جنگ تحمیلی 12 روزه مفهوم «اتحاد ملی» را برجسته ساخت؛ چراکه تهاجم دشمن، مردم را حول وطن متحد و یکپارچه ساخت. از این رو، میهن دوستی و مسئله ایران مورد توجه قرار گرفت. اما تقویت و تداوم اتحاد ملی به بیش از پرداختن به حس میهن دوستی نیاز دارد. به نظر میرسد بهبود رابطه دولت ملت که به تعبیر درست جناب صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، «مهمترین نیاز امروز ماست» یکی از شرایط لازم برای تقویت اتحاد ملی است. وقتی از شکاف رابطه دولت سخن به میان میرود منظور دولت به معنای حاکمیت یا در معنای مصطلح امروز، نظام است و نه صرفاً هیئت دولت مستقر.
ارتباطات سیاسی به ارتباطاتی گفته میشود که هدف آن تأثیرگذاری بر فرآیندهای سیاسی است و همه جنبههای مختلف تعامل در زمینههای سیاسی را پوشش میدهد. در واقع همه ارتباطات ناظر بر تاثیرگذاری بر افکار عمومی از جمله ارتباط فعالان سیاسی و رسانهها با گروههای مختلف مردم، ارتباطات دولت و مردم و با به اصطلاح اپوزیسیون، رقابت های انتخاباتی، الزام ها و تعهدات شهروندی، بسیج عمومی برای مشارکت سیاسی را شامل میشود. پویایی نظام سیاسی در گرو ارتباطات سیاسی است. کارل دویچ در کتاب خود به نام «سلسله اعصاب حکومت» ارتباطات را در کانون درک سیاست در یک جامعه قرار میدهد.
ارتباطات سیاسی کارکردهای مختلفی دارد که از جمله مهمترین آنها ایجاد مشروعیت سیاسی، اعتماد سیاسی، تقویت مشارکت سیاسی و جامعه پذیری سیاسی است.
منظور از جامعه پذیری سیاسی که شاید کمتر از بقیه آشنا باشد، شکلگیری هنجارهای سیاسی فرد است و در واقع، جریانی مستمر در تمام طول زندگی است که طی آن شخصیت سیاسی فرد شکل می گیرد. با جامعه پذیری سیاسی شرایط تداوم حیات سیاسی و نظام ارزشی سیاسی ممکن میشود.
برای شناخت آسیبها و کمک به بهبود وضعیت میزان مشارکت و مشروعیت و جامعه پذیری سیاسی باید به ارتباطات سیاسی توجه کرد و از این رو به وضعیت سه رکنی توجه کرد که ارتباطات سیاسی را شکل میدهند یعنی: احزاب و فعالان سیاسی، رسانهها و مردم.
متاسفانه باید گفت در هر سه زمینه مشکلات جدی وجود دارد. احزاب که محل بالیدن و پرورش یافتن و معرفی شدن چهرههای سیاسی به جامعه هستند بسیار محدود و ضعیف هستند. احزاب باید تبلور یک گفتمان سیاسی، نماینده یک نگاه سیاسی و معرف یک برنامه جامع اقتصادی اجتماعی باشند، اما معمولاً مامور به گرم کردن تنور انتخابات هستند. وجود بیش از 300 حزب که صرفاً نام برخی از آنها به اصطلاح شب انتخابات رویت میشود نشان دهنده وضعیت احزاب در کشور است.
رکن دوم رسانهها هستند. رسانههای سیاسی در واقع نماینده جریانهای سیاسی هستند که البته در نهایت و در یک نگاه کلی همه آنها در قالب طیف های مختلف دو حزب بزرگ یا دو جناح جدی خود را نشان میدهند. متاسفانه تعدد رسانههای دولتی و یا وابسته به نهادهای حکومتی این کارکرد رقابت سیاسی را مخدوش کردهاند و بر اعتماد سیاسی تاثیر منفی گذاشتهاند. بجز صداوسیما که رسانه عمومی است یا طبق تعریف، قاعدتاً توقع میرود که به عنوان رسانه عمومی عمل کند؛ و موسسه ایران که نماینده نگاه دولت مستقر است، بقیه رسانههای سیاسی باید نماینده جریانهای سیاسی مختلف باشند اما عملاً نزد افکار عمومی برخی روزنامههای کیهان، اطلاعات و چند موسسه رسانهای دیگر وابسته به نهادهای انقلابی بیش از آنکه برای مخاطب نماینده جریانی سیاسی باشند، به نوعی نماینده نظام هستند و لذا دیدگاه مثبت و منفی در مورد آنها نه دیدگاه مثبت و منفی نسبت به فلان جریان سیاسی بلکه معیار قضاوت در مورد نظام است. این یکی از عوامل مهم موثر بر اعتماد سیاسی در کشور است.
عامل سوم در ارتباطات سیاسی مردم هستند. بر اساس پژوهشهای انجام شده در مورد اعتماد سیاسی در دهه 90 ، یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر اعتماد سیاسی میزان کارامدی در بهبود وضعیت اقتصادی بوده است. به نظر میرسد با توجه به این عامل میتوان به جرات گفت میزان اعتماد سیاسی از اویل دهه 90 به این سو روندی کاهشی داشته است.
واقعیت این است که تورم دو رقمی طولانی مدت، ناترازیهای انرژی در کشوری که یکی از بزرگترین ذخایر انرژی جهان را داراست و مشکلات تولید و تجارت و سرمایهگذاری مکفی در زیرساختها که ناشی از فشار تحریمهای ظالمانه هستند بر اعتماد سیاسی و لذا شکاف دولت ملت تاثیر منفی و مخربی گذاشته است.
تقویت اتحاد ملی در گرو بهبود رابطه دولت ملت است و این مهم مستلزم بهبود وضعیت این سه عامل یعنی احزاب، رسانهها و مردم و ارتباطات بین آنها در مسائل سیاسی است. لذا نهادهای مدنی قوی و از جمله احزاب سیاسی واقعی و رسانههای سیاسی که جریانهای سیاسی را نمایندگی میکنند (و مستقل از سازمانها و نهادهای دولتی و حاکمیتی هستند)، از جمله مهمترین لوازم بهبود رابطه دولت ملت و البته ارتقای اتحاد و انسجام ملی هستند.
* پژوهشگر مطالعات رسانه و ارتباطات