به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در قلب تهران قدیم، در حوالی تالارهای کاخ گلستان، روزگاری بنایی قد برافراشته بود که عظمتش در اشکها و آواهایی بود که در آن به آسمان میرفت. تکیه دولت، یکی از بزرگترین بناهای مذهبی و فرهنگی دوران ناصرالدینشاه که یکی از جلوهگاههای کمنظیر سوگواری و هنر آیینی در تاریخ ایران بهشمار میرفت.
بنابر روایت شبستان، امروز، از آن بنای سترگ تنها چند نشان محو در تالارهای کاخ گلستان باقی مانده، اما نامش هنوز در روایت تاریخ معاصر ایران زنده است. تکیهای که برخی از آن با عنوان «نخستین آمفیتئاتر ایران» یاد کردهاند، با طراحی منحصربهفرد و نقشهای مدور، محل اصلی برگزاری تعزیه، سوگواریهای عاشورایی و گاه اتفاقات سیاسی تاریخساز بود.
بنایی با شکوه برای اشک و تعزیه
براساس نوشتههای یحیی ذکاء در کتاب «تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران»، تکیه دولت بین سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۰ هجری قمری با فرمان ناصرالدینشاه و به همت دوستعلیخان معیرالممالک ساخته شد. هزینه ساخت آن ۳۰۰ هزار تومان بود، رقمی که برای آن دوران، مبلغی قابل توجه محسوب میشد.
مساحت تکیه دولت در حدود ۳ هزار مترمربع تخمین زده میشد و گفته میشود این بنا در سه یا چهار طبقه ساخته شده بود. طبقه اول جایگاه وزرا و حاکمان ولایات، طبقه دوم جایگاه بانوان حرم و ناصرالدینشاه، و طبقه سوم نیز محل قرارگیری نقارهچیها بود.
تعزیهخوانی در تکیه دولت معمولاً از یازدهم محرم آغاز و تا پایان صفر ادامه داشت. در برخی سالها حتی در ماههای دیگر نیز اجراهایی ترتیب داده میشد. اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات ناصرالدینشاه، در کتاب المآثر و الآثار، این تکیه را «چون کوهی در دل تهران» توصیف کرده و از معماری مدور و ۴ طبقه آن با سقفهایی از چوبهای کلفت و آهن یاد کرده که در ایام محرم، پارچههایی ضخیم برای جلوگیری از آسیب باران و آفتاب روی آن کشیده میشد.
تعزیهخانهای برای رجال دولت
تعزیهخوانی در تکیه دولت معمولاً از یازدهم محرم آغاز و تا پایان صفر ادامه داشت. در برخی سالها حتی در ماههای دیگر نیز اجراهایی ترتیب داده میشد. تأمین هزینه اجرای این مراسم، برعهده رجال و مقامات وقت بود که هرکدام برحسب نفوذ و ثروت، بخشی از روزهای تعزیه را تقبل میکردند. با اینحال، شکوه اصلی تکیه در دهه نخست محرم جلوهگر میشد؛ زمانی که پردههای تعزیه، صحنههای عاشورا را در برابر دیدگان هزاران تماشاگر زنده میکرد.
نقش سیاسی تکیهای مذهبی
تکیه دولت صرفاً بنایی مذهبی نبود؛ گاه بستر حوادث مهم سیاسی نیز میشد. از جمله آنکه جنازه مظفرالدینشاه، پیش از انتقال به عتبات، در این تکیه گردانده شد و عزاداری مفصلی برایش برگزار کردند. حتی در ۱۵ آذر ۱۳۰۴، مجلس مؤسسانی که به برکناری احمدشاه قاجار و روی کار آمدن رضاشاه انجامید، در همین تکیه برگزار شد.
در دوران پهلوی، تکیه دولت ابتدا رو به ویرانی رفت و سپس بخش عمده آن تخریب شد. بنایی که روزگاری از پنج فرسنگی تهران دیده میشد، اکنون تنها ردپایی محو در خاطرات تهران قدیم دارد. از دیگر بخشهای مشهور این مجموعه، منبری با ۲۰ پله بود که گفته میشود به سفارش معیرالممالک در یزد ساخته شده و تا ارتفاع یک طبقه تکیه میرسید. در دوران مشروطه، این منبر به میدان توپخانه منتقل شد و خطیبان بزرگی همچون شیخ فضلالله نوری بر فراز آن سخنرانی کردند.
افول یک نماد؛ از کوه تا خاک
اما سرنوشت این تکیه باشکوه همپای زوال قاجار، دستخوش فراموشی شد. در دوران پهلوی، تکیه دولت ابتدا رو به ویرانی رفت و سپس بخش عمده آن تخریب شد. بنایی که روزگاری از پنج فرسنگی تهران دیده میشد، اکنون تنها ردپایی محو در خاطرات تهران قدیم دارد. امروز بر بخش عمده عرصه آن، ساختمان بانک ملی بازار تهران بنا شده و کمتر نشانی از آن شکوه مذهبی و آیینی برجای مانده است.
تکیه دولت شاید دیگر در میان ما نباشد، اما یادگارهایش، از جمله ساختار معماری، تاثیرگذاری سیاسی و جلوههای باشکوه تعزیه، همچنان در حافظه تاریخی ایران باقی است. جایی میان روایتها، اشعار تعزیهخوانها و سطرهای کتابهای تاریخی، هنوز میتوان پژواک طبل عزا و نوای سوزناک شبیهخوانان را شنید.
نظر شما