۰ نفر
۱۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۰
 دگرگونی و تحولات راهبردی در دوران پساجنگ

جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل نه صرفاً یک درگیری نظامی کوتاه مدت، بلکه نشانه ای از یک چرخش بنیادین در منطق راهبردی بازیگران اصلی منطقه به ویژه ایران و ایالات متحده بود.

این جنگ، در دل خود نوعی آزمون بزرگ برای سنجش تابآوری، بازدارندگی، و انعطاف پذیری ساختارهای دفاعی و دیپلماتیک ایران به همراه داشت که فراتر از چارچوبهای سنتیِ درگیریهای خاورمیانه قابل تحلیل است.

تولد یک «ایران واقعگرا»

برخلاف آنچه در گذشته ایام شاهد بودیم، ایران در فضای پساجنگ،  در سطح کلان، وارد یک چارچوب مدرن و در عین حال بومی از دیپلماسی مشروط شده است این دیپلماسی نه بر اساس خوشبینی محض، بلکه با اتکا به درک دقیق از موازنه قوا، بازدارندگی متقابل، و مؤلفه های ژئوپلیتیکی منطقه ای شکل گرفته است ایران در این فاز جدید، با معرفی نهادهایی چون شورای عالی دفاع و تأکید بر فوریت تصمیم گیری ملی در شرایط بحران، عملاً نظم سیاسی درونی خود را به گونه ای تغییر داده تا نه فقط در فضای جنگ، بلکه در صلح نیز بازیگر فعالی باقی بماند. این تغییرات، نشان هایی روشن از تحول در پارادایم حکمرانی در ایران هستند: حکمرانی که اکنون همزمان قابلیت نظامی، ابتکار دیپلماتیک، و مهار انعطافپذیر را با هم ترکیب میکند.

آمریکا و منطق بازدارندگی نمایشی:

در سوی دیگر، دولت ترامپ سعی دارد همچنان بر مؤلفه های «قدرت نمایشی» تکیه زند. اما نکته کلیدی اینجاست که آمریکا در این جنگ نه به هدف استراتژیک روشنی دست یافت و نه توانست بر بازی روایت غالب شود. نمایش قدرت نظامی که قرار بود منجر به «صلح از طریق قدرت» شود، در عمل باعث تنش بیشتر، بی اعتمادی شدیدتر و افزایش انسجام درونی ایران شددر چنین شرایطی، واشنگتن ناگزیر است میان تداوم فشار حداکثری و پذیرش نوعی واقعگرایی در برابر ایران، انتخابی دشوار داشته باشد. اما آنچه وضعیت را پیچیده تر کرده، قدرت مانور ایران در بهره برداری از فضای پساجنگ برای بازتعریف قواعد بازی در سطح منطقه ای و جهانی است. این قدرت مانور، خود حاصل نوعی «تعادل پویای تدافعی-دیپلماتیک» است که ایران با درک درستی از هزینه ها و فرصتهای جنگ ساخته است.

دیپلماسی مقاومتی مشروط: ترکیبی جدید از قدرت سخت و نرم

رویکرد کنونی ایران را میتوان «دیپلماسی مقاومتیِ مشروط» نامید. در این الگو، ایران ،نه به دنبال کناره گیری از ساختارهای بین المللی چون آژانس یا NPT است و نه تمایل به تسلیم در برابر مکانیسم های فشار مانند اسنپ بک دارد؛ بلکه راهبرد هوشمندانه ای را آغاز کرده که در آن هرگونه همکاری، مشروط به پرهیز از تهدید و حمله است.موافقت با ورود تیمهای نظارتی آژانس به سایتهای هسته ای با هدف تنظیم نوع جدیدی از روابط فنی و نه کنترل کامل، بخشی از این راهبرد است. ایران در پی بازتعریف نقش آژانس از یک ابزار بازرسی به یک شریک تنظیم گر استراتژیک در چارچوبی که به نفع بازدارندگی متقابل و حفظ توان داخلی نیز میباشد

اروپا: بازنده ای در حال کشف هویت

اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگری در این بحران نقش منفعلی داشته است. وابستگی بیش از حد به سیاستهای واشنگتن و ناتوانی در اتخاذ ابتکار مستقل، اروپا را از یک بازیگر مهم به یک میانجی بلاتکلیف تنزل داده است. اسنپ بک محتمل از سوی اروپا، اگر اجرا شود، نه تنها روند دیپلماتیک را متوقف میکند، بلکه هزینه های امنیتی و اقتصادی سنگینی را برای خود اروپاییها در پی خواهد داشت، دقیقا آنچه  با فلسفه صلح اروپایی در تضاد است . ایران با درک این نقطه ضعف، تلاش کرده میدان مانور خود را از تنها امریکا به طیف وسیعتری از بازیگران منطقه ای و بین المللی توسعه دهد.

آینده دیپلماسی: تعامل بدون خوشباوری

دیپلماسی آینده ایران، بیش از گذشته مبتنی بر «رویکردهای غیر خطی» است؛ یعنی نمیتوان آن را با الگوهای کلاسیکی مانند صلح طلبی صرف یا مقاومت مطلق تحلیل کرد. بلکه تلفیقی از مقوله های نظارت، چند جانبه گرایی، همکاری مشروط، بازدارندگی عملگرایانه، و تعامل منطقه ای هوشمندانه است.

در نهایت، نتیجه آشکار جنگ ۱۲ روزه شاید نه یک پیروزی نظامی قطعی بلکه تثبیت یک نظم راهبردی جدید میباشد نظمی که در آن مفاهیم قدرت، امنیت و دیپلماسی نه در قالب تقابل، که به صورت زبان پیچیده ای از<< تعاملات متوازن>> فهم و تنظیم میشوند.

* دبیر دپارتمان مطالعات توسعه انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا

کد خبر 2100031

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین