به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، خاطرهای از زندگی شهید مدافعحرم سجاد دهقان به نقل از همسر شهید تقدیم شما فرهیختگان می شود.
روز ولادت حضرت زهرا (س) مثل همیشه سجاد با روی خوش از سرِ کار اومد.
بهم گفت:
«خانوم! راضی هستی هدیهای رو که پادگان به عنوان روز زن داده؛ بدم به کسی که نیاز داره؟»
گفتم: آره! من از خُدامه. تازه چادر خریدم و فعلاً نیاز ندارم.
اون روز نپرسیدم چادر رو برا کی میخواد.
تا اینکه بعد از شهادتش یکی از دوستاش گفت: «توی دانشگاه یکی از دخترها حجاب مناسبی نداشت.»
سجاد یه نفر رو فرستاد تا باهاش حرف بزنه.
اون دخترخانوم هم گفت:
به خاطر مشکل مالی نمیتونم چادر بخرم.
سجاد تا اینو شنید، چادری که هدیۀ روزِ زن واسه من بود رو براش بُرد.
الحمدلله از اون روز چادر سرش میکنه.
منبع: دفاع مقدس
نظر شما