به گزارس خبرآنلاین، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: در هر حال وضعیت ایران و منطقه و روابط آن با جهان پس از ۲۳ خرداد به کلی با پیش از آن تغییر کرده و برحسب ضرورت باید تصمیمات و سیاستهای جدیدی گرفته شود.
نکته مهم این است که این کار باید به نسبت سریع انجام شود، چون فرصتی برای بیتصمیمی نیست و با سیاستهای قبلی نیز نمیتوان وضعیت کنونی را مدیریت و راهبری کرد.
مدیریت در ایران دچار سه عارضه در حوزه تصمیمگیری است؛ بیتصمیمی، دیر تصمیمی و بدتصمیمی. در برخی از امور اصولا تصمیم نمیگیرند و به قول معروف به امان خدا رها میشود. مثل ناترازیهای انرژی که در مقاطع زمانی گوناگون فاقد تصمیم بودهایم. البته تصمیمهای قبلی جاری بود ولی همه میدانستند که باید تصمیم جدیدی گرفت و نمیگرفتند. بعد هم که تصمیم گرفتند، خیلی دیر بود. مثل ۱۳۹۸ و حتی بد هم بود که منجر به آن وضعیت خطرناک آبان ۱۳۹۸ شد. امیدواریم که اکنون و در جریان جنگ اخیر این اتفاق نیفتد و تصمیم گرفته شود، زود هم گرفته شود، تصمیم خوب هم گرفته شود
ما برای گرفتن هر تصمیم فردی معیارهایی را رعایت میکنیم تا بهترین تصمیم را برای رسیدن به اهداف خود بگیریم. اطلاعات دقیق، فرضیات درست و معقول، تصمیم بدون تناقض و هدفمند و همسو با ارزشهای فردی و جمعی پیشبینی معقول پیامدهای آن، انعطافپذیری و مسوولیتپذیری، اخلاقی و انسانی بودن تصمیم، درک درست از خود و موقعیت، همه و همه پیششرطهای گرفتن یک تصمیم درست فردی است. البته ما در بسیاری از تصمیمات خود همه این مراحل را به صورت کلی رعایت میکنیم، مگر در تصمیمات مهم زندگی که جزییات همه اینها را یکایک بررسی میکنیم. ولی هنگامی که از سطح فردی عبور میکنیم و میخواهیم در حوزه عمومی و سیاسی تصمیم بگیریم علاوه بر پیشفرضهای فوق باید به چند موضوع دیگر نیز توجه کنیم.
در این میان تعیین سیاست و تصمیم برای جنگ و صلح و در سطوح کلان سیاست، عالیترین تصمیماتی هستند که سیاستمداران میگیرند و باید ویژگیهایی بیش از موارد گفته شده داشته باشند.
اولین ویژگی تقدم خیر عمومی بر منافع گروهی و فردی است. در واقع تصمیم در حوزه سیاست باید معطوف به تأمین خیر همگانی باشد. دومین ویژگی، لایهلایه بودن این تصمیمات است. هر تصمیمی در هر حوزهای اثرات مثبت و منفی در سایر حوزهها نیز دارد. سیاستمداران نمیتوانند تصمیمات را ساده و خطی نگاه کنند و به حوزههای دیگر بیاعتنا باشند. تصمیمات در حوزه عمومی دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم هستند و چه بسا اثرات غیرمستقیم آنها مهمتر از اثرات مستقیم آنها بر زندگی مردم باشد.
یکی از مهمترین مسائل در تصمیمات عمومی، توجه به ذینفعان و تعارض منافع است. سیاستمداران حق ندارند در موضوعاتی که ذینفع هستند، ورود کنند و تصمیم بگیرند.
مشروعیت تصمیم سیاسی رکن اساسی آن است. همچنین شفافیت آن را نمیتوان کم کرد یا نادیده گرفت. نمیتوان در حوزه عمومی و مسائل کلان تصمیمات غیرشفاف گرفت به طوری که مردم از آن بیاطلاع باشند. در ادامه شفافیت، اقناع عمومی و اجماعسازی ویژگی دیگر این نوع تصمیمات است. تصمیمی که مورد اجماع عمومی باشد حتی اگر قدری ضعیف باشد به مراتب بهتر از تصمیم خالصی است که مردم آن را نپذیرند و قانع نشوند. در هر حال تصمیمات سیاسی عمومی مثل هر تصمیمی دیگر باید خالی از تناقض باشد.
یک ویژگی مهم تصمیمات سیاسی وابستگی شدید آنها به زمان و مکان است. تصمیم دائمی و غیرقابل تغییر نداریم. در این تصمیمات نتایج بلندمدت آن نیز در حد مقدور باید مورد توجه قرار بگیرد، هر چند تضمینی برای این پیشبینیها نیست.
یک ویژگی مهم این تصمیمات بازگشتپذیری آنها است. در عرصه عمومی نمیتوان تصمیمی گرفت که مصداق مرغ یک پادار شود. باید قابلیت برگشتپذیری و تغییر در آن وجود داشته باشد و به محض مواجهه با مشکل و در صورت ضرورت اصلاح شود.
حالا همه اینها را در نظر گرفتیم، آیا میتوان تصمیم درستی گرفت؟ پاسخ لزوما مثبت نیست. باید درک دقیقی از خود و موقعیت خود و در صورت لزوم موضوع و طرف مقابل داشت. در واقع باید برحسب موازنه قوا تصمیم گرفت و مهمتر از این بر مولفههای قدرت خود تسلط داشت و مهار آن در دست باشد. اگر کسی ثروت فراوانی دارد ولی نقدشوندگی آن کم است، این به معنای قدرتمندی او نخواهد بود.
با توجه به مجموعه نکات فوق به نظر میرسد که نباید انتظار نامتعارفی از تصمیمات سیاسی محتمل داشته باشیم. تا رسیدن به حداقلی از شرایط برای گرفتن یک تصمیم مطلوب راه درازی در پیش داریم ولی امیدواریم یک گام به پیش برداریم. حداقل از بیتصمیمی بیرون آییم، البته تصمیم خیلی بد نیز نگیریم. مسوولیت شخص آقای پزشکیان در این زمینه غیرقابل انکار است.
23302
نظر شما