از قم برگشته بودم تهران و هنوز کار همشهری محله هم شروع نشده بود. چند سال بعد مسؤولیت حوزه جوانان ستاد انتخاباتی ایشان را برعهده گرفتم در انتخابات ریاست جمهوری و چنان که افتد و دانی جمع بندی اصولگرایان شد اتفاق نظر بر دکتر احمدی نژاد. هنوز کارمان در ستاد انتخابات اوج نگرفته بود که یک روز صبح همه را جمع کرد و با فروتنی و صداقت و نجابتی عجیب گفت که من کنار کشیده ام و از شما هم می خواهم برای تحقق این هدف بکوشید و از این به بعد همه باید برای تحقق این وحدت کار کنیم.
این متانت و سلامت نفس و عقلانیت و فداکاری به اعتراف دوست و دشمن در طول همه سالهای بعد در شخصیت دکتر علی لاریجانی دیده شده است.
فرزند یکی از استوانه های مستحکم حوزه و داماد علامه شهید مرتضی مطهری است. خودش نخبه دانشگاهی ریاضی شریف و استاد فلسفه غرب و در عین حال از فرماندهان سالهای نخستین انقلاب است.
بعد از رد صلاحیت عجیب او در انتخابات ریاست جمهوری به خدمت ایشان رفتم و گفتم: هر کسی جای شما بود تحمل نمی کرد و به او برمی خورد و چه بسا واکنش های تندی نشان می داد! شما چگونه تحمل کردید و به روی خودتان نیاوردید و از کنار این موضوع تلخ و عجیب گذشتید؟
باز هم پاسخش چنان متین و عاقلانه بود که نشان از وسعت دید و سعه صدر و دوراندیشی و تاب آوری او داشت.
او حتی در همین پاسخ نیز به جای دلخوری های سطحی مرسوم از مواجهه تمدن اسلامی با استکبار غرب و لزوم صیانت از جبهه انقلاب و عظمت ایران و حفظ وحدت و انسجام می گفت.
یکی دو بار دیگر هم که به بهانه هایی مثل بعضی برنامه های تلویزیونی من که حرف و حدیثی درست کرده بود یا مشکلی که در روزنامه همشهری با شورایعالی امنیت ملی -در زمان دبیری ایشان- پیدا کرده بودیم، باز هم یادم هست چنان با متانت و حوصله برخورد کرد و پدرانه و برادرانه با من سخن گفت که هنوز فراموش نمی کنم.
چنین شخصیتی وارسته و جامع و معقول و متین هر جا و در هر موقعیتی که باشد برای ایران اسلامی مفید و راهگشاست.
مخصوصا از آن رو که نیازها و اقتضاءات نسل جدید را می فهمد و با زبان و حال و هوای آنان آشناست. شاید خداوند انبان سنگین تجربه های گرانسنگ او را برای این روزهای سخت نگه داشته است.
نظر شما