادر مسیح، مادر واقعی پازولینی است که در فیلم، زنی سالمند و خسته به تصویر کشیده میشود، نه زنی جوان و زیبا مانند آنچه در سینمای هالیوود معمول است.
این منتقد سینما ادامه داد: پازولینی میگفت که در ایتالیا همه به نحوی مارکسیستاند، همانطور که همه کاتولیکاند. یک کشیش باهوش هم جامعه را با معیارهای مارکسیستی تحلیل میکند.» از دید او، مارکسیسم بخشی از فرهنگ ایتالیاست. در نهایت، فیلم «انجیل به روایت متی» نهتنها یک اثر سینمایی دینی، بلکه تفسیری انسانگرایانه و اجتماعی از چهره مسیح است؛ تفسیری که با تصویر رسمی کلیسا تفاوت دارد، اما در عین حال، بسیار پرنفوذ، بیپیرایه و تأثیرگذار است.
59243
نظر شما