به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،یکی از پرسشهای اساسی در فهم نهضت عاشورا، چگونگی تبیین قیام امام حسین (ع) با وجود قواعد فقهی مانند “لاضرر” و آیه “خود را به هلاکت نیندازید” است.
بنا بر روایت حوزه نیوز،این شبهه، که از عدم درک صحیح مراتب امر به معروف و جایگاه ضرر در آن ناشی میشود، در این گزارش پاسخ داده خواهد شد.
پرسش:
یکی از قاعده های فقهی قاعده لاضرر و لاضرار است. با توجه به این قاعده و با توجه به آیه قرآن: خود را به دست خود به هلاکت نیندازید. فقهای شیعه می گویند: چرا با توجه به این قاعده و آیه، امام حسین برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند؟ و خود و خانواده خود را به دست هلاکت سپردند. از طرفی در شرایط امر به معروف و نهی از منکر داریم که در صورتی که ترس از جان دارید، امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست.
پاسخ:
این اشکال ناشی از عدم درک درست از حقیقت قاعده لاضرر وهمچنین مراتب امر به معروف و نهی از منکر است.
اولا قاعده لاضرر قاعده ای فقهی و در خصوص مواردی خاص است که ارتباطی با بحث ما ندارد و بیشتر درخصوص معاملات و ارتباطات بین مسلمانان مطرح است. اگر قرار باشد که این قاعده در مورد هر چیز مطرح شود، باید گفت کم ترین اعمال عبادی هم به نوعی برای انسان ضرر دارد، یا راستگویی و ادای امانت و ترک گناهان هم به نوعی ضررهایی جسمی و دنیایی را به دنبال دارد. معنا ندارد که به خاطر این قاعده همه این تکالیف تعطیل شود.
اما در خصوص منع قرآن از به هلاکت انداختن خود و شرطی که در مورد تکلیف امر به معروف بیان کردید، به نظر می رسد با تبیین صحیح مسأله امر به معروف و عمل حضرت پاسخ همه این سوالات داده شود:
امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول عملی اسلام است، که از مهم ترین و عالی ترین واجبات اسلامی است. دربارة عظمت این دو وظیفة مهم، به تعبیری رساتر و کامل تر از آن چه در قرآن کریم و کلمات اهل بیت و اماما ن معصوم(ع) آمده است، دست نمییابیم.
قرآن میفرماید: «کُنتم خیرُ أُمة أخرجَت للنّاس تَأمُرونَ بالمعروف و تَنهَون عن المنکر و تُؤمنون بالله؛ مسلمانان بهترین امتی هستید (یا بودید) که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود، زیرا امر به معروف و نهی از منکر می کنید و ایمان به خدا دارید».
پیشوای یکتاپرستان حضرت علی (ع) می فرماید: «و ما أعمال البرّ کلّها و الجهاد فی سبیل الله عند الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر إلا کنفثة فی بحر لجیّ؛ (۲) تمام کارهای نیک و (حتی) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همچون آب دهان در برابر دریای پهناور است».
حضرت صادق(ع) فرمود: «إن الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء فریضةعظیمة بها تقام الفرائض و...؛ امر به معروف از منکر، روش پیامبران و شیوه صالحان و فریضه بزرگ الهی است، که سایر واجبات به وسیله آن بر پا می شوند».
همان گونه که سایر واجبات اسلامی، با وجود شرایطی بر انسان واجب می شوند، وجوب امر به معروف و نهی از منکر نیز شرایطی دارد. امر به معروف و نهی از منکر با وجود چهار شرط بر انسان واجب می شود:
أ ) علم و آگاهی به معروف و منکر.
ب) احتمال اثر کردن امر یا نهی.
ج) اصرار داشتن مرتکب معصیت بر تکرار و استمرار گناه.
د) ضرر و مفسدهای متوجه مال، آبرو و جان آمر و ناهی و یا یکی از مؤمنان نشود.
فقها در توضیح شرط چهار (عدم ضرر و مفسده) می فرمایند: واجبات و منهیات الهی از نظر درجه اهمیت یکسان نیستند. بعضی از معروفها و منکرها از نظر شارع مقدس اسلام به اندازهای با اهمیت است که برای حفظ آن واجب، یا نهی از آن منکر، باید بذل جان کرد، ولی در برخی موارد حفظ جان بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر مقدّم است.
این که در کدام مورد امر به معروف و نهی از منکر باید تا حد بذل جان پیش رفت و در کدام مورد باید حفظ مال، آبرو، و جان را مقدم داشت، بستگی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر دارد. اگر موضوع از احکام جزئی و در سطح محدود، باشد، حفظ مال، آبرو و جان مقدّم است اما اگر موضوع در درجه بالای اهمیت است، باید امر به معروف و نهی از منکر کرد، گرچه انسان در این راه کشته شود.
شهید مطهری می فرماید:
ارزش امر به معروف و نهی از منکر بالاتر از اینها است. البته با توجه به موردش. ببین امر به معروف و نهی از منکر را برای چه می خواهی بکنی؟ در چه موضوعی میخواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی؟ یک وقت موضوع کوچکی است، مثلاً کسی کوچه را کثیف میکند، پوست خربزه را میاندازد در کوچه، این جا باید نهی از منکر کنید،حال اگر بدانید اگر او را نهی کنید،یک فحش ناموس به شما می دهد، این کار این قدر ارزش ندارد که یک فحش ناموسی بشنوید.
یک وقت هست موضوعی است که اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و حیثیت انسان قائل است. میبینید قرآن به خطر افتاده است،اصول قرآنی به خطر افتاده است،آیا این جا میگویی: امر به معروف نکن، نهی از منکر نکن، که اگر این را بگویم،جانم، آبرویم، در خطر است؟ اجتماع نمی پسندد. و...».
شهید مطهری با نقل این مطالب، آن را به شدت رد می کند.
امام خمینی(ره) می فرماید: «اگر معروف و منکر از موضوعاتی باشد که از نظر اسلام بسیار مهم است و امر به معروف و نهی از منکر در چنین موضوعی، متوقف بر بذل جان باشد، بذل جان واجب است».
امام حسین(ع) نیز در چنین موقعیتی بودند و «معروف» اصل اسلام و سنت پیامبر بود که در حال از بین رفتن یا تحریف بود.
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دیدند اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصی که بر جامعه اسلامی حاکم بود، امر به معروف و نهی از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است و فاتحه اسلام خوانده میشود؛ نیز زحماتی که جدّ بزرگوارش برای اسلام کشیده و جان فشانی شهیدانی که خونشان را در راه اسلام نثار کردند، در معرض بی اثر شدن است. از این رو بر خود لازم دانست که قیام کند،گرچه جان خود و بستگانش را در این راه فدا کند.
یک روز پیش از حرکت امام حسین(ع) از مدینه به طرف مکه مروان بن حکم حضرت را در کوچه دید و گفت: یا اباعبدالله! تو را نصیحت میکنم به این که با یزید بیعت کنی که خیر دین و دنیایت در بیعت با یزید است. حضرت در پاسخ فرمود: انا لله و انا الیه راجعون و علی الأسلام السلام از فدبلیت الأمة براع مثل یزید؛ وقتی فردی مانند یزید حاکم امت اسلام باشد، فاتحه اسلام خوانده است.
بنابراین معلوم است که در آن زمان و موقعیت، اساس اسلام در خطر بود. حضرت در جای دیگر فرمود:
«ألا ترون أنّ الحق لا یُعمَل به و أنّ الباطل لا یتناهی عنه،لیرغب المؤمن فی لقاء اله محقا؛
آیا نمیبیند به حق عمل نمیشود؟ آیا نمیبیند قوانین الهی پایمال میشود؟ آیا نمیبیند این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمیکند؟ در چنین اوضاعی، مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقای پروردگار را در نظر بگیرد».
در نتیجه هم عمل حضرت مصداق عملی امر به معروف و نهی از منکر بود و هم در نتیجه بخشی آن نیاز به آن همه جان فشانی و سختی وجود داشت ، به علاوه این عمل عین تکلیف حضرت محسوب می شد و در نتیجه تلاش در این مسیر به هلاکت انداختن خود به حساب نمی آید ، همان گونه که جهاد به عنوان یک تکلیف دینی منافاتی با آیه مورد نظر ندارد.
نظر شما