حذف احتمالی ایران از سیته ، ایران چگونه پس از انقلاب جایگاه خود را در سیته پس گرفت ؟

حذف نام ایران از فهرست اعضای شهرک بین‌المللی هنر پاریس (سیته) نه‌تنها یک اتفاق اداری ساده نیست، بلکه به گفته محمد صحفی، مدیرکل پیشین مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد، از دست رفتن سال‌ها تلاش دیپلماتیک و  روابط فرهنگی است.

نرگس کیانی: محمد صحفی که در دهه هفتاد نقش مهمی در احیای حضور ایران در سیته پاریس داشت، در گفت‌وگو با خبرآنلاین، از روند شکل‌گیری این ارتباط، حمایت‌های گسترده از هنرمندان و بی‌توجهی‌هایی که به این قطع ارتباط انجامید،سخن می‌گوید.
صحفی پیش از سال ۱۳۶۹ مدیرکل روابط‌عمومی وزارت نفت بود. او می‌گوید: «من تا پیش از سال ۱۳۶۹، مدیرکل روابط‌عمومی وزارت نفت بودم. آن زمان براساس آشنایی‌ها و اعتمادی که میان مدیران وجود داشت از من برای اداره مرکز هنرهای تجسمی کشور دعوت به عمل آمد. در زمان حضور سید محمد خاتمی در وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی مهندس ابوالقاسم خوشرو معاونت هنری را بر عهده داشت و از آنجا من و مهندس ابوالقاسم خوشرو دوست قدیمی، همشهری و همفکر و هم‌سن و سال بودیم و من هم در مهندسی خودم را در رشته طراحی و گرافیک گرفته بودم و دارای سابقه ۱۰ سال مدیریت روابط عمومی و فعالیت‌های فرهنگی داشتم او این موضوع را با سیدمحمد خاتمی در میان گذاشت و با شناختی که آقای خاتمی از من داشتند موضوع انتقال من از وزارت نفت به وزارت ارشاد را با وزیر وقت نفت، مهندس غلامرضا آقازاده مطرح کردند که موافقت شد. پس از آن به معاونت هنری وزارت ارشاد پیوستم و حکم مدیر کلی من صادر شد.»


او از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۶، همزمان با پیروزی خاتمی در انتخابات دوم خرداد، مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی بود. در کنار این مسئولیت، سه مجموعه مهم دیگر نیز در تهران تحت نظر او بود: موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نیاوران و موزه آزادی. به گفته او ، «وظیفه ما سیاست‌گذاری برنامه ریزی و هماهنگی برای توسعه و پیشبرد هنرهای تجسمی در سراسر کشور بود اما به دلیل اینکه باید ابزارهای عملیاتی کردند این برنامه ها نیز در اختیار مدیر قرار می‌گرفت، اداره این سه مرکز نیز بر عهده من گذاشته شد.»
اما دیری نگذشت که سیدمحمد خاتمی و وزارت ارشاد مورد هجوم و انتقاد های افراطیون قرار گرفت و مرتبا بر علیه وزارت ارشاد و شخص محمد خاتمی بحران آفرینی می‌شد طوری که وی از این فشارها و تعدد و استمرار بحران‌ها به ستوه آمد ‌و چون منشاء فشار را فراتر از دولت می‌دید، دیگر ادامه حضور خود در وزارت ارشاد را به مصلحت ندید، بنابراین وی در دولت هاشمی رفسنجانی استعفا داد و بسیار عزتمندانه، پرشور و با بدرقه بزرگان فرهنگ، هنر و رسانه کشور، وزارت ارشاد را ترک کرد.
صحفی درباره‌ی این دوران می‌گوید:«پس از رفتن خاتمی،  علی لاریجانی -دبیر شورای عالی امنیت کنون- وزیر ارشاد شد. لاریجانی خوب و همراه ما بود اما بیشتر از یکسال دوام نیاورد و خیلی زود به محل کار جدیدش صداوسیما رفت و کلید وزارت ارشاد پس از خود را به مصطفی میرسلیم سپرد.

حذف احتمالی ایران از سیته، نقطه‌ پایانی بر سال‌ها دیپلماسی فرهنگی
سیمون برونو که سال‌ها رئیس هیئت مدیره سیته بود 


میرسلیم اما این کاره نبود و می‌خواست که سیاست‌های سختگیرانه‌ای را در حوزه فرهنگ و هنر و سینما اعمال کند اما ما  به وی راه نمی‌دادیم . اینچنین بود که ما در بخش امور هنری وزارت ارشاد خار در چشم و استخوان در گلو به راه خود می‌رفتیم و با سلام و صلوات از کنار او می‌گذشتیم تا به بنایی که در حال احداث آن بودیم خسارت وارد نشود. این سیاست جواب داد و ما که معاونت هنری وزارت ارشاد را در سال ۶۹ از محمدخاتمی - وزیر ارشاد- تحویل گرفته بودیم در ۲ خرداد ۷۶ به محمد خاتمی- رئیس جمهور-  تحویل دادیم .
بطور خلاصه موضوع بازگرداندن سهمیه ایران در سیته پاریس و همکاری با این بنیاد هنری در ایران، پس از ۱۵ سال از پیروزی انقلاب در عمل از زمان وزارت سیدمحمد خاتمی حوالی سال ۷۰ شروع و در دوره‌های بعدی وزارت علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم و سپس عطاءالله مهاجرانی تداوم یافت.

با ورود به مرکز هنرهای تجسمی، صحفی و خوشرو برنامه‌ای تازه‌ای را برای نوسازی و به حرکت در آوردن قطار هنر کشور طراحی کردند: ارتقای آموزش هنر، توجه به اقتصاد هنر و اعتلای هنر تجسمی، برگزاری دوسالانه‌ها و جشنواره‌های داخلی در رشته‌هایی از نقاشی و گرافیک گرفته تا عکاسی، مجسمه‌ سازی و حتی خوشنویسی و کاریکاتور و معرفی آثار ایرانی به جهان و برگزاری کنفرانس های علمی پژوهشی در حوزه هنر و انتشار کتب ومجلات و حمایت از هنرمندان جوان و جشنواره های استانی جزو آن بود.
یک سال بعد از شروع مدیریت جدید در مرکز هنرهای تجسمی، بزرگترین فستیوال هنر ایران در جهان در دوسلدورف آلمان برگزار شد؛ رویدادی طی چهل روزه و با حضور بیش از ۱۴۰ هنرمند و استاد جریان داشت و توسط آقای خاتمی و وزیر فرهنگ آلمان در دوسلدورف افتتاح شد.
به گفته‌ی صحفی طراحی و برنامه‌ریزی اولیه برای این بود که بتوانیم موجی را راه بیندازیم و بتوانیم بعد از دوران جنگ که اغلب فعالیت‌های فرهنگی و هنری متوقف شده  بود بتواند با سیاست‌ها و برنامه‌های جدید خون تازه‌ای را به پیکر هنر و هنرمندان تجسمی کشور وارد شود.
قضیه سیته این‌گونه بود که در همین دوران، مهندس ابوتلقاسم خوشرو یک بار پرونده‌ سیته را با من مطرح کرد و گفت اگر بتوانیم این پرونده را که از پیروزی انقلاب بدین سو به فراموشی سپرده شده دوباره زنده کنیم خدمت بزرگی به توسعه فعالیت جوانان با استعداد ایرانی خواهد کرد. و اجمالا گفت که ایران از زمان محمدرضاپهلوی حق و سهمی از سیته دارد که بطور دائم  از چهار استودیو سیته برای استقرار هنرمندان ایرانی استفاده کند لیکن بدلیل اهمال و عدم جدیت و پیگیری این استودیوها الان در اختیار دیگران است و ما بهره‌ای نمی‌بریم.
این پیشنهاد جرقه‌ای در ذهن من و انگیزه‌ای در وجودم انداخت که این ماموریت تازه را به نتیجه برسانم .خوشرو سیته را فرصت مناسبی برای هنرمندانی می‌دانست که می‌خواهند با تحولات هنری غرب آشنا شوند یا می‌خواهند با الهام از تاریخ تفکر غرب به کارهایی آوانگارد روبیاورد. این شد که صحفی شروع به دیدار با نمایندگان فرهنگی فعال کرد و به‌ویژه با سفارت‌ فرانسه وارد گفت‌وگو شد. 
صحفی می‌گوید: «فضا در آن زمان بسیار غم‌بار بود. ما تازه از جنگ خارج شده بودیم و روابط ایران با جهان در سطح خوبی نبود و مشکلات فراوانی وجود داشته ماسعی می‌کردیم از ابزار هنری و فرهنگی استفاده کنیم تا نگاه جهان به ایرانِ بلندشده از جنگ را عوض کنیم و بگوییم اینجا تاریخ و فرهنگی دیرینه دارد و فعالیت‌های فرهنگی و هنری در حال اوج گرفتن است.»
او خانه فرهنگ ایران در پاریس نبش خیابان شانزه‌لیزه ـ که به گفته‌ی او بعدها به مغازه فرش‌فروشی و چلوکبابی بدل شد ـ و ساختمان سیته را از نزدیک دید و با سیمین برونو، رئیس هیئت‌مدیره سیته، دیدار کرد.. 
صحفی درباره‌ی این دیدار به یاد می‌آورد: «کتاب‌ها و آثار هنری را از ایران بردم تا از فعالیت‌ و رونق فعالیت‌های هنری پس از انقلاب ما مطلع شوند. به برونو توضیح دادم که در گذشته حضور و همکاریهایی با سیته داشتیم و مدتی به خاطر انقلاب و جنگ در این مرکز متوقف مانده و لازم است که روابط گذشته احیا شود. او ضمن شرایط سخت پذیرش هنرمندان را برایم توضیح داد و ‌از استانداردها و مقررات سختگیرانه و هزینه شارژ آن‌جا صحبت کرد. من پذیرفتم که برغم همه درد سرها کار را دنبال کنیم به همین خاطر  از برونو که شخصیت فوق‌العاده قوی و قاطعی داشت دعوت کردم که به تهران بیاید و از موزه‌ هنرهای معاصر دیدار کند. ابتدا فکر می‌کردم نپذیرد اما خوشبختانه او پذیرفت و بعد از ارسال دعوتنامه برای ایشان از طریق سفارت فرانسه و هنگامی که چند ماه از ملاقات من با او در پاریس گذشته بود به تهران آمد. ما از او به شایستگی استقبال کردیم و برنامه بازدید از اصفهان را برایش هماهنگ کردیم و ضمنا مذاکرات تکمیلی را در تهران انجام دادیم. او وقتی از ایران رفت اعلام کرد که ما آمادگی همکاری همه جانبه با شما را داریم و همکاری‌مان را با سیته شروع کردیم. در آن زمان هدف ما شناسایی هنرمندان با استعداد، جوان و جسور بود، کسانی که هنوز هویت هنری‌شان شکل نگرفته بود و به دنبال کشف هنر و تعامل با جهان بودند.»

حذف احتمالی ایران از سیته، نقطه‌ پایانی بر سال‌ها دیپلماسی فرهنگی
محمد صحفی در روزگاری که مدیر کل مرکز هنرهای تجسمی کشور بود


در این دوران هنرمندان جوان با مشورت اساتید ‌و نیز از میان برگزیده‌های نخستین بینال‌ نقاشی تهران -سال ۱۳۷۰- انتخاب کرده و به سیته معرفی شدند در این دوران به گفته‌ی صحفی ما دیگر «با سفارت فرانسه کاری نداشتیم و مستقیماً با سیته و سیمین برونو در ارتباط بودیم.»
صحفی درباره شیوه حمایت آن سال‌ها می‌گوید: «سفر به اروپا برای هنرمندان جوانی که آثارشان چندان شناخته‌شده نبود، کار آسانی نبود. بسیاری حتی رنگ و ابزار مناسب برای نقاشی نداشتند. ما گاهی جعبه رنگ، قلم‌مو و ابزارهای نقاشی برند آلمان تهیه می‌کردیم به آنها هدیه می‌دادیم. همینطور برای هزینه بلیت، خوراک، کتاب و و شارژ اقامت در سیته کمک هزینه‌هایی را پرداخت می‌کردیم.  تا بتوانند ۶ماه تا یکسال که بورسیه هستند استفاده کنند. این حمایت‌ها در آن دوره امری متعارف بود.»
به گفته او، پس از سال ۷۶ و بازگشت صحفی به وزارت نفت و با تداوم همین فعالیت‌ها توسط مسئولانی که در دولت خاتمی به کار گمارده شدند این فعالیت‌ها به اوج خود رسید و با برگزاری چهار یا پنج دوره بینال در رشته‌های نقاشی، گرافیک،عکاسی، سفال و مجسمه‌سازی، موجی تازه در تهران و شهرستان‌ها راه افتاد. ادامه‌ی این حمایت‌ها باعث شد نسلی از هنرمندان شکل بگیرد که بعدها آثارشان در حراج‌های معتبر جهانی از جمله «کریستیز» عرضه شد و به چهره‌هایی بین‌المللی بدل شدند. صحفی می‌گوید: «بذرهایی که اوایل دهه هفتاد کاشته شد، حالا به درختانی تنومند تبدیل شده و در نقاط مختلف جهان، نماینده فرهنگ و هنر ایران هستند.»
با توجه به احتمال لغو عضویت ایران در سیته، صحفی بر این باور است که «باید عزم و اراده‌ای جدی شکل بگیرد» تا تجربه‌ای که سال‌ها پیش با تلاش فراوان احیا شد، دوباره از دست نرود.
صحفی همچنین اسامی برخی هنرمندانی که در دوره مسئولیتش به سیته اعزام شدند و بعدها جزو اساتید صاحب نام و هنرمندان موفق شده‌اند را به یاد می‌آورد، افرادی همچون: مرتضی اسدی،  شراره محدود، زهره اسکندری،  شهرزاد صالحی، خانم توسلی، مژگان مصلحی.

5959

کد خبر 2101113

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین