۰ نفر
۴ تیر ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۴

آشتی با خرد جمعی

قادر باستانی‌تبریزی
آشتی با خرد جمعی

هیچ ملتی در پیچ‌های سخت سرنوشت، جز با تکیه بر خرد جمعی و هم‌آوایی صداهای گوناگون نخبگان خود، به قله‌های ثبات و پیشرفت دست نیافته است. ایرانِ ما، با سرمایه بی‌پایان فرهیختگان و دلسوزان خویش، همچنان از ظرفیت شگفت‌انگیزی برخوردار است تا در این بزنگاه سرنوشت‌ساز، بار دیگر مشعل امید و سازندگی را برافروزد. گفت‌وگو، مدارا و همفکری می‌توانند سرآغاز فصلی نوین در تاریخ این سرزمین باشند؛ فصلی که در آن، اراده شنیدن و پذیرفتن گوناگونی اندیشه‌ها، سنگ ‌بنای بازسازی اعتماد و شکوفایی ملی می‌شود.

 حمله ناجوانمردانه دشمن، زخم تازه‌ای بر پیکر وطن نشاند، اما بار دیگر نشان داد که این سرزمین در سخت‌ترین لحظات می‌تواند بر سرمایه سترگ همبستگی ملی تکیه کند؛ همان‌گونه که مردم ایران از هر طیف و سلیقه ـ صاحبان قدرت و حاشیه‌نشینان، مذهبی و سکولار، اصلاح‌طلب و محافظه‌کار، منتقد و مهاجر ـ در این بزنگاه خطیر، فارغ از اختلافات، درکنار یکدیگر ایستادند و از هویت و تمامیت سرزمین خود دفاع کردند. این تجربه زنده، گواهی است بر ظرفیت عظیم خرد جمعی و وجدان تاریخی ملت ایران. امروز نیز همان سرمایه انسانی می‌تواند با تکیه بر گفت‌وگوی نخبگانی، مسیر عبور از بحران‌ها را هموار و چراغ راه آینده را روشن کند.

ایران ما یک کشور معمولی در جغرافیای جهان نیست؛ یک تمدن تاریخی است. تاریخی که تنها به سلسله پادشاهان یا جنگ‌های خونین محدود نمی‌شود، بلکه در ذهن انسان ایرانی، به صورت یک وجدان تاریخی جاری است؛ وجدانِ دیرینِ هویت، خاک، زبان و فرهنگ. از این رو، در مواجهه با هر تهدید و لطمه‌ای که متوجه این سرزمین می‌شود، واکنش درونی ایرانیان، فارغ از تعلقات سیاسی‌شان، به گونه‌ای ناگزیر فعال می‌شود.تعصب در دفاع از ایران را هم در نیروی وفادار به نظام جمهوری اسلامی می‌توان دید و هم در زندانیان سیاسی آن؛ هم در اصلاح‌طلبان در حصر و هم در کنشگران چپ سکولار؛ هم در آتئیست‌ها و هم در مذهبیون مهاجر. این نشانه‌ یک وجدان تاریخی است که فراتر از گسست‌های سیاسی روزمره، در ناخودآگاه جمعی ما ایرانیان حضور دارد.

ایران، در سراسر تاریخ پرفراز و نشیب خود، بارها آماج حمله، تحقیر و غارت قرار گرفته، اما همچنان به حیات خود ادامه داده است؛ نه به دلیل مصونیت سیاسی، بلکه به‌ واسطه‌ نیروی حیاتی این فرهنگ و این ملت. با این‌ همه، هر نسل موظف است از چرخه‌ تلخ آزمون و خطای تاریخی درس بگیرد و مراقب فروکاستن این میراث باشد. امروز بسیاری از ما، از هر نحله فکری و جایگاه اجتماعی، گرچه دشواری‌ها و نگرانی‌هایی را تجربه می‌کنیم، اما همین احساس مسوولیت و دغدغه مشترک، نشانه بیداری و علاقه به سرنوشت ایران است؛ سرزمینی که در مسیر حساس خود، در آستانه فرصتی تازه برای بازسازی وجدان تاریخی و بالندگی تمدنی قرار گرفته است. در همین حال فرصت مناسبی برای دستگاه حاکمه فراهم شده است تا با بهره‌گیری از ظرفیت‌های گسترده نخبگان کشور، مسیر تصمیم‌گیری‌های موثر و راهگشا را هموار سازد.

اگرچه چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی، در کنار برخی ناملایمتی‌ها، پیچیدگی‌هایی را پدید آورده‌اند، اما همین شرایط می‌تواند به انگیزه‌ای برای شکل‌گیری یک اجماع نخبگانی تبدیل شود؛ اجماعی که با تکیه بر خردجمعی، زمینه‌ساز عبور کشور از بحران‌ها و گشودن افق‌های روشن‌تر خواهد بود. اجماع نخبگانی به معنای وحدت نظر قطعی در همه امور نیست؛ بلکه نوعی همفکری جمعی برای کاهش سطح ابهام نظام تصمیم‌گیری و بازسازی حداقلی از مشروعیت گفت‌وگو و مصالحه ملی است. تصمیم‌گیری در شرایط بحرانی، بیش از هر چیز به کاهش عدم قطعیت نیاز دارد؛ همان چیزی که اجماع نخبگان می‌تواند فراهم کند.

اما این اجماع نخبگانی بر چه محورهایی می‌تواند استوار شود؟ نخست آنکه، حفظ یکپارچگی ملی باید به عنوان خط قرمز مشترک مورد پذیرش همه جریان‌های فکری، اعم از حاکمیتی و منتقدان بیرون از قدرت قرار گیرد؛ چراکه اصل موجودیت ملی ایران، فراتر از همه اختلافات سیاسی، نقطه‌ اشتراک همگان است. دوم، پذیرش ضرورت اصلاحات در حکمرانی اجتناب‌ناپذیر است. بازسازی کارآمدی نهادهای تصمیم‌گیر، ارتقای شفافیت در فرآیندها و بازآفرینی نظام نمایندگی مردم ازجمله بدیهی‌ترین گام‌هایی است که باید برداشته شود. سوم، بازآرایی سیاست خارجی با محور منافع ملی بلندمدت ضرورتی گریزناپذیر است؛ سیاست خارجی ایران باید با بازتعریفی واقع‌گرایانه و آینده‌نگرانه، از سطح منازعات فرساینده کاسته و ظرفیت‌های معطل ‌مانده کشور را احیا کند  و سرانجام، بازسازی سرمایه اجتماعی از طریق ترمیم اعتماد عمومی، سنگ ‌بنای هر راه‌حل پایدار خواهد بود؛ بی‌آنکه شنیدن صداهای متفاوت و احیای یک گفت‌وگوی ملی فراگیر در دستور کار قرار گیرد، هیچ اصلاحی به ثمر نخواهد نشست.

امروز نظام سیاسی کشور همچون بسیاری از شهروندانش، در نقطه‌ حساسی از تاریخ ایستاده است؛ جایی که نه ایستادن، راه‌حل است و نه حرکت کورکورانه. برای عبور خردمندانه از این مرحله، به یک اتاق فکر ملی نیاز است؛ نه یک نهاد تشریفاتی دولتی، بلکه محفل واقعی و مستقل از جناح‌بندی‌های روزمره که بتواند اندیشه‌های متکثر را به سمت منافع پایدار ملی هدایت کند. نظام می‌تواند با بهره‌گیری از فرصت پیش‌رو، بار دیگر عقلانیت جمعی را به جریان فعال در مسیر سیاستگذاری کشور بدل سازد و جایگاه خود را به عنوان نگهبان هویت دیرپای ایران بیش از پیش تحکیم بخشد. ایران - این سرزمین ریشه‌دار و پرگنجینه - همچنان سرشار از اندیشه‌ها و ظرفیت‌های نخبگانی است که می‌تواند موتور پیشرفت و عبور از دشواری‌ها باشد؛ به ویژه اگر عزم شنیدن، گفت‌وگو و تحول در سطح حاکمیت تقویت شود. آینده همچنان می‌تواند چشم‌انتظار فرداهای روشن‌تری باشد.

تاریخ گواهی می‌دهد که هیچ ملتی در پیچ‌های سخت سرنوشت، جز با تکیه بر خرد جمعی و هم‌آوایی صداهای گوناگون نخبگان خود، به قله‌های ثبات و پیشرفت دست نیافته است. ایرانِ ما، با سرمایه بی‌پایان فرهیختگان و دلسوزان خویش، همچنان از ظرفیت شگفت‌انگیزی برخوردار است تا در این بزنگاه سرنوشت‌ساز، بار دیگر مشعل امید و سازندگی را برافروزد. گفت‌وگو، مدارا و همفکری می‌توانند سرآغاز فصلی نوین در تاریخ این سرزمین باشند؛ فصلی که در آن، اراده شنیدن و پذیرفتن گوناگونی اندیشه‌ها، سنگ ‌بنای بازسازی اعتماد و شکوفایی ملی می‌شود. آینده هنوز سراسر فرصت است؛ کافی است دست در دست هم، عزم عبور از این تنگنا را به نیرویی ملی بدل کنیم.

منبع: روزنامه اعتماد

*دکتر قادر باستانی‌تبریزی نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی  

216216

کد خبر 2081803

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار