هزینه توقف مذاکرات و اعلام عدم‌ موفقیت آن بسیار بالاست/ گذشت زمان به نفع ایران نیست

این امکان وجود دارد که دو کشور برای اجتناب از توقف مذاکرات به یک راه حل موقت یا گام به گام رضایت دهند که طی آن راجع به دیگر موضوعات مهم مذاکره کنند و مذاکره بر سر غنی سازی را به آخر کار موکول کنند.

جواد مرشدی: بنا به گفته سخنگوی دستگاه دیپلماسی دور ششم مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا یکشنبه آتی در مسقط برگزار خواهد شد. بعد از دور پنجم مذاکرت مقامات آمریکایی در اظهارات خود تاکید بر این دارند که غنی‌سازی باید متوقف و تاسیسات هسته‌ای ایران جمع آوری شود، در مقابل ایران بارها تاکید کرده ادامه فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای به مشمول غنی‌سازی در داخل خاک ایران، بر اساس معاهدات بین‌المللی از جمله معاهده منع اشاعه حق ایران است و آمریکا در جایگاهی نیست که بخواهد در این ارتباط برای ایران تصمیم‌گیری کند.

جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده که اگر هدف آمریکایی‌ها این است که این اطمینان را پیدا کنند که "ما از سلاح هسته ای برخوردار نیستیم و به این سمت نمی‌رویم"، این موضوعی قابل حصول است و ایران در این زمینه حاضر است که "در راستای اعتمادسازی، نظارت‌ها و بازرسی‌های بیشتر را بپذیرد "و آمریکایی‌ها نیز باید در مقابل اعتمادسازی ایران، به صورت موثر اقدام به رفع تحریم‌ها کنند.

سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران تصریح کرد: با ازسرگیری مذاکرات در روز یکشنبه، روشن است توافقی که بتواند استمرار ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران را تضمین کند، در دسترس است و حتی می‌توان به‌سرعت به آن دست یافت.

اینکه چگونه می‌توان این اختلاف بنیادین را حل کرد و به آینده مذاکرات خوش بین بود از جمله سوالاتی بود که خبرگزاری "خبرآنلاین" با کوروش احمدی دیپلمات پیشین ایران در میان گذاشت.

اساسا چرا آمریکا خواستار توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در ایران است؟

تصور و ادعای آمریکا این است که سرمایه گذاری ایران بر برنامه هسته‌ای‌اش معطوف به هدفی جز ساخت بمب اتمی نمی تواند باشد. البته باتوجه به اینکه طی سال‌های متمادی اخیر ارزیابی نهادهای اطلاعاتی آمریکا در اسناد موسوم به "برآورد اطلاعاتی ملی" (NIE) همیشه این بوده که ایران تا ۲۰۰۳ یک برنامه تسلیحاتی هسته ای داشته و در آن سال این برنامه را متوقف کرده و همچنان متوقف است، یک پیش فرض دیگر آمریکا این است که ایران مایل است یک کشور در آستانه هسته ای تسلیحاتی باشد. به این معنی که لوازم ساخت بمب را داشته باشد تا اگر در مقطعی تصمیم گرفت و اراده کرد بتواند ظرف مدتی کوتاهی قادر به ساخت آن باشد. دولت های مختلف در آمریکا هم راسا و هم تحت تاثیر فشار اسرائیل و لابی اسرائیل در آمریکا و نیز با ادعای اجتناب از شکل گیری یک رقابت هسته ای در منطقه معتقد بوده اند که باید مانع تحقق هر دو احتمال فوق الذکر شوند. طی ۱۵-۱۰ سال گذشته دو رویه متفاوت برای این منطور مد نظر دو دولت اوباما-بایدن از یک سو و دولت کنونی ترامپ از سوی دیگر بوده است. دولت های اوباما-بایدن بر این باور بودند که مهار برنامه هسته ای ایران از طریق غنی سازی با درصد و در حجم پائین ممکن است و الزاما این طور نیست که این هدف تنها از طریق منع غنی سازی در ایران ممکن باشد. نتیجه این رویکرد توافق برجام بود. از آنجا که در دولت اول ترامپ مذاکره ای بین ایران و آمریکا صورت نگرفت، حداقل برای من روشن نیست که در صورت انجام مذاکراتی در آن دولت، آیا دولت اول ترامپ نیز خواستار توقف غنی سازی در ایران می شد یا خیر. تصور من در آن دوره بر مبنای اظهارات مقامات آن دولت این بود که ترامپ تنها خواستار مختصری اصلاح و تغییر برجام است به نحوی که بتواند آن را به عنوان توافق خود به پایگاه رای خود در داخل بفروشد. البته این را هم اضافه کنم که دولت جمهوریخواه بوش در دهه ۲۰۰۰ نیز پیش شرط برای مذاکره با ایران را توقف غنی سازی در ایران قرار داده بود. به هر حال، تصور دولت ترامپ تا این مقطع زمانی این است که اگر غنی سازی در ایران ادامه یابد و ساختارهای مربوطه بر قرار باقی بمانند، ایران ممکن است در آینده با تکیه به این ساختارها هر زمان که بخواهد می‌تواند تصمیم به حرکت در مسیر ساخت بمب بگیرد.

 اگر حرف آمریکا این است که غنی‌سازی نباشد و حرف ایران این است که غنی‌سازی خط قرمز ماست، چگونه می‌توان این اختلاف بنیادین را حل کرد؟

حل چنین اختلافی بسیار مشکل است و حداقل تا کنون راهی به نظر کسی نرسیده است و مشکل اصلی و گره گاه اصلی مذاکرات اکنون همین است. مسئله این است که هر دو کشور خط قرمزی در این رابطه ترسیم کرده اند که عبور از آن برایشان به دلایل متعدد از جمله به دلایل اقتضائات سیاست داخلی اگر ناممکن نباشد حداقل بسیار بسیار دشوار است. این امکان البته وجود دارد که دو کشور برای اجتناب از توقف مذاکرات به یک راه حل موقت یا گام به گام رضایت دهند که طی آن راجع به دیگر موضوعات مهم مذاکره کنند و مذاکره بر سر غنی سازی را به آخر کار موکول کنند.

هزینه توقف مذاکرات و اعلام عدم‌ موفقیت آن بسیار بالاست/ گذشت زمان به نفع ایران نیست

اصلا اگر در اصل موضوع هیچ تفاهمی وجود ندارد، چرا پس مذاکرات همچنان ادامه پیدا می‌کند؟ آیا هر دو از اعلام شکست مذاکرات هراس دارند؟

واقعیت این است که هزینه توقف مذاکرات و اعلام عدم موفقیت آن برای هر دو کشور بسیار بالاست و لذا برای هر دو بسیار مشکل است که به اعلام شکست رضایت دهند. در چنین صورتی، دولت ترامپ ممکن است از سوی جریان های تندرو برای اقدامی نظامی تحت فشار قرار گیرد که نسبت به آن اکراه دارد. ایران نیز از جهات مختلف ازجمله شرایط اقتصادی و اجتماعی در داخل و انواع ناترازی ها و مشکل سرمایه اجتماعی و ... تحت فشار قرار دارد و فرض بر این است که در صورت توقف مذاکرات مشکلات از این جهات بیشتر خواهد شد. به این دلیل است که فکر می کنم، دو کشور سعی دارند تا مذاکره ادامه یابد. فکر می کنم که از نظر ایران بسیار مهم است که مذاکرات هرچند بدون دستاورد زیادی ادامه یابد و از توقف مذاکرات به هر قیمت اجتناب شود. گذر زمان و عدم توقف مذاکرات تاکنون به سود هر دو طرف بوده است. اما در صورت اختلاف بر سر غنی سازی تمایل آمریکا برای توقف مذاکرات و تشدید فشارها بیشتر خواهد بود.

آیا راه حل مناسبی وجود دارد که طرف های ایرانی و آمریکایی از آن راضی باشند؟

تا آنجا که به غنی سازی مربوط می شود و با توجه به تاکید دو طرف که این موضع برایشان خط قرمز است، مشکل می توان راه حلی یافت که در نتیجه آن هم غنی سازی در ایران انجام شود و هم انجام نشود. گره گاه اصلی راه حل کنسرسیوم نیز همین است که آیا تاسیسات مربوط به غنی سازی در خاک ایران باشد یا در خاک یکی از شرکای کنسرسیوم. البته کنسرسیوم مشکلات دیگری نیز دارد که از آن جمله می توان به مشکلات جدی در روابط کشورهایی که تصور می شود کاندیدای مشارکت در کنسیوسیوم باشند، اشاره کرد. البته همانطور که گفتم اگر اراده سیاسی لازم وجود داشته باشد، طرفین می توانند فعلا مذاکرات را با تمرکز بر سایر موضوعات و کنار گذاشتن بحث غنی سازی برای آخر کار ادامه دهند.

 برخی معتقدند ایران در پی خریدن زمان است، با این نگرش موافقید؟

من با این تصور که به کرات هم توسط تحلیلگران خارج از کشور تکرار می شود، موافق نیستم. برعکس فکر می کنم که گذشت زمان به نفع ایران نیست. چون در درجه اول این ایران است که تحت تحریم قرار دارد و هر چه زمان بیشتر بگذرد خسارات ناشی از تحریم بر مردم و نظام بیشتر می شود. به علاوه ایران زمان بخرد که چه شود؟ اگر تصور این است که ایران زمان بخرد تا سررسید مکانیسم ماشه بیاید و برود، این تصور بسیار اشتباهی است. اگر به مهلت مذکور نزدیک شویم و توافقی حاصل نشده باشد، نباید تردید کرد که غرب در کشیدن ماشه تردید نخواهد کرد. در مجموع فکر می کنم تا اواسط یا حداکثر تا اواخر مرداد برای کش دادن این مذاکرات فرصت نداریم. بعد از آن احتمالا غرب روند مکانیسم ماشه را که حدود دو ماه وقت می خواهد شروع خواهد کرد. البته در آن دوره دو ماهه یعنی شهریور و مهر هم مذاکرات می تواند ادامه یابد، اما زیر سایه روند فعال کردن مکانیسم ماشه و با این فرض که در صورت تفاهم آن روند متوقف خواهد شد و احتمالا تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ که تاریخ انقضایش همان ۲۶ مهر است، ممکن است در دستور کار قرار گیرد.

21212

کد خبر 2076677

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین