۱ نفر
۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۳
راهبرد فروپاشی در غرب آسیا: موقعیت آذربایجان در دومینوی تحریک‌پذیری اقوام

احمد دستمالچیان، سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در لبنان و اردن و دانیال امیری، پژوهشگر ژئوپلیتیک، در دومین مقاله از سلسله مقالات خود با عنوان «راهبرد تجزیه در غرب آسیا» به موضوع «موقعیت آذربایجان در تحریک‌پذیری اقوام» پرداخته‌اند.

خبرآنلاین - یادداشت نخست این سلسله مقالات مشترک با عنوان «راهبرد تجزیه در غرب آسیا بر مبنای دومینوی تحریک پذیری اقوام واقلیتهای قومیتی» ۴ مرداد در خبرآنلاین منتشر شده‌است. متن کامل بخش دوم را در ادامه مطالعه می‌کنید:

در امتداد راهبرد کلان تجزیه غرب آسیا، آذربایجان ایران به‌عنوان یکی از چهار محور اصلی در نقشه‌های راهبردی دشمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تعریف شده است. این منطقه، به دلیل مجاورت ژئوپلیتیکی با قفقاز جنوبی، ترکیب قومی‌ـ‌زبانی خاص، و پیوندهای تاریخی با ساختار قدرت در ایران، برای پروژه‌های بی‌ثبات‌سازی از جایگاهی استراتژیک برخوردار است. برخلاف آنچه ظاهراً در قالب مطالبه‌های فرهنگی و زبانی طرح می‌شود، طرح‌های منتشرشده در برخی اندیشکده‌های پان‌ترک، از جمله «اندیشکده تبریز»، آشکارا نشان می‌دهد که آذربایجان ایران، نه صرفاً به‌عنوان یک منطقه تجزیه‌پذیر، بلکه به‌عنوان هسته نرم دسته اول و ترک‌محورایران بازتعریف‌ و طراحی شده است.

در این چارچوب، برخلاف طرح تجزیه‌طلبی کلاسیک، هدف نهایی، فروپاشی کامل ایران نیست؛ بلکه تشکیل یک واحد سیاسی هارتلندی، متشکل از مناطق ترک‌زبان ایران  است که با ادغام تدریجی در پروژه جهان ترک، به بازوی تمدن نوساخته تورانی تبدیل گردد. این مدل، که میتوان آن را تحت عنوان «سناریوی صفوی‌ـ‌عثمانی نوین» مطرح کرد، بر بازخوانی تحریف‌شده‌ای از تاریخ ایران مبتنی است. در این قرائت جدید، سلسله صفوی نه به‌مثابه عامل استقلال ایران در برابر عثمانی، بلکه به‌عنوان پیش‌نمونه وحدت تُرک‌های شیعه برای ساخت امپراتوری فراایرانی بازسازی می‌شود.

اولین اقدام در دستیازی به طرح شوم تجزیه در تاریخ ایران قرن بیستم، در دوران پسا-جنگ جهانی دوم (سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵) با دخالت اتحاد جماهیر شوروی در آذربایجان (تبریز) اتفاق افتاد. فرقه دموکرات به رهبری سید جعفر پیشه وری در دوره یکساله استیلا بر آذربایجان، تکلم و کاربرد زبان فارسی را ممنوع اعلام کرد و نهضت «ضد فارس» بر علیه کلیت ایران به محوریت تهران، امواج نفرت پراکنی را در میان توده های مردم به راه انداخت. امروزه اغلب جریان‌های پان‌ترک، آن یکسال حکومت فرقه را بعنوان مدل مطلوب در میان هواداران خود تبلیغ می‌کنند و پان‌ترک‌های ایرانی برای زیارت قبر پیشه‌وری به باکو سفر می‌کنند.

نقشه‌هایی که در رسانه‌های باکو، پلتفرم‌ها و اتاق‌های فکر پان‌ترک منتشر شده‌، بارها استان‌های مرکزی ایران را به‌عنوان «سرزمین تحت حکومت ترکان» معرفی  و از پایان نظم ایرانی پس از فروپاشی قومی سخن گفته‌اند. آنان ایران را نه به‌عنوان ملت‌ـ‌دولت مستقل، بلکه به‌مثابه پیکره‌ فروپاشیده که تنها در کنار تُرک‌ها معنا دارد، تصویر می‌کنند.

اجرای این پروژه، تنها بر تحریک قومی مستقیم تکیه ندارد، بلکه از طریق روایت‌سازی فرهنگی تدریجی صورت می‌گیرد. موسیقی‌های احساسی با مضامین «آذربایجان جنوبی» و نقشه‌های رنگارنگ تحت عنوان «ترک‌جهان»، نشان‌دهنده گام‌های خزنده پروژه‌ای است که تلاش دارد هویت آذری ایرانی را به آذری فرامرزیِ تورانی تبدیل کند.

باید روایت تاریخی ایران را بازسازی کرد؛ روایتی که صفویه را نه یک دولت ترک، بلکه ایرانی‌ترین دولت تاریخ بعد ازظهور اسلام معرفی می‌کند

یکی از تکیه‌گاه‌های اصلی طرح‌های پان‌ترک برای نفوذ در آذربایجان ایران، بازتعریف تشیع در چارچوب پان‌ترکیسم مذهبی است؛ تلاشی که سعی دارد از پیوند تاریخی صفویه و تشیع برای ساخت الگوی حکمرانی نویی استفاده کند که همسو با ترکیه اردوغان و جمهوری آذربایجان الهام علی‌اف باشد. در حالی‌که در واقعیت، تاریخ صفویه درمقابله باخلافت سنی عثمانی  واستقلال‌خواهی ایرانی تعریف می‌شود، پروژه پان‌ترک کوشیده است با حذف هویت ایرانی از صفویه، آن را به عنوان نظامی ترک‌محور برای اتحاد شیعه و ترک بازسازی کند.

این امر در تضاد کامل با حقیقت تاریخی است و تنها در خدمت ساخت نوصَفَوی‌گری بدون ایرانیت قرار دارد؛ همان مدلی که در طرح اندیشکده تبریز برای ایران پسافروپاشی مطرح شده است.

در این نگاه خطرناک، ابتدا از طریق تحریک قومیت‌های پیرامونی (کرد، عرب، بلوچ، ترکمن)، دیواره‌های حفاظتی ایران در غرب، جنوب و شرق فرو ریخته و سپس آذربایجان ایران و مرکز کشور به‌عنوان «ایران مفید»، در پیکره جهان ترک ادغام می‌شوند. به بیان دقیق‌تر، «پروژه پان‌ترکیسم نه تجزیه‌طلبی صرف، بلکه فتح ایرانِ تجزیه‌شده از درون است.»

در برابر این سناریو، سیاست ایران نمی‌تواند صرفاً امنیتی باقی بماند و باید از درون پان‌ترکیسم شکاف ایجادنموده و از تضادهای سکولار-اسلام‌گرا، تشیع دوازده‌امامی را به‌عنوان عنصر هویت مشترک ایرانی‌-آذری تقویت  و ازطریق نخبگان مذهبی حوزه قم و نجف، نفوذ فرهنگی در جمهوری آذربایجان را افزایش داد همچنین با پروژه‌های اقتصادی، عدالت زبانی، و مشارکت نخبگان آذری در قدرت مرکزی، پیوست هویتی با مرکز را تقویت کرد.

از همه مهم‌تر، باید روایت تاریخی ایران را بازسازی کرد؛ روایتی که صفویه را نه یک دولت ترک، بلکه ایرانی‌ترین دولت تاریخ بعد ازظهور اسلام معرفی می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی اینکه یا ایران طراح نظم نوین می شود، یا با سیاست منفعلانه جزئی از ابزار پروژه دشمن خواهد شد.

آذربایجان ایران، برخلاف تصویر ساخته‌شده توسط پان‌ترک‌ها، یک مرکز تمدنی اصیل ایرانی است که هم در دوران صفویه و هم پس از آن، نقش محوری در بازساخت ایرانیت ایفا کرده است. اگر ایران نتواند در برابر پروژه ترکیبی تجزیه و ادغام مقاومت کند، در نهایت نه‌تنها سرزمین خودرا از دست می‌دهد، بلکه هویت تاریخی و زبان سیاسی خود را نیز از دست خواهد داد.

اگر ایران نتواند در برابر پروژه ترکیبی تجزیه و ادغام مقاومت کند، در نهایت نه‌تنها سرزمین خودرا از دست می‌دهد، بلکه هویت تاریخی و زبان سیاسی خود را نیز از دست خواهد داد

شاید از مهم ترین راههای مقابله مؤثربا این دسیسه خطرناک ، بازسازی ژئوپلیتیک فرهنگی از درون ایران است. ایران باید از موضع انفعال در برابر پروژه‌های صهیونیستی-ترکی خارج و خود طراح سناریویی مستقل برای بازیابی گفتمان تمدنی ایران‌محور باشد؛ گفتمانی که نه با تجزیه قومی سازگار است، و نه با ایران‌زدایی در پوشش تورانیسم فرهنگی. مهم این است که در دوران پرالتهاب گذار فعلی ایران در طراحی اقدام خود درک عمیقی از آنچه که باید انجام دهد برسد وبعنوان یک کنشگرمستقل بتواند ضمن عبور سالم از توطئه های متنوع دشمن بتواندبه ایفای نقش موثر وتعیین کننده در نظم درحال شکل گیری بپردازد.

کد خبر 2095677

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین