۰ نفر
۲۸ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۳

ناکامی کشورهای ضد سوری مشارکت کننده در نشست استانبول که برای اعزام نیرو و نیز تجهیز اپوزیسیون بشار اسد با محوریت عربستان سعودی و قطر انجام ‌شد، نشان می‌دهد که اوضاع در مجموع به نفع آنها پیش نمی‌رود؛

 

چرا که تمرکز روسیه و چین بر اجرایی نمودن طرح گام به گام کوفی عنان و مخالفت با طرح‌ها‌ی نظامی غرب و برخی از کشورهای عربی و همچنین سردرگمی‌ها‌ی امریکا و هم پیمانان غربی آن در اتخاذ یک سیاست منسجم در برخورد با تحولات جاری سوریه بار دیگر لزوم تمرکز بر راه حل سیاسی را بیش از گذشته نمایان تر ساخته است. در این ارتباط باید گفت امریکا و فرانسه درگیر انتخابات سرنوشت‌سازی در دوره بحران‌ها‌ی اقتصادی مالی و نظامی هستند، این در حالی است که برغم سیاست‌ها‌ی شعاری و جنگ‌طلبی‌ها‌ی اخیر حزب جمهوری‌خواه و کاندیداهای مورد حمایت آن برای انتخابات ریاست جمهوری  آینده، جناح‌ها‌ی درون سیستم امریکا می‌دانند که این کشور در بحرانی جدی دست و پنجه نرم می‌کند و اگر ریسک جنگ دیگری را در خاورمیانه با حمله به سوریه یا ایران بپذیرد سرنوشت کشورهایی مقروض چون انگلستان و فرانسه را پیش روی خود خواهد داشت. از این رو تیم اوباما همچنان با تاکید بر سیاست‌ها‌ی قبلی و الزام به مدیریت بحران خاورمیانه، بار دیگر از بازگشت امریکا به عظمت گذشته سخن می‌گوید و همچنان سعی دارد که به افراطیون و طرفداران لابی اسراییل در کنگره و سنا بفهماند هرگونه بی‌خردی در وضعیت موجود، به بی ثباتی بیشتر در منطقه و خارج شدن اوضاع از کنترل آنها خواهد انجامید.

از سوی دیگر اتحادیه اروپا به رهبری سه کشور قدرتمند اروپایی برغم نشست‌ها‌ و رایزنی‌ها‌ی گسترده برای خروج از بزرگترین بحران مالی و اقتصادی با شرایط دشواری روبرو هستند، بطوریکه با شکست طرح‌های ریاضتی این اتحادیه و افزایش سیل بیکاری و ورشکستگی تجاری و بانکی در کشورهایی نظیر یونان ، اسپانیا و ایتالیا عملاً توان صنعتی این کشورها از بین رفته و زمزمه‌ها‌یی از تحلیل این اتحادیه به گوش می‌رسد. این در حالی است که جنگ‌طلبی رهبران این اتحادیه نظیر سارکوزی، برای دفاع از منافع اسراییل و تهدید حمله به سوریه و ایران بر افزایش بدهی‌ها‌ و بیکاری در این کشور دامن خواهد زد و شانس انتخاب مجدد سارکوزی در انتخابات آینده فرانسه را کاهش خواهد داد. در برآیند این تحولات و تاثیر آن بر بحران خاورمیانه می‌توان گفت:

1- برغم حمایت همه جانبه غرب از اسراییل و تجهیز آن به بمب اتمی، ثبات و امنیت مدنظر آنها در خاورمیانه استقرار نیافته است چرا که جنگ‌ها‌ی گذشته اسراییل در خاورمیانه با حماس و حزب الله لبنان نشان داد که تل آویو برغم تجهیز به جنگ‌افزار پیشرفته نظامی همچنان آسیب پذیر است لذا در صورت هرگونه حمله احتمالی به سوریه و یا ایران ضریب آسیب‌پذیری آن دوچندان خواهد شد؛ چراکه سوریه و ایران از توانمندی موشکی و تسلیحات مناسبی برای ضربه زدن به سامانه دفاعی و تخریب زیر ساخت‌ها‌ی سرزمین‌ها‌ی اشغالی برخوردارند. از این رو در جنگ رسانه‌ای گرچه سران تل آویو از تبیین زمان مقرر برای حمله به ایران و دخالت غرب در بحران داخلی سوریه حمایت می‌کنند ولی در عمل اقدامات خویش را همچنان با محوریت تمرکز بر دیپلماسی و همگامی با غرب پیش می‌برند.


2- اشغال عراق، افغانستان و لیبی تجربه تلخ برای غرب و بازوی نظامی آن یعنی ناتو محسوب می‌گردد؛ چرا که برغم گذشت یک دهه از بحران عراق و افغانستان، نیروهای نظامی ناتو همچنان با تلفات انسانی و مالی روبرو هستند و تامین امنیت جانی و مالی نیروهای مستقر در این کشورها به ویژه افغانستان به معضل عمده‌ای برای تصمیم‌گیرندگان غرب بدل شده است. این در حالی است که تلاش برای دخالت نظامی در سوریه و نیز عملیاتی نمودن طرح حمله به ایران معضلات امریکا و غرب را دو چندان خواهد ساخت.


3- حکومت‌ها‌ی اقتدارگرا و شیخ نشین‌ها‌ی پادشاهی عربستان، قطر، امارات و کویت، پس از بهار عربی و گسترش اعتراضات مردمی در شرایط دشواری قرار گرفتند و بعید نیست که با اوج‌گیری مجدد نافرمانی‌ها‌ی مدنی در ریاض و دیگر شیخ نشین‌ها‌ شاهد طوفان تغییرات و فروپاشی رژیم‌ها‌ی دیکتاتوری باشیم. لذا این کشورها برای مصونیت در برابر مطالبات مردمی تلاش دارند که با سرکوب قیام‌ها‌ی داخلی و تمرکز بر حمایت از ایجاد آشوب در کشورهای سوریه و ایران از فروپاشی نظام خویش جلوگیری کنند. این در حالی است که وتوی روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد تمام خواسته‌ها‌ی اعراب را مبنی بر ایجاد تغییر در سوریه و تضعیف ایران در منطقه با دشواری‌ها‌ی جدی روبرو ساخته است.


4- وضعیت داخلی سوریه نشان می‌دهد که آنکارا به عنوان یکی از بازوان نظامی پیمان ناتو و متحد راهبردی غرب در منطقه پس از مقاومت ایران در قبال سیاست‌ها‌ی جنگ‌طلبانه برخی از کشورهای غربی، نگران از دست دادن موقعیت خویش در خاورمیانه است. بی‌تردید ترک‌ها با دوالیسمی آشکار در سیاست خارجی خود روبرو هستند: منافع اقتصادی و تجارت پر سود با ایران اقتضا می‌کند آنکارا همچنان چشم به تعاملات دوسویه و سرمایه گذاری مشترک با ایران دوخته باشد. از سوی دیگر ایران حاضر به چشم‌پوشی از روابط نزدیک خویش با دمشق نیست و بر لزوم حفظ بشار در مسند قدرت و تداوم اصلاحات و گفتگو با مخالفین آن اصرار دارد. این در حالی است که مشارکت ترکیه در طرح‌ها‌ی نظامی ناتو در حمله به سوریه، ضمن افزایش دامنه اختلافات با ایران، این فرصت تاریخی را برای کردهای ترکیه به وجود خواهد آورد که برای تشکیل کشور مستقل کرد بیش از گذشته تلاش کنند.


5- به نظر می‌رسد تنها گزینه موجود برای کاستن از تنش‌ها‌ی دامنه دار در منطقه خاورمیانه و رسیدن به ثبات این است که با تکیه بر منطق و رویه‌ها‌ی دیپلماتیک بین کشورهای درگیر در بحران از هرگونه افراط‌گری و بسط شیوه‌ها‌ی نظامی جلوگیری شود. در مورد سوریه این دیدگاه پذیرفته شده است که در صورت حمایت همه‌جانبه از طرح کوفی عنان و خویشتن‌داری دولت و نیز اپوزیسیون از دامن زدن به درگیری می‌توان به شیوه‌ای معقول و خارج از دخالت‌ها‌ی خارجی نسبت به برقراری آتش بس و حل و فصل بحران امیدوار بود.
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 208109

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 17 =