کتاب‌هایی که دیوار آهنین کمونیسم را لرزاندند

اروپای مرکزی و شرقی تشنه ادبیات بودند و ادبیات ممنوعه برای پیروزی در جنگ سرد کافی بود؛ لهستانی‌ها کتاب‌های ممنوعه را از طریق شبکه‌های پیچیده و مخفی تبادل به نام «کتابخانه‌های پرنده» دست به دست می‌کردند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از رویداد ۲۴، به‌تازگی مجله فارین پالیسی، طی ارائه متنی به نقد کتاب «قاچاقچیان کتاب» (The Book Smugglers) نوشته چارلی انگلیش پرداخته و نشان داده است که چگونه سازمان سیا در دوران جنگ سرد با استفاده از کتاب‌های ممنوعه به مقابله با شوروی پرداخت. این کتاب روایتگر برنامه‌ای پنهانی است که طی آن میلیون‌ها جلد کتاب، همراه با دستگاه‌های چاپ، به اروپای شرقی قاچاق شد تا الهام‌بخش مخالفان و تقویت‌کننده جنبش‌های مقاومت باشد.

ترجمه نقد کتاب «قاچاقچیان کتاب» را در  زیر بخوانید:

فارین پالیسی نوشت: یک روز ماه اوت در سال ۱۹۵۱، ناوگانی عظیم از بالن‌ها وارد چکسلواکی شد. منظره‌ای عجیب بود؛ ۳۰۰۰ کیسه لاستیکی که بر فراز آسمان شناور بودند و سپس منفجر می‌شدند و میلیون‌ها اعلامیه بر سر مردم فرو می‌ریخت:

«به مردم چکسلواکی

نسیمی تازه در حال وزیدن است

امیدی تازه در دل‌ها بیدار شده است

دوستان آزادی‌خواه در سرزمین‌های دیگر راهی نو برای رساندن پیام خود به شما یافته‌اند

آنها می‌دانند شما نیز در پی آزادی هستید»

عملیات روانی سازمان سیا با نام «نسیم‌های آزادی» بی‌نقص اجرا شد: سازمان کاروانی متشکل از ۱۱ کامیون را از رادیو اروپای آزاد در مونیخ تا محل پرتاب در حومه باواریا هماهنگ کرده بود و با دقت، سرعت باد و نقاط فشار را پیش‌بینی کرده بود تا بالن‌ها در آن سوی مرز منفجر شوند. اما این عملیات شکست کامل بود. زمانی که اعلامیه‌ها رسیدند، هیچ‌کس اهمیتی نداد. تبلیغات بیش از حد خام و ابتدایی بود.

اما در سال‌های بعد، سیا از طریق آزمون و خطا دریافت که رویکردی بسیار موثرتر از اعلامیه‌ها وجود دارد: کتاب‌ها.

همان‌طور که روزنامه‌نگار بریتانیایی چارلی انگلیش در کتاب «قاچاقچیان کتاب» نوشت: اروپای مرکزی و شرقی تشنه ادبیات بودند و ادبیات ممنوعه برای پیروزی در جنگ سرد کافی بود؛ لهستانی‌ها کتاب‌های ممنوعه را از طریق شبکه‌های پیچیده و مخفی تبادل به نام «کتابخانه‌های پرنده» دست به دست می‌کردند و خوانندگان برای دست یافتن به رمان‌هایی، چون «۱۹۸۴» جان خود را به خطر می‌انداختند. آدام میخنیک، رهبر مخالفان لهستانی که بخش بزرگی از دهه ۱۹۸۰ را در زندان گذراند، گفته بود کتاب‌های ممنوعه همچون هوای تازه بودند، او گفته بود: در آن مبارزه طولانی و بی‌رحمانه که پایانی برایش دیده نمی‌شد، این کتاب‌ها به ما اجازه دادند زنده بمانیم و دیوانه نشویم!

در اواخر دهه ۱۹۵۰، مامور سیا و مهاجر رومانیایی به نام جورج میندن، دریافت که یک برنامه قاچاق کتاب می‌تواند رژیم شوروی را بی‌ثبات کند و مقاومت در کشورهای اقماری را تقویت نماید. او که از لحن آمرانه و برتری‌جویانه تلاش‌های اولیه سازمان خوشش نمی‌آمد، به دنبال همکاری با مخالفان بود نه تحمیل فرهنگ. او به رهبری آن‌چه بعدها «برنامه کتاب سیا» نام گرفت، انتخاب شد. طی دهه‌های بعد، طبق طرحی به نام «طرح مارشال برای ذهن» نزدیک به ۱۰ میلیون وسیله که شامل کتاب، دستگاه چاپ و مواد مرتبط به آن می‌شد را به بلوک شرق، قاچاق کرد؛ آثاری از نویسندگانی، چون چسواو میوش، جوزف برودسکی، الکساندر سولژنیتسین، آلبر کامو، کورت ونه‌گات، هانا آرنت، فیلیپ راث و واتسلاو هاول بدین طریق وارد شدند.

این برنامه یکی از معدود موفقیت‌های سیا در دوران ریاست بیل کیسی بود. تیم واینر، نویسنده کتاب «میراثی از خاکسترها»، آن را از مهم‌ترین عملیات‌های سیا در جنگ سرد نامید. تعجبی هم نداشت، سیا علاوه بر بی‌ثبات کردن دموکرات‌ها و حمایت از امپریالیست‌ها، همواره ذوق هنری بالایی داشت و از اکسپرسیونیسم انتزاعی، نشریه پاریس ریویو و بی‌شماری از هنرمند پساجنگ در داخل و خارج حمایت می‌کرد، اغلب بدون اطلاع هنرمندان! هدف این بود که هنری که آزادی و فردگرایی را می‌ستاید ترویج شود تا با کمونیسم مقابله کرده، دل‌ها و ذهن‌ها را فتح کرده و این تصور شوروی‌ها را خنثی کند که «ایالات متحده بیابان فرهنگی سرمایه‌داری» است.

کتاب «قاچاقیان کتاب» در اصل داستان این برنامه کتاب‌هاست، به‌ویژه در لهستان که بیشترین تاثیر را داشت. اما نکته برجسته کتاب این است که بیشتر درباره سیا نیست؛ بلکه تاریخ شفاهی مقاومت زیرزمینی لهستان در دوران ظهور «همبستگی» است: جنبشی اجتماعی و کارناوال آزادی بیان که از اعتصابات گسترده ۱۹۸۰ آغاز شد، بیش از یک سال حکومت نظامی و نزدیک به یک دهه سرکوب سخت را تاب آورد و در نهایت لهستان را به خودگردانی دموکراتیک در دهه ۹۰ کشاند.

انگلیش، که سردبیر پیشین روزنامه گاردین است با اعضای بازمانده مقاومت لهستانی مصاحبه کرده تا روایت کند چگونه سیا از کتاب‌های خریداری‌شده و حتی مهم‌تر، دستگاه‌های چاپ و شبکه‌ای صبور و مصمم از روزنامه‌نگاران، چاپگران، ویراستاران، قاچاقچیان و نویسندگان استفاده کرد تا همه چیز را برای مقاومت به خطر بی‌اندازند.

یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های نشریه زیرزمینی، مازوویا ویکلی، بود که در سال ۱۹۸۲ توسط «گروه عملیاتی زنان» به رهبری هلنا لوچزیوو پایه‌گذاری شد. کیفیت نگارش، چاپ و ویرایش این نشریه چنان بالا بود که به شوخی می‌گفتند: «مترجم مازوویا ویکلی حتی از یک درخت هم می‌تواند مقاله بسازد!» این نشریه به مهم‌ترین روزنامه زیرزمینی دهه ۱۹۸۰ لهستان بدل شد.

در اوج فعالیت، تیراژ مازوویا ویکلی به ۸۰ هزار نسخه رسید؛ رقمی حیرت‌آور با توجه به اینکه همه مراحل گزارش‌نویسی، چاپ و توزیع باید مخفیانه انجام می‌شد. بخشی از موفقیت آن در پنهان ماندن بیش از ۶ سال این بود که پلیس مخفی باور نداشت زنان بتوانند چنین عملیاتی را اداره کنند.

ماجراهایی، چون تابستان ۱۹۸۸ که در آن اعتصابات گسترده‌ای رخ داد و تنها جانشین سردبیر، یوانا شچسنا، در دفتر بود، نشان می‌دهد چگونه این افراد حتی به تنهایی نشریه را منتشر می‌کردند، شبانه‌روز می‌نوشتند در معادن و کارخانه‌ها خبر جمع می‌کردند و جان خود را در خطر می‌انداختند.

در نهایت، مذاکرات «میز گرد» میان دولت و همبستگی در ۱۹۸۹ به توافقی درباره انتخابات و کاهش سانسور انجامید. همبستگی اجازه یافت تا روزنامه‌ای رسمی داشته باشد و از این رو سردبیران مازوویا ویکلی انتشار آن را متوقف کرده و با آدام میخنیک، روزنامه انتخاباتی گازتای انتخاباتی را راه‌اندازی کردند. این روزنامه تنها در ۲ ماه به تیراژ روزانه ۴۵۰ هزار نسخه رسید و پیروزی همبستگی در نخستین انتخابات آزاد لهستان در سال ۱۹۸۹ را رقم زد؛ نخستین انتخاباتی که کمونیست‌ها در بلوک شرق باختند.

«قاچاقیان کتاب» فقط یک روایت تاریخی نیست بلکه اثری هیجان‌انگیز و عاطفی است که بیرون از هر زمینه معاصر آمریکایی می‌ایستد. انگلیش با روایت‌های شخصی مقاومت لهستانی‌ها از شاعران و روزنامه‌نگاران گرفته تا مردمی که آپارتمان خود را به چاپخانه مخفی تبدیل کردند، نشان می‌دهد که چگونه ادبیات ممنوعه و دستگاه‌های چاپ به سلاحی در جنگ برای آزادی بدل شدند؛ و در میان تمام این روایت‌ها، اشعار تلخ باربارا سادوسکا، شاعر و فعال همبستگی که پسر هجده‌ساله‌اش در ۱۹۸۳ به دست پلیس مخفی کشته شد، به یادگار مانده است:

«دستانم پر از سوراخ است

از میانشان فرو می‌ریزند

اولین گیلاس‌های ریز سال

فکر نمی‌کنم بتوانم آنها را

برای تو بیاورم

پسرکم.»

۲۵۹

کد خبر 2110437

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین