به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،شورای فرهنگ عمومی کشور با هدف معرفی، ترویج و پاسداشت میراث کهن و گرانسنگ ادبیات آیینی، روز اول محرم را در تقویم ملی کشور به عنوان روز ملی «ادبیات آیینی و بزرگداشت محتشم کاشانی» نامگذاری کرده است.
بنا بر روایت حوزه نیوز،ادبیات آیینی ایرانی انعکاس درهمتنیدگی احساسات مذهبی و میهندوستی در ایران ما است. به طور کلی ادبیـات آیینـی گســترۀ وســیعی دارد و از جهــت معنایــی و محتوایــی می توانــد جنبۀ دینـی ومعنـوی داشـته باشـد و از آموزههـای وحیانـی، فرهنـگ، عتـرت، ولایـت و تاریـخ اســلام سرچشــمه بگیــرد و یــا جنبــۀملیگرایانــه داشــته باشــد و از ســنتها و آیین هــای ملــی، قومــی و محلــی سرچشــمه بگیــرد.
ادبیات آیینی به مثابه تجلیگاه باورها، ارزشها ومناسک دینی، هویت دینی و فرهنگی افراد وجوامع را قوام بیشتری میبخشد و در عین حال باعث ایجاد همبستگی و اتحاد میان اعضای جامعه برمبنای اعتقادات مشترک میشود. این شاخه از ادبیات محملی برای انتقال اخلاق، ارزشها و تعالیم دینی ازطریق قصهها، اشعار و روایتهای مذهبی است و به نظر برخی در شمار ادبیات تعلیمی نیز شناخته میشود.
محتشم و ترکیب بند ماندگار او
شمسالشعرای کاشانی، حسان العجم، مولانا سید کمال الدّین علی، فرزند خواجه میر احمد کاشانی متخلّص به محتشم، شاعر اوایل عهد صفوی و از معاصرین شاه طهماسب صفوی است. او در حدود سال ۹۰۵ ق در کاشان متولّد شد، نزدیک به ۹۱ سال زیست و به سال ۹۹۶ ق در زادگاه خود درگذشت. محتشم، پس از تحصیل مقدمات علوم زمان خود به «شعربافی» پرداخت که در اشعار عدیدهای به حرفۀ خود اشاره کرده است. مدفن وی در کاشان به «محلّۀ محتشم» شهرت دارد.
دیوان محتشم مشتمل بر: قصاید، غزلیات، مراثی، مدایح، قطعات، رباعیات و مثنویات است که قسمت قصاید را «جامع اللطایف» و قسمت غزلیات را «نقل عشّاق» نامیده است. تقی الدین کاشی، از سه دیوان صبائیه، جلالیه و شبابیه که روی هم هفت هزار بیت میشوند.«کلیات محتشم» شامل هفت دیوان: «صبائیه»، «شبابیه»، «شیبیه»، «جلالیه»، «نقل عشاق»، «ضروریات» و «معمیات» است که به دست میر تقی الدین کاشی تنظیم شده است.
دوازده بند محتشم در چهار قرن اخیر، پر استقبالترین اثر منظوم عاشورایی در زبان فارسی بوده است. شاعران زیادی با ترکیب بندهایشان به استقبال از دوازده بند رفتهاند ولی در این میان آن که با اقبال بیچون و چرای مردم کوچه و بازار روبه رو بوده و بر کتیبههای پارچهای حسینیهها نوشته شده، همان شعر محتشم است. آوازۀ دوازده بند او از مرزهای جغرافیایی ایران فراتر رفته و در کشورهایی چون هندوستان، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان علاقمندان زیادی دارد و حتی عرب زبانانی که با ادبیات فارسی آشنایی دارند، به ترکیب بند عاشورایی محتشم به دیدۀ احترام مینگرند.
به گفته اسکندر بیک منشی، زمانی که محتشم قصیدهای در مدح پری خان خانم (دختر شاه طهماسب) سرود و خبر آن به شاه طهماسب رسید، وی را به سرودن اشعاری در مدایح و مراثی اهل بیت عصمت تشویق کرد . پس از این تشویق، محتشم، ابتدا در استقبال از هفت بند ملا حسن کاشی ترکیب بندی در مدح حضرت علی(ع) سرود و سپس شبی در عالم رؤیا به خدمت امام علی(ع) رسید و امام از او خواست تا در مصیبت حسین(ع) مرثیهای بسراید با این مطلع:«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
محتشم به مصرع «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» رسید و در ادامه درماند تا شبی حضرت صاحب الزّمان(عج) را در خواب دید که فرمودند: «او در دل است و هیچ دلی نیست بیملال» و شعر را تکمیل کرد.
دوازده بند محتشم با این ابیات آغاز میشود؛
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین
بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است؟
این صبح تیره، باز دمید از کجا؟ کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب!
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرّم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان، همه بر زانوی غم است
جن و ملک، بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پروردۀ کنار رسول خدا، حسین
آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد ترکیب بند محتشم کاشانی فرمودند:
با اینکه مطالبی که در این ترکیببند محتشم هست، چیزی نیست که امثال آن و شبیه این مطالب را -که غالباً هم چیزهای ذوقی است- در کتابها نیاورده باشند. ولی آنچنان تصویر میکند حادثۀ کربلا را برای مخاطب که این مفاهیم با همۀ بار اعتقادی و عاطفی و انسانی و سیاسی و فکری و هرچه دارد، در اعماق جان مستمع نفوذ میکند. اهمّیتش این است که با یک هنر، با یک ذوق، با ارائۀ سخن به شکل خاصّی، دل را متوجّه میکند.
در دیوان محتشم علاوه بر ترکیب بند او، قصیدهای در مرثیه امام حسین(ع) وجود دارد که با این ابیات شروع می شود؛
این زمین پربلا را نام دشت کربلاست
ای دل بیدرد! آهِ آسمان سوزت کجاست
نظر شما