به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در ساعات پایانی زندگی امام حسین (ع) در صحرای کربلا، مجموعهای از وقایع تأثیرگذار به وقوع پیوست. این وقایع شامل وصایای معنوی امام به پایداری بر حق و پرهیز از ظلم، تدبیر ایشان برای جلوگیری از هتک حرمت پیکر مطهرشان پس از شهادت، و همچنین وداعهای پرشکوه و دردناک با اهل حرم، بهویژه حضرت سکینه (س)، بود.
بنا بر روایت شفقنا، این لحظات، نه تنها عمق فاجعه عاشورا را به نمایش میگذارند، بلکه نمایانگر اوج ایستادگی، شهامت و ایمان امام حسین (ع) در برابر ظلم و ستم هستند.
از وصایای امام حسین (ع)
ابوحمزه ثمالی از امام باقر (علیهالسّلام) نقل میکند: چون زمان رحلت پدرم فرا رسید، مرا به سینهاش چسباند و فرمود: پسر جان، تو را به آنچه پدرم (حسین (علیهالسّلام)) تا هنگام شهادتش وصیت کرد و به آنچه پدرش (علی (علیهالسّلام)) او را به آن وصیت کرد، وصیت میکنم: پسر جان، بر حق استوار باش، هرچند تلخ باشد، (…قال ابوجعفر (علیهالسّلام): لمّا حضرت ابی علی بن الحسین (علیهالسّلام) الوقاة ضمّنی الی صدره و قال: یا بنیّ اوصیک بما اوصانی به ابی حین حضرته الوقاة و بما ذکر ان اباه اوصاه به: یا بنیّ اصبر علی الحق و ان کان مرا.[۱۱]) و نیز فرمود: پسر جان، بپرهیز از ستم کردن به کسی که یاوری جز خدا ندارد. (یا بنیّ ایّاک و ظلم من لایجد علیک ناصراً الا الله.
پوشیدن شلوار یمنی
پیاده نظام لشکر عمر سعد، از سمت راست و چپ بر باقی مانده سپاه امام حسین (علیهالسّلام) حمله کردند و آنان را به شهادت رساندند، تا آنکه همراه حسین بن علی (علیهالسّلام) جز سه یا چهار نفر باقی نماند. وقتی امام اوضاع را چنین دید، شلواری یمنی (غیر از لباسی که به تن داشت) که چشم را خیره میکرد، طلب نمود و جای جایش را شکافت تا بعد از شهادتش آن را از تنش غارت نکنند، و سپس پوشید.[۱۷][۱۸] (ابن شهرآشوب در مناقب چنین آورده است:…سپس امام فرمود: لباسی غیر از لباس خودم بیاورید که به آن رغبتی نباشد و من آنرا بپوشم تا بعد از کشته شدنم عریان نمانم، زیرا من کشتهای هستم که لباسهایش را نیز به غارت میبرند؛ یاران برای ایشان شلوارکی آوردند، امام آنرا نپوشید و فرمود: این لباس اهل ذمه است. یاران برای ایشان، لباس دیگری آوردند که از شلوار کوتاهتر و از شلوارک بلندتر بود، امام آنرا پوشید.
دو وداع امام
مرحوم علامه مجلسی، دو وداع برای امام (علیهالسّلام) نوشته است: یکی پس از شهادت اطفال شیرخوار: «و پردگیان سرادق عصمت را طلبید و دختران و خواهران را دربر کشید و هر یک را به ثوابهای حقتعالی تسلی بخشید و صدای شیون از خیمههای حرم بلند گردید…» و بار دوم پس از نقل خبر رفتن امام (علیهالسّلام) با اسب، کنار شریعه فرات برای نوشیدن آب و اینکه به حضرت گفتند که لشکر به خیمهگاه حمله کرده است: «پس بار دیگر اهل بیت رسالت و پردگیان سرادق عصمت و طهارت را وداع نمود…» محدث قمی نیز این دو وداع را با تفصیل بیشتری آورده است.) کرد. در این هنگام، در حالیکه سکینه ناله میکرد، حضرت او را به سینهاش چسباند و فرمود:
سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی
لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة مادام منی الروح فی جثمانی
واذا قتلت فانت اولی بالذی تاتینه یا خیرة النسوان
«ای سکینه، بدان، وقتی که مرگ من فرا رسد، پس از من گریه تو طولانی خواهد بود. تا زمانی که روح در بدنم است، با اشک حسرت، دل مرا آتش نزن. ای بهترین زنان، هر وقت کشته شدم، تو نسبت به این کار، اولی هستی».
نظر شما