نرگس کیانی: نادره رضایی از ۱۲ آبان ۱۴۰۳ که با حکم وزیر فرهنگ بهعنوان معاون امور هنری منصوب شد تا امروز، ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴ که توسط سیدعباس صالحی برکنار شد، ۹ ماه پرحاشیه را پشت سر گذاشت. حاشیههایی که میتوان بخشی از آن را به فضای تا پیش از این مردانهی معاونت امور هنری و حساسیتهای نابهجای ایجاد شده در پی تکیه زدن یک زن بر صندلی این معاونت، مرتبط دانست. با این حال، کم نیستند منتقدان منصفی که عملکرد رضایی را در دفاتر و اداراتکل زیرمجموعهاش همراه با کمیها و کاستیهایی میبینند و برای اثبات آن ادلهی محکمی در دست دارند. ادلهای برای اثبات بیتجربگیها و نابلدیهای یک مدیر بدون آن که اشارهای به جنسیت او داشته باشد.
یک زن جوان پشت میزی که ۱۲ مرد بر صندلیاش تکیه زده بودند
انتخاب نادره رضایی بهعنوان معاون امور هنری، با نگاهی بیطرفانه، میتوانست گامی بزرگ باشد؛ گامی بزرگ برای فراهم آوردن زمینه نشستن یک «زنِ جوان» پشت میزی که پیش از او ۱۲ «مرد» (در قالب مدیرکل و سرپرست) بر صندلیاش تکیه زده بودند. مردانی عبارت از؛ فخرالدین انوار، احمد کریمیان، محمد معصومی، سیدکمال حاجسیدجوادی، ابوالقاسم خوشرو، مرتضی کاظمی، محمدحسین ایمانیخوشخو، حمید شاهآبادی، علی مرادخانی، محمدمجتبی حسینی، محمود شالویی و محمود سالاری. نام نادره رضایی اگرچه تواتر این نامهای مردانه را شکاند اما چندان ادامهدار نبود و در عرض کمتر از یک سال جای خود را به نام مردانهای دیگر؛ محمدمهدی احمدی بهعنوان سرپرست داد.
انتصاب رضایی از همان ابتدا -۱۲ آبان ۱۴۰۳- اگرچه با استقبال بخشی از جامعه هنری همراه شد اما انتقادات بهحقی را نیز به همراه داشت. انتقاداتی که ازجمله آنها میتوان به زیر ذرهبین بردن سابقه او بهعنوان مدیرعامل انتشارات علمی- فرهنگی اشاره کرد. ضمن اینکه عدم شناختش از دفاتر و اداراتکل زیرمجموعهاش؛ ادارهکل هنرهای تجسمی، ادارهکل هنرهای نمایشی، دفتر موسیقی و دفتر برنامهریزی و آموزشهای هنری و همچنین ناآشناییاش با هنرمندانِ فعالِ این حوزهها و عدم شناخت متقابل هنرمندان از او، نکته دیگری بود که مورد اشاره منتقدان قرار داشت. در واقع فقدان سابقهای چشمگیر در کارنامهی کاری رضایی بود که انتصاب او را بهعنوان معاون امور هنری پس از گذشت بیش از ۷۰ روز از حضور سیدعباس صالحی در وزارت فرهنگوارشاد اسلامی مسئلهساز کرد.
رضایی اما فارغ از این انتقاداتِ بهحق به فقدان سابقهای مهم در کارنامه کاریاش، با حاشیهسازیهای غیرمنصفانهای نیز روبهرو شد. حاشیهسازیهایی که حتی در جلسه علنی روز سهشنبه ۷ مرداد ماه ۱۴۰۴ در مجلس شورای اسلامی نیز شنیده شد و خروج از دایره انصاف تا آنجا پیش رفت که سیدعباس صالحی به دلیل عکس مشترک معاون هنریاش با سیدمحمد خاتمی مورد سوال قرار گرفت! این رفتار غیرمنصفانه البته برای رضایی تازگی نداشت. چنانچه پیشتر گفته شده بود او از امضاءکنندگان نامه به باراک اوباما جهت تحریم ایران بوده است. هرچند در ادامه مشخص شد در تابستان ۱۳۹۲، ۵۵ نفر از فعالان سیاسی ایران که تعدادی از آنها در زمرهی زندانیان سیاسی بودند، در نامهای به باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا درخصوص آثار تحریمها بر زندگی مردم ایران نوشتند و رضایی یکی از امضاءکنندگان بیانیه موسوم به «نامهی ۴۶۶ فعال سیاسی و مدنی به باراک اوباما در حمایت از نامه ۵۵ فعال سیاسی» بود. در واقع این ۴۶۶ نفر از فعالان سیاسی، حقوق بشر، اساتید دانشگاه و دانشجویان ایرانی، حمایت خود را از نامهی نوشتهشده خطاب به اوباما برای لغو تحریمها علیه ایران اعلام کرده بودند. از جمله دیگر شایعههای تکذیبشده در مورد نادره رضایی این بود که گفته میشد دارای نسبت فامیلی با شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده در دولت حسن روحانی است هرچند خودش بارها تاکید کرد که هیچ نسبت خویشاوندی با هیچیک از مسئولان قبلی و فعلی کشور (نسبی و سببی) نداشته و ندارد.
انتقادات متعدد از نادره رضایی اما و حتی خبر موسوم به «نامه بیش از ۱۷۰ نفر از نمایندگان مجلس به وزیر فرهنگ در خصوص عملکرد نامناسب معاونت هنری» (۱۱ شهریورماه) موجب فراموشی این نکته نمیشود که منتقدانی منصف نیز با اتکاء به دلایل متقن و بدون خروج از دایره انصاف، به نقد او میپردازند. حتی اگرنه این انتقادات که فشار نمایندگان مجلس شورای اسلامی به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی موجب رسیدن سیدعباس صالحی به این تصمیم قطعی شده باشد که نادره رضایی را کنار بگذارد و تا مشخص شدن تکلیف معاونت امور هنری، محمدمهدی احمدی را به جای او بنشاند.
ادارتکل و دفاتری که هیچ چشماندازی برای تعیین وضعیتشان وجود نداشت
منتقدان نادره رضایی قطعا به خاطر دارند که بیش از ۴۰ روز از حضور او در معاونت امور هنری میگذشت و حرفوحدیثهای بسیاری در مورد گزینههای مدنظرش برای دفاتر و اداراتکل زیرمجموعهی معاونت متبوعش شنیده میشد که ناگهان خبر آمد حمید نیلی به شیوهای کاملا نامتعارف از مدیرکلی هنرهای نمایشی برکنار شده است. با این حساب تنها انتصابی که تا آن زمان (۲۴ آذر ۱۴۰۳) در حوزهی کاری رضایی اتفاق افتاد، انتخاب اتابک پورنادری بهعنوان سرپرست ادارهکل هنرهای نمایشی و انتخاب حسن جودکی بهعنوان سرپرست مجموعهی تئاترشهر بود. انتخابهایی که فعالان حوزه هنرهای تجسمی و موسیقی را همچنان در تعلیقی دنبالهدار سرشار از شایعات و گمانهزنیها نگه داشت. همان زمان سعید اسلامزاده، مدیر روابطعمومی اسبق معاونت امور هنری در این خصوص توضیحاتی به رسانهها ارائه داد.او در این توضیحات اشاره کرد که باید منتظر پاسخ استعلامات و انجام مراحل اداری یا درنهایت انتخاب سرپرست برای ادارتکل و دفاتر بود.هرچند نقش این استعلامات علیالظاهر چندان هم پررنگ نیست یا دستکم پررنگتر از ایرادات ناشی از سوءمدیریت نیست، چنانچه مجموعه تئاتر شهر، هنوز هم که هنوز است مدیر ندارد. ضمن این که مهلت قانونی سرپرستیِ سرپرست سابقش؛ حسن جودکی نیز مدتهاست به پایان رسیده است و تئاتر شهر هماکنون بی مدیر و بیسرپرست به کار خود ادامه میدهد.
نگاهی کوتاه به خبرهای دوره ۹ ماهه حضور نادره رضایی در معاونت امور هنری نشان میدهد که بیش از ۶۰ روز از حضور او در وزارت فرهنگوارشاد اسلامی گذشته بود که دومین تغییر مدیریتی را رقم زد. او که در روزهای پایانی آذرماه، با جایگزینی اتابک نادری بهجای حمید نیلی، مدیریت ادارهکل هنرهای نمایشی را تغییر داده بود، در اواسط دیماه، احمد صدری را بهجای امیرحسین سمیعی روانهی دفتر موسیقی کرد. نکته عجیب این که هم اتابک نادری و هم احمد صدری، بهعنوان سرپرست در ادارهکل هنرهای نمایشی و دفتر موسیقی مشغول بهکار شدند. در نتیجه زمزمهی نقدهایی از جمله در مورد زمان رخدادن این تغییرات با اشاره به وقوعشان در آستانهی برگزاری جشنوارههای فجر و چرایی صدور حکم سرپرستی بهجای مدیرکلی، زمزمههایی نبود که بتوان نشنیدهشان گرفت.
با این حساب پس از آغاز مدیریت نادره رضایی به عنوان معاون هنری از ۱۲ آبان ۱۴۰۳، سریال انتصابهای او در آذرماه جدی شد اما تا ۲۵ اسفند همان سال، هنوز خبری از انتصاب سرپرست یا مدیر کل هنرهای تجسمی نبود. تا این که سرانجام مشخص شد آیدین مهدیزادهتهرانی بهعنوان سرپرست اداره کل هنرهای تجسمی منصوب شده است. مهدیزاده دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ از سرپرستی به مدیرکلی هنرهای تجسمی ارتقاء پیدا کرد اما اتابک پورنادری و احمد صدری مسیر دیگری را پیمودند. آنها علیرغم تعلقشان به بدنهی تئاتر و موسیقی و شناختهشده بودن بهعنوان هنرمند و مدیران فرهنگی باسابقه، مدیرکل ادارات متبوعشان نشدند و بهترتیب جای خود را به رضا مردانی و بابک رضایی دادند.
کنار گذاشتن مدیران پیشین به شیوههایی نامتعارف و خارج از عرف و انتصابهای دیرهنگام به جایشان، در کنار بلاتکلیفی، آسیب دیگری نیز به همراه داشت؛ عدول از رویدادهای تقویمی حوزههای گوناگون. بهگونهای که انتصاب دبیر، تعیین شورای سیاستگذاری، انتشار فراخوان و مهلت ارسال آثار به جشنوارههای بسیاری به دراز کشید و نکته تعجببرانگیز این که در غیاب هر حرکتِ تازهای آیا پایبندی به آنچه پیش از این موجود بوده به این میزان دشوار مینمود؟ ضمن این که تناقضهای پیش آمده در روند اطلاعرسانی از جمله معرفی سرپرست ادارهکل هنرهای نمایشی به جای مدیرکل یا بیدقتی در گزارش شفافسازی مالی جشنوارههای تئاتر فجر و عروسکی نکاتی نبود که از چشم اهالی رسانه پنهان بماند. در کنار اینها اما انگار جنجال به پا شده بر سر کنسرت خیابانی لغو شده همایون شجریان و عدم توانایی مدیریت این جنجال، تیر آخر بود.
مدیری که بدش بیش از خوبش به چشم آمد
نادره رضایی در کنار همه آنچه گفته شد و بیش از این است، در طول دوره ۹ ماهه حضور در معاونت امور هنری گامهای مثبتی هم برداشت. گامهایی از جمله در طول جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران. او در شرایطی که کلیه فعالیتهای فرهنگی و هنری به ناچار تعطیل شده بود با دعوت از ارکستر موسیقی سمفونیک به رهبری نصیر حیدریان برای اجرا در میدان آزادی تصاویری آفرید که رنگو بوی امید به زندهماندن و زندگی بیش از هر چیز دیگری از آن استشمام میشد. رضایی با فراهم آوردن زمینه برگزاری کنسرتهایی در میدان هفتتیر، باغ فردوس و... صدای سازها را به پسزمینه صدای موشکها تبدیل و یادآوری کرد که: «حق با بهار بود، با همان ساقههای لخت، بر این پهنهی خاک چیزی هست که به رغمِ ما ادامه میدهد. خوب است که جلوههای بودن را به غم و شادی ما نبسته اند...»
۵۹۲۴۲۴
نظر شما