به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، بیست و چهارمین جلسه از سلسله جلسات «قوم یهود در قرآن» با سخنرانی حجتالاسلام «محمدمهدی میرجلیلی» و موضوع «از «ارض مقدّسه» تا «مرز مقدّس» : نقد خوانش صهیونیستی از عهد ابراهیمی بر پایه آیات ۲۰–۲۱ مائده» در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.
مشروح این جلسه به شرح ذیل است:
سرزمین در متون وحیانی، صرفاً مکان جغرافیایی نیست؛ بلکه صحنهای است برای تحقق ایمان، عدالت و مسئولیت انسانی. در سنتهای ابراهیمی، مفهوم «زمینِ وعده» یا «ارض مقدّسه» یکی از بنیادیترین جلوههای رابطه میان خدا و انسان است. آیات ۲۰ و ۲۱ سوره مائده با یادآوری موهبتهای الهی بر قوم بنیاسرائیل، به نقطهای از تاریخ اشاره دارد که در آن قوم، پس از رهایی از سلطهٔ فرعون، مأمور ورود به سرزمینی شد که خداوند برای آنان نوشت، مشروط بر ایمان و پایداری: «ادْخُلُوا الأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ…» این فرمان، در منطق قرآنی، نمود تکلیف است نه تملک؛ حرکت از وعده به مسئولیت، از موهبت به امتحان.
اما همین مفهوم، در سنت یهودیِ پساتورات و بهویژه در قرائتهای قوممحور متأخر، دچار تحولی بنیادین شد. در متون همچون سفر تثنیه، «ورود به سرزمین موعود» از وظیفهٔ ایمانی به صورت حقی موروثی درآمد؛ و در قرائت سیاسی صهیونیسم قرن بیستم، به نظریهای از مرز و تملک بدل گشت. در این خوانش، عهد الهی نه پیمان اخلاقی بلکه مجوز سرزمینی فهمیده شد—تحولی که قرآن با تأکید بر “لا ینال عَهْدِی الظّالِمِین” آن را نفی میکند.
در دوران معاصر، با ظهور دولت اسرائیل و بازتولید گفتمان «سرزمین موعود» در قالب ایدئولوژی صهیونیستی، مباحث مربوط به عهد ابراهیمی ابعاد سیاسی تازهای یافته است. سخنان بنیامین نتانیاهو در قاهره در حضور دونالد ترامپ با عبارت: «God’s covenant with Abraham still defines our border» نمونهای آشکار از تداوم همان خوانش قوممحور است که مرز جغرافیایی را با قداست دینی درمیآمیزد.
مسئلهٔ اصلی آن است که قرآن چگونه در آیات ۲۰–۲۱ مائده، خوانشی بدیل و الهیاتی از «ارض مقدّسه» ارائه میکند که بر ایمان، عدالت و اطاعت مبتنی است و از تملک قومی و تبعیض نژادی گسسته است.
تحلیل مفهومی آیات ۲۰ و ۲۱ سوره مائده با روش بینامتنیت (Intertextuality)
۱. زمینهٔ نزول و ساختار آیات
آیات ۲۰ و ۲۱ سوره المائده نقطهای محوری در تاریخ وحی به بنیاسرائیل را ترسیم میکند؛ لحظهای که موسی(ع) نعمتهای خدا را یادآور میشود و قوم خویش را به ورود به «ارض مقدّسه» فرا میخواند: «وَ إِذْ قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیَاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکًا وَ آتَاکُمْ مَا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِّنَ الْعَالَمِینَ · یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لَا تَرْتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ»
ساختار این دو آیه دوگانه است:
الف) یادکرد نعمت و انتخاب الهی (نبوت، عزت، عطایا)؛
ب) امر به ورود در حیطهٔ مسئولیت که با فعل «ادخلوا» بیان میشود.
در این تقابل، مفهوم قداست با اطاعت و ایمان گره خورده، نه با تملک و سلطه.
۲. تحلیل واژگانی و معناشناختی
الف) الأرض المقدّسة
ترکیب اضافی است که در آن «مقدّسة» صفتِ معنوی است نه ذاتی؛ یعنی «زمینی که تقدیس یافته به امر خدا» نه «زمینی که ذاتاً مقدّس است». در تفاسیر قدیم (طبری، زمخشری، طبرسی) اشاره شده که قداست این زمین از آن روست که محل اقامت پیامبران و میدان اجرای شریعت بود، نه به سبب قوم خاص.
ب) کَتَبَ اللهُ لَکُم
«کتب» در زبان قرآنی، غالباً در معنای «تشریع» و «فرض» میآید (مانند کُتِبَ عَلَیْکُم الصِّیَام). بنابراین، مراد از «نوشتن» در اینجا، نوشتن حکم الهی و تکلیف است، نه قرارداد مالکیت. این نکتهٔ کلیدی گذار از «تملک» به «تکلیف» را روشن میکند.
ج) وَ لَا تَرْتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِکُمْ
بازگشتِ قوم پس از امر «ادخلوا» معنایی اخلاقی دارد: ارتداد از اطاعت، نه صرفاً فرار از نبرد. یعنی عقبنشینی از ایمان برابر است با خروج از زمین مقدّسه. در نتیجه، قداست زمین تابع حضور یا غیبت ایمان است.
۳- بینامتنیت در اینجا به معنای مقایسهٔ صرف لغوی نیست؛ بلکه آشکار ساختن دگرخوانی قرآنی (قرائت تصحیحی وحی) نسبت به متن پیشین است. به تعبیر جولیا کریستوا، هر متنی شبکهای از ارجاعات است که از طریق آن معنا زاده میشود؛ قرآن نیز در جایی که به تاریخ وحیهای پیشین اشاره دارد، از نظام معناهای متنی موجود بهره میبرد ولی ساختار آنها را تسخیر و بازتفسیر میکند. مائده ۲۰–۲۱ از همین جنس است: متن در گفتوگو با تثنیه سخن میگوید و تصویری تازه از همان واقعه میآفریند.
۴. مقایسهٔ بینامتنی با سفر تثنیه
در تثنیه، فصل اول، موسی قوم را به ورود به «سرزمینی که خدا به اجداد شما داده است» فرا میخواند:
«این زمین را خدا به شما داده است؛ برخیزید و آن را تصرف کنید، چنانکه خدا گفته است.»
در تثنیه، فصل ششم نیز تأکید میشود که این زمین، «وعدهٔ خدا به ابراهیم و اسحاق و یعقوب» است که فرزندانشان «آن را به میراث خواهند گرفت.»
تفاوت اصلی در همین واژهٔ میراث و تصرف inherit, posses) (است؛ در تورات، فرمان ورود به معنای تصرف سرزمینی و تحقق وعدهٔ نژادی است، اما در قرآن، «دخول» مشروط به ایمان و اطاعت است.
اینجا تحلیل بینامتنیت نشان میدهد که قرآن، همان داستان را با منطق دیگر روایت میکند:
• در تثنیه: زمین، موهبت قومی است.
• در مائده: زمین، میدان مسئولیت ایمانی است.
۵. نسبت این دو خوانش در چارچوب روش تطبیقی
قرآن نه نفیکنندهٔ تاریخ اسرائیل بلکه اصلاحکنندهٔ فهم آن است. از این منظر، قرآن «خوانش نجاتمحور و اخلاقمدار» از همان عهدی ارائه میدهد که در تورات صورت قومی یافته است.
با این روش، «بینامتنیت» از سطح زبان به سطح الهیات منتقل میشود: قرآن با اتخاذ زبان مشترکِ توراتی (موسی، عهد، زمین) ساختار معنایی تازهای میآفریند که در آن اطاعت جای تملک را میگیرد و ایمان مرز معنوی را تعریف میکند.
تحلیل مفهومی و بینامتنی آیات ۲۰–۲۱ مائده نشان میدهد که:
۱. قداست زمین در قرآن مشروط و اخلاقی است؛ در برابر برداشت توراتی که آن را ذاتی و قومی میداند.
۲. تعبیر کَتَبَ اللهُ لَکُم نشانگر امر تشریعی (تئونومیک) است، نه وعدهٔ تصرف سیاسی (اتونومیک).
۳. میان دو متن، رابطهای از بازخوانی و تصحیح وحیانی برقرار است؛ قرآن از درون سنت ابراهیمی معنای سرزمین را از تملک به مسئولیت بازمیگرداند.
گفتمان سیاسی صهیونیسم معاصر و بازتولید مفهوم «مرز مقدّس»
تحول از مفهوم «ارض مقدّسه» در آیات قرآن (مائده ۲۰–۲۱) به «مرز مقدّس» در گفتمان سیاسی صهیونیسم، تنها یک تغییر لفظی نیست، بلکه بازتابِ گذار از الهیات بندگی (Theonomy) به الهیات مالکیت Autonomy) (است.
در گفتمان جدید نتانیاهو، «قداست» نه تابع ایمان و عدالت، بلکه مبنای مرزبندی ملی است. به تعبیر دیگر، سنت دینی به ابزار مشروعسازی قدرت سرزمینی بدل میشود.
در تاریخ ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵، مصر میزبانی اجلاس بینالمللی برای پایان جنگ غزه را بر عهده داشت. بر اساس گزارش رویترز، تایمز آو اسرائیل و هاآرتص، بنیامین نتانیاهو از حضور در این نشست سر باز زد و بهجای مشارکت دیپلماتیک، بر اصول الهیاتی ارض وعده در اظهارات رسانهای خود تأکید کرد.
بهرغم عدم حضور رسمی در قاهره، سخنان پیشین او در سه موقعیت مستند نشان میدهد که خطابهی الهیاتیـمرزی، مؤلفهٔ پایدار نگاه صهیونیستی اوست. این سه رویداد عبارتاند از:
۱. کنفرانس ) , AIPAC واشنگتین، ۵ مارس ۲۰۱۸)
۲. مصاحبه با Jerusalem Post
(۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰، هنگام امضای «پیمان ابراهیم»)
۳. سخنرانی «روز اورشلیم» (۱۸ مه ۲۰۲۳)
این سه مأخذ رسمی، ادبیات «مرز مقدس» را مستند میسازد که بعدها در سیاست خارجی اسرائیل و گفتمان امنیتی نتانیاهو تداوم یافته است.
تحلیل گفتمانی: از عهد الهی تا مرز جغرافیایی
در الهیات سیاسی صهیونیسم، «عهد ابراهیمی» بهگونهای بازخوانی میشود که میان شهود دینی و مالکیت جغرافیایی پیوندی ناگسستنی برقرار شود. این برداشت چهار وجه دارد:
۱. تقدیس جغرافیا بهجای تقدیس عدالت: در نصوص توراتی، خدا زمین را میسپارد اما در قرآن، آن را مشروط به عدالت میسازد: «لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره ۱۲۴). نتانیاهو این شرط را حذف میکند و قداست را مستقل از صلاح اخلاقی میداند.
۲. بازتعریف عهد به مثابه سند مالکیت: وقتی میگوید «عهد خدا مرزهای ما را تعریف میکند»، در واقع عهد را از ابزار تکلیف به سند تملک تبدیل میکند. این همان گذار از Theonomy به Geo Autonomy است.
۳. استعارهٔ ابراهیم به عنوان بنیانگذار ملیّت: در الهیات یهودی کلاسیک، ابراهیم پدر ایمان است؛ اما در گفتمان نتانیاهو، او به «نخستین صهیونیست» تعبیر میشود.
بدینسان ایمان ابراهیمی از بُعد جهانیاش تهی و در مفهوم قومگرایانهٔ اسرائیل بازتعریف میشود.
۴. پروژهٔ «مرز مقدس» به جای «ارض مقدس» :
در قرآن، دستور «ادخلوا الارض المقدسه» آزمون ایمان بود؛ اما در گفتمان نتانیاهو، نتیجهٔ آزمون از پیش اعلام شده است: مرزها تعریفشدهاند و صلح تنها در پذیرش این مرزها معنا دارد.
پیوند مفهومی با Al Ma’idah ۵:۲۰–۲۱
آیات ۲۰–۲۱ یادآور میشوند که ورود به زمین مقدس منوط به حفظ عهد و اطاعت از فرمان الهی است. وقتی قوم سرپیچی کرد، پروردگار حکم به حرمان چهلساله داد (مائده ۲۶).
در برابر، نتانیاهو و گفتمان صهیونیستی منطق «محرومیت اخلاقی» را حذف کرده و «مالکیت ذاتی» را جایگزین ساختهاند.
از دیدگاه قرآن، قداست زمین امر استعلایی و تابع ایمان جمعی است. از دیدگاه نتانیاهو، قداست سرزمین امری تاریخی و تابع نسب قومی است.
این تبدیل بنیان هر گونه نقد دینی بر صهیونیسم را میسازد.
نقد الهیاتی: از پیام ابراهیم تا پروژه دولتملت
نتیجهٔ این خوانش، بازگشت به نوعی خاستگاهگرایی Primordialism) ) است که هویت ملی را مقدّس و فراتر از اخلاق قرار میدهد.
در مقابل، پیام قرآن و حتی الهیات ابراهیمی اصیل، مرز را تابع عدالت و عهد را تابع طاعت میداند.
آنچه قرآن بهصورت امتحان اخلاقی تصویر میکند، در گفتمان نتانیاهو به نقشهٔ ژئوپلیتیکی مقدس فروکاسته میشود.
نقد قرآنی بر این مبنا، تلاشی است برای بازگرداندن قداست از خاک به اخلاق.
منبع: شبستان
نظر شما