گفت‌وگو با پدر بشار اسد در میانه مذاکرات مصر و اسرائیل، ۱۳۵۷/ مگر قطعنامه‌های شورای امنیت مرده بودند که سادات ابتکار کند؟!

سادات را از رفتن به آن سفر [بیت‌المقدس] برحذر داشتم چون سفر وی پیشاپیش محکوم شده بود. برای رسیدن به صلح باید نکات ویژه‌ای رعایت بشوند. هیچ کشور عربی نمی‌تواند سرخود به چنین صلحی تن دربدهد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در روزهایی که نگاه جهان به کمپ‌دیوید (پیمانی که پس از دوازده روز مذاکره در ۲۶ شهریور ۵۷ بین مصر و اسرائیل به امضا رسید) دوخته شده بود و مصرِ انور سادات در مسیر تازه‌ای از گفت‌وگو با اسرائیل گام برمی‌داشت، دمشق نغمه‌ای دیگر سر می‌داد. حافظ اسد، رئیس‌جمهور سوریه، در گفت‌وگویی با مجله آلمانی «اشپیگل» که روز ۲۲ شهریور ۱۳۵۷ در روزنامه کیهان بازتاب یافت، صلح پیشنهادی سادات را «دامی برای ملت عرب» خواند و آن را گامی به سوی جنگ دانست. او با انتقاد صریح از دیدار سادات با بگین در بیت‌المقدس، بر ضرورت عقب‌نشینی کامل اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی و احقاق حقوق ملت فلسطین تأکید کرد و مذاکرات کمپ‌دیوید را بی‌ثمر و خطرناک ارزیابی کرد. این گفت‌وگو تصویری روشن از شکاف عمیق میان رهبران عرب در آستانه یکی از مهم‌ترین توافق‌های خاورمیانه به دست می‌دهد.

آقای رئیس‌جمهوری شما مذاکرات سران درباره خاورمیانه را که در کمپ‌دیوید جریان دارد «دامی برای ملت عرب» قلمداد کرده‌اید. منظور چیست؟

راه سادات از همان قدم اول غلط بود. رفتن او به بیت‌المقدس، کلیه معیارها را در منطقه برهم زد. ابتکار او حتی هیچ‌گونه تاثیر حقوق بشری هم نداشت. به هر حال او صلح نیاورد چراکه صلح ضوابط خاص دارد.

چه ضوابطی؟

عقب‌نشینی اسرائیل از مناطق اشغال شده در سال ۱۹۶۷ و تحقق بخشیدن به حقوق ملت فلسطین. تا وقتی که حتی یک وجب از خاک ملت عرب تحت اشغال باشد هیچ ملتی به چنین قرارداد صلحی احترام نخواهد گذاشت.

سادات هم برای وادار کردن اسرائیل به عقب‌نشینی و به رسمیت شناختن حقوق ملت فلسطین تلاش می‌کند.

هیچ‌کدام از این دو موضوع تنها به سادات مربوط نمی‌شوند. از این رو او حق تصمیم‌گیری در این مورد را ندارد. راه سادات به بیت‌المقدس راه صلح نبود، گامی به سوی جنگ بود.

ما که سر در نمی‌آوریم! سادات رفت صلح کند.

خوشبختانه موفق نشد حتی قرارداد جداگانه امضا کند. از سوی دیگر این یک مسئله است و صلح یک مسئله دیگر.

گفت‌وگو با پدر بشار اسد در میانه مذاکرات مصر و اسرائیل، ۱۳۵۷/ مگر قطعنامه‌های شورای امنیت مرده بودند که سادات ابتکار کند؟!

ولی یک قراداد جداگانه هم ولو فقط بین مصر و اسرائیل به نوبه خود نوعی صلح است.

عمر چنین قرارداد صلح جداگانه‌ای بسیار کوتاه خواهد بود. چون چیزی که از ابتدا غلط باشد غلط باقی خواهد ماند. بعید نیست که سادات به یکی از خواسته‌هایش برسد. لیکن این هیچ چیز در بر نخواهد داشت. چون قطع‌نامه‌های سازمان ملل خیلی واضح‌تر از فرمول صلح سادات هستند و معذلک هنوز از آن‌ها آبی گرم نشده است.

هرچه باشد آمریکا پشت سر چنان توافقی خواهد ایستاد.

بعید نیست همین‌طور هم بشود؛ ولی در آن صورت آب گل‌آلودتر خواهد شد.

چطور؟

حتی اگر آمریکا خود را موظف سازد که قدم‌هایی به نفع اعراب بردارد، ما نباید نفوذ صهیونیسم را در آمریکا نادیده بگیریم؛ زیرا اطمینان داریم که رئیس‌جمهوری آمریکا نمی‌تواند حرف خود را پیش ببرد. کارتر ممکن است حسن‌نیت داشته باشد اما علیه صهیونیسم از دستش کاری ساخته نیست.

فرض کنیم کارتر حرفش را پیش ببرد.

اعراب مصالحه بر سر سرزمین‌های اشغال‌شده را به رسمیت نخواهند شناخت؛ چراکه این‌گونه مصالحه‌ها غیرقانونی هستند. من چه حقی دارم که با اسرائیل در مورد حقوق فلسطینی‌ها بدون موافقت خود آن‌ها مصالحه بکنم؟ یک مصالحه غیرعادلانه بالاترین پیروزی است که سادات می‌تواند در آمریکا به دست آورد.

از مصالحه غیرعادلانه چه استنباطی دارید؟

اگر سادات و بگین قراداد صلح امضا کنند این صلحی به نفع اسرائیل و نه اعراب خواهد بود...

ابتکار صلح سادات به بیان دیگر اولین قدم سازنده‌ای بود که اعراب در راه‌حل مسئله خاورمیانه برداشتند.

به اعتقاد من حقیقت به عکس است. کاری که سادات کرد در سراسر تاریخ بی‌سابقه بود. هیچ چیز سادات را مجبور نکرده بود به بیت‌المقدس برود. او با سفرش موازنه قدرت‌ها را به نفع اسرائیل برهم زد.

ولی در تاریخ زمامدارانی که به قصد صلح به ملاقات دشمن رفته‌اند، فراوان بوده‌اند.

البته که نظایری وجود داشته است ولی همه آن‌ها مورد لعنت ملت‌های خود قرار گرفته‌اند و از سوی ملت محکوم شده‌اند.

حتی اگر سادات موفق شود، باز شما او را محکوم خواهید کرد؟

من او را در هیچ صورتی قهرمان نخواهم دید.

همه ما در تلویزیون دیدیم که سادات چگونه از سفر بیت‌المقدس قهرمان برگشت و ملت مصر از او به طرزی باشکوه استقبال کرد.

من با شما هم‌عقیده نیستم و علاقه‌ای هم به بحث در این زمینه ندارم. من به عنوان یک عضو ملت عرب می‌توانم ادعا کنم که کلیه اعراب و حتی ملت مصر مخالف ابتکار سادات بودند.

شما قبل از عزیمت سادات به بیت‌المقدس با او ملاقات کردید. به او چه گفتید؟

او را از رفتن به آن سفر برحذر داشتم چون سفر وی پیشاپیش محکوم شده بود. برای رسیدن به صلح باید نکات ویژه‌ای رعایت بشوند. هیچ کشور عربی نمی‌تواند سرخود به چنین صلحی تن دربدهد. صلح خاورمیانه باید یک صلح دسته‌جمعی باشد.

ولی اعراب که برای صلح دسته‌جمعی آمادگی ندارند. بدین لحاظ سادات چاره‌ای جز تک‌روی نداشت.

پس سادات می‌تواند به صلحی برسد که فقط برای خود او معتبر باشد.

حداقل منفعت صلح سادات این بود که اعراب را در دنیا سمپاتیک‌تر کرد.

نه به عکس، ابتکار او باعث شد که غرب آغوشش را بیشتر بر روی اسرائیل باز کند. دید و بازدیدهای اسرائیل را با کشورهای بازار مشترک در نظر بگیرید... غرب نسبت به اسرائیل تفاهم بیشتری نشان می‌دهد. این یکی از نتایج سفر سادات به بیت‌المقدس است.

آیا نمی‌شود دید و بازدیدهای اسرائیلی را این‌طور تعبیر کرد که در وضع تدافعی قرار گرفته‌اند و برای توجیه موقعیت‌شان اقدام می‌کنند؟

مسئله را می‌توان از یک نقطه‌نظر دیگر هم نگاه کرد. اروپایی‌ها قبلا اسرائیل را سردتر از این‌ها پذیرا می‌شدند...

آمارهایی که موسسات آمارگیری آمریکا تهیه کرده‌اند ثابت می‌کنند که محبوبیت اعراب بعد از سفر صلح سادات افزایش یافته است.

برای این‌که آمریکایی‌ها صلح ساداتی را صلح واقعی تلقی می‌کردند. آن‌ها خیال کرده بودند برای تامین صلح همین‌قدر کافی است که سادات زیر ورقه‌ای را امضا کند. هر وقت هم که ما در سینا یا جولان به مصاحله‌ای دست یافتیم آن‌ها خیال کردند که صلح قریب‌الوقوع است. حال آن‌که حقیقت خلاف این تصور است.

ابتکار صلح سادات بین خود اسرائیلی‌ها نیز شکاف انداخته است، به طوری که امروزه توافقی علیه سرسختی بگین، تکوین یافته است.

هسته مخالف در اسرائیل از صلح چه می‌فهمد؟ بین نظرات آن‌ها و روش بگین تفاوت چشم‌گیری وجود ندارد. همین هسته مخالف، به روش بگین قبل از عزیمت به کمپ‌دیوید کلا احترام گذاشت.

منظورمان بیشتر مخالفت فردی است تا مخالفت گروهی پارلمانی، به عنوان مثال عزر وایزمن، وزیر دفاع اسرائیل. او تحت فشار ابتکار صلح سادات از جرگه عقاب‌ها [تندروها] خارج شده و به جرگه کبوتران [میانه‌روها] پیوسته است.

وایزمن یک عقاب بود و حتی اگر در جلد کبوتر هم فرو برود کماکان عقاب باقی خواهد ماند. اگر وایزمن کبوتر باشد پس باید گفت صد رحمت به عقاب!

در راه‌حل مسئله خاورمیانه کلیه مساعی به شکست انجامیده بودند، از این رو آیا ضرورت نداشت که سادات برای خروج از بن‌بست به سفر بیت‌المقدس برود؟

مگر قطع‌نامه‌های شورای امنیت مرده بودند که سادات ابتکار کند. ما داشتیم کوشش می‌کردیم مفهوم قطع‌نامه‌های شورای امنیت را در کنفرانس ژنو به کرسی بنشانیم. منکر نیستیم که در راه کنفرانس ژنو موانعی وجود داشت ولی قابل حل بودند. بعدش پای سفر سادات به بیت‌المقدس در میان آمد و وحدت اعراب را دو پاره کرد.

در کلیه روستاها و شهرهای سوریه، و در سایر کشورهای عربی تظاهراتی علیه ابتکار سادات برپا شد، حتی در نقاطی هم که از تظاهرات دور ماندند، اهالی مخالف ابتکار سادات بودند.

شما با کدام قسمت از تلاش صلح سادات مخالف هستید؟

ما فقط صلح می‌خواهیم. ما فقط خواهان اجرای قطع‌نامه‌های شماره ۲۴۲ و ۳۳۸ و بقیه قطع‌نامه‌های سازمان ملل هستیم.

ولی شرکای شما یعنی لیبی و عراق که مخالف قطع‌نامه شماره ۲۴۲ سازمان ملل هستند؟

آن‌ها الزام ندارند قطع‌نامه‌ها را به رسمیت بشناسند. در آن زمان ما در راه اجرای قطع‌نامه‌ها کوشش کردیم و بقیه اعراب نیز از مساعی سوریه و مصر حمایت کردند.

اجرای قطع‌نامه ۲۴۲ دشوار هم بود؛ چراکه از آن تعبیرهای گوناگون شده است. فرض کنیم اسرائیل حاضر شود به مرزهای قبل از ۱۹۶۷ بازگردد. آیا در آن صورت سوریه حاضر خواهد بود با اسرائیل قرارداد صلح امضا کند؟

برای نیل به صلح باید قبلا سه مسئله حل بشود: اول عقب‌نشینی کامل اسرائیل به مرزهای قبل از سال ۱۹۶۷، دوم به رسمیت شناختن حقوق حقه ملت فلسطین، و سوم پایان دادن به آمادگی جنگی. وقتی که حالت جنگی برطرف شود صلح نیز خودبه‌خود به وجود خواهد آمد.

بسیاری از اسرائیلی‌ها ادعا می‌کنند که مرزهای ۱۹۶۷ مرزهای مطمئن نیستند.

مرزهای مطمئن یعنی چه؟ از نظر جغرافیایی مرز مطمئن وجود ندارد. در ۱۹۶۷ ما در ارتفاعات جولان و مصری‌ها در صحرای سینا بودیم. با وجود این اسرائیلی‌ها به جولان حمله کردند و صحرای سینا را گرفتند. ۱۹۷۳ ما به ارتفاعات جولان حمله کردیم و با وجودی که اسرائیلی‌ها در بلندی و مشرف بر ما قرار داشتند و خود را تا ابد شکست‌ناپذیر تلقی می‌کردند، تا اردن پیش رفتیم. همین وضع در کانال سوئز تکرار شد. مصری‌ها از کانال گذشتند، خط «بارلو» را که اسرائیلی‌ها مطمئن‌ترین مرز جهان تلقی می‌کردند، درهم شکستند.

سوالم را تکرار می‌کنم: اگر اسرائیل به مرزهای قبل از ۱۹۶۷ بازگردد، شما زیر قرارداد صلح را امضا خواهید کرد؟

سوال شما مربوط به زمان معینی نمی‌شود؛ اما آماده‌ایم به سوی صلح گام برداریم. در عین حال غیرمنطقی خواهد بود اگر به اعراب تکلیف کنید که سوای صلح، اسرائیل را دوست هم بدارند. موقعیت صلح یک چیز است و دوست داشتن یک چیز دیگر.

اگر حالت جنگ بین اسرائیل و سوریه از میان برود سوریه با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار خواهد کرد؟

روابط دیپلماتیک با صلح ارتباط ندارد... ما با خیلی از کشورها قرارداد صلح نبسته‌ایم اما با آن‌ها در صلح و برادری زیست می‌کنیم. به این دلیل روابط دیپلماسی به صلح مربوط نیستند.

آقای رئیس‌جمهوری! می‌توانید یک کشور فلسطینی متشکل از غرب رود اردن و نوار غزه را در برابر نظر مجسم کنید؟

این سوال را بهتر است نه از من، بلکه از فلسطینی‌ها بپرسید. من در مسائل مربوط به آن‌ها مداخله نمی‌کنم. فقط سازمان آزادی‌بخش فلسطین صلاحیت اظهارنظر در این باره را دارد. ولی به طور کلی می‌توانم بگویم که ملت فلسطین به کشور متشکل از غرب اردن و نوار غزه علاقمند است منتها به شرطی که این دو قسمت به هم مربوط باشند. در آن باره می‌شود به توافق رسید. ولی اسرائیل غرب رود اردن و نوار غزه را بخشی از خاک خود می‌داند و حتی نام آن‌جاها را عوض کرده و اسامی جدید یهودیه و سامریه را برای‌شان انتخاب کرده است.

خیلی‌ها به فلسطینی‌ها توصیه می‌کنند مبارزه را از طریق سیاسی ادامه بدهند.

من به فلسطینی‌ها توصیه نمی‌کنم که تفنگ را زمین بگذارند. اسرائیل با فلسطینی‌ها با تفنگ و طرق سیاسی مبارزه کرده است، پس فلسطینی‌ها هم حق دارند به همان عوامل متوسل بشوند...

قبل از کنفرانس سران در «کمپ‌دیوید» شما مبارزه‌تان را با چریک‌های مسیحی لبنان تشدید کردید. هدف چه بود؟ چون اسرائیل در وضعی نبود که بتواند به راست‌گرایان لبنان کمک کند. خواستید از موقعیت استفاده کنید و یا خواستید مذاکرات کمپ‌دیوید را به شکست بکشانید؟

هردو تصور اشتباه محض است. اولا نبردهای ما در سوریه هنگامی شروع شدند که کنفرانس کمپ‌دیوید هنوز مطرح نبود. ثانیا کسی که جنگ را شروع کرد سوریه نبود... کسانی به آتش جنگ‌های لبنان دامن می‌زنند می‌خواهند انظار عمومی را از کمپ‌دیوید منحرف سازند.

منظورتان از «کسانی» کیست؟

منظورم اسرائیل و متحدانش هستند. کسانی که علیه نیروهای پاسدار صلح عرب در لبنان می‌جنگند دو گروه‌اند: فالانژیست‌ها، و ناسیونال لیبرال‌ها، اگر ما می‌خواستیم با این دو دسته حقیقتا درگیر بشویم می‌توانستیم طی بیست‌وچهار ساعت حساب‌شان را برسیم. این اسرائیل است که هر دو گروه را علیه ما می‌شوراند.

آیا بسیاری از سوری‌ها خواب سوریه بزرگ مشتمل بر لبنان را نمی‌بینند؟

ما در عمل طرفدار یک ملت عرب یکپارچه هستیم. خود آلمان غربی نیز شامل کشورهای متعددی است. مگر تحقق بخشیدن به وحدت حق هر ملت نیست؟ حق ما اعراب هم این است که ملت‌های پراکنده عرب را دور هم جمع و وحدت‌شان را تامین و تضمین کنیم. اما آن‌چه در لبنان اتفاق می‌افتد مغایر با وحدت اعراب است. ما به لبنان نرفتیم که سوریه بزرگ بسازیم. ما برای این به لبنان رفتیم که حکومت لبنان از ما تقاضا کرد.

سوریه نیروهایش را چه وقت از لبنان بیرون خواهد برد؟

این نه به میل ما بلکه به میل رژیم قانونی لبنان بستگی دارد. اگر رژیم لبنان بگوید: «خیلی هم ممنون حالا دیگر گروه‌های سیاسی لبنان توافق کرده‌اند که کشورشان را خودشان اداره کنند» ما هم مرخص خواهیم شد. حضور ما در لبنان باری بر دوش خود ما است چراکه موجب می‌شود به طور مداوم قربانی بدهیم. کسانی هم که در لبنان با ما مبارزه می‌کنند ملت لبنان یا مسیحی‌ها نیستند بلکه بخشی از جامعه مارونی‌ها است.

اخیرا وزیر خارجه شما به مسکو رفته بود. شوروی چگونه می‌تواند به شما کمک کند؟

شوروی از اعراب حمایت سیاسی و نظامی می‌کند. این تازگی ندارد. به اعتقاد شوروی آن‌چه در حال حاضر اتفاق می‌افتد، ازجمله مذاکرات کمپ‌دیوید، به صلح خدمت نمی‌کنند.

به اعتقاد شما شوروی می‌تواند روی اسرائیل اعمال نفوذ کند. اگر می‌تواند، چگونه؟

حل مشکل خاورمیانه به ابرقدرت‌ها چندان مربوط نمی‌شود. ما حتی در این مورد هم با سادات هم‌عقیده نیستیم؛ زیرا به اعتقاد سادات آمریکا ۹۹ درصد ورق‌ها را در دست دارد. اگر چنین باشد، پس ما این وسط چکاره‌ایم؟ حل مشکل در درجه نخست مربوط به خود ما است و نه دیگران، طبیعی است که شوروی می‌تواند بعضی کمک‌ها بکند و تاکنون هم کرده است.

۲۵۹

کد خبر 2114730

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین