فروزان آصف نخعی: دکتر محمدعلی اکبری، عضوهیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، در سخنرانی خود در نشست «ایران و لحظه حضور» ، که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، به اهمیت شناخت عمیق و دقیق «وضعیت خطیر ایران» در زمان حاضر تأکید میکند و از ضرورت فهم صحیح صورت مسئله و باز کردن پنجرههای گفت وگو بین اقشار مختلف جامعه سخن میگوید. او ضمن یادآوری این که ایران در حال حاضر با چالشها و نارساییهای فراوانی مواجه است، بر نیاز به درک یکتایی و یگانگی تجربه زیسته تاریخی ایرانیان تأکید میکند و هشدار میدهد که نادیده گرفتن این ویژگیها میتواند منجر به خطاهای استراتژیک و سیاسی شود.
سخنران با اشاره به نمونههای تاریخی و فرهنگی، مانند حافظ و ناصرالدین شاه، نشان میدهد که جامعه ایران ویژگیهای خاص و پیچیدهای دارد که در تحلیلهای کلی و نظری غالب نادیده گرفته میشود. او بر اهمیت شناخت عمیق این ویژگیها تأکید میکند و معتقد است که فهم یکتایی و یگانگی تجربههای تاریخی ایرانیان، کلید درک صحیح رفتارها و واکنشهای آنها است.
در ادامه، او به نمونههایی از تاریخ معاصر و رفتارهای ملت ایران اشاره میکند، از جمله نمایش مقاومت و تابآوری در مقابل بحرانها، و میافزاید که بسیاری از قدرتمندان و نخبگان این ویژگیهای ایرانی را درک نمیکنند، که این ناآگاهی باعث تضعیف و بحرانهای بیشتر در ساختار حکمرانی میشود. سخنران همچنین بر اهمیت عدم مصادره کردن رفتارهای جمعی و فرهنگی ایرانیان تأکید میکند و هشدار میدهد که هرگونه تلاش برای استثمار یا مصادره این ویژگیها میتواند آسیبزننده باشد.
او از همه از جمله صاحبان قدرت می خواهد که به یاد داشته باشند شناخت واقعی و عمیق از یکتایی و یگانگی تجربه زیسته ایرانیان، کلید حل مشکلات و عبور از بحرانها است و باید این ویژگیها را در تحلیلها و سیاستگذاریها مدنظر قرار داد. همچنین، به اهمیت نگاه دقیق و عدم دخالتهای بیمورد در صورت و ماهیت جامعه ایرانی اشاره میکند و از نقش آموزش و فهم تاریخی در این مسیر سخن میگوید. در مجموع، اکبری بر ضرورت درک عمیق و احترام به ویژگیهای فرهنگی و تاریخی ایرانیان تأکید دارد تا بتوان راهبردهای مؤثر و پایدار برای آینده کشور تدوین کرد. گزارش این سخنرانی در زیر از نظرتان می گذرد:
****
بعد از جنگ ۱۲ روزه اسراییل، ناتو و آمریکا علیه ایران، و مقاومت اعجاب انگیز مردم در این جنگ، خانه اندیشمندان علوم انسانی نیز در صدد برآمد تا ضمن تحلیل علمی وضعیت ایران در مقطع کنونی، مقاومت مردم در جنگ ۱۲ روزه را نیز به تحلیل بنشیند. دکتر محمدعلی اکبری عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، از مدعوین این نشست بود. اکبری در آغاز سخن با «تعظیم در برابر شهیدان جنگ تحمیلی اخیر و ملت ایران، به دلیل آنچه که در جنگ ۱۲ روزه از خود بروز داد» به سابقه بحث خود اشاره کرد و گفت: «در فروردین امسال در مصاحبه ای، نام موقعیت کنونی را اکنون خطیر ایران گذاشتم. مقصودم از خطیر بودن مواجهه با سختیها ی ناترازیها و دهها مشکل دیگر بود. تعبیرم این بود مثل چکهایی که در یک روز سر رسید دارد، سررسید مشکلات فرارسیده است.»
این استاد دانشگاه افزود: «در آن بحث عرض کردم که ما در موقعیت اکنون خطیر ایران، نیازمند فهم درست هستیم. برای فهم صورت مسئله، و فهم درست، باید افقها و پنجرههای همه اقشار و گروهها و نخبگان را به روی هم بگشاییم تا فضایی برای گفت و گو درباره اکنون خطیر ایران فراهم شود، و الا کسی در تاریخ به جامعه اش این تعهد را نداده، چنانچه در مواجهه با شرایط خطیرش، فهم درست نداشته باشد و اتخاذ راهبرد صحیح نکند، سیلی نخورد. فراوان در فراوان نمونههای تاریخی از این دست داشتیم و هشدار دادم که زمان کوتاه است باید به خود بیاییم.» اکبری در ادامه گفت که «چندی نگذشت که حادثه جنگ تحمیلی رژیم اسرائیل، ناتو و امریکا علیه ایران رخ داد و به تعبیری پرده اول از پردههای اکنون خطیر ایران، پیش چشم ما، به نمایش درآمد.»
تعجب بزرگ از مقاومت مردم در جنگ ۱۲ روزه محصول یک نادیده انگاری بزرگ
اکبری با ذکر مقدمه بالا و تاکید بر این که اغلب ناظران در مقابل رفتار جمعی مردم ایران غافلگیر شدند گفت: « وقتی از رفتار جمعی مردم ایران صحبت میکنیم حتماً همه صورتهای رفتاری را به رفتار واحد تقلیل نمی دهیم، بلکه سویه اکثری و اغلبی رفتار مردم محل توجه است. از این رو بر اساس شواهدی که به لحاظ تجربی در اختیار ما هست، اعم از اسرائیلیها، آمریکایی ها و ...حتی برای مسئولان و بسیاری مردم ایران ، چنین رفتار و واکنشی مردم بسیار تعجب آور بود. سوال این است که این تعجب که محصول یک نادیدنی است از کجا بیرون آمد. به عبارتی نیروها کجا را ندیدند.»
این استاد دانشگاه بحث بالا را محل ورد به بحث اصلی خود قرار داد. او می گوید: « به عنوان دانشجوی تاریخ یاد گرفته ایم که در برابر وضعیت هایی که نمی شود و یا به گونه ای می شود، مورخ از خود سوال می کند که در برابر پدیده رخ داده کجا را ندیده است؟»
او افزود:« من به عنوان دانشجوی تاریخ آموخته ام که سوژه تاریخی، امری یکتا و یگانه است، از هر مورخی پرسیده شود پدیده ها در تاریخ چگونهاند، بلافاصله جواب می دهند که هیچ امر تاریخی دو بار در تاریخ تکرار نمی شود. هیچ پدیدار تاریخی با پدیدارهای دیگر، این همانی ندارد، یکتایی و یگانگی سوژه تاریخی، آن منظری است که مورخان، امر تاریخی، آن را فهم میکنند و مورد تحقیق و مطالعه قرار می دهند.»
او اضافه می کند: «از این منظر پاسخ نخست را به طور مقدماتی به این سوال که کجا را ندیده اند، مطرح می کنم. آن هم این است که یکتایی و یگانگی تجربه زیسته تاریخی ایرانی که مورد غفلت شدید قرار گرفته، مورد توجه واقع و دیده نشد؟. حتما شنیده اید که مورخان با مفاهیم و نظریهها سر ناسازگاری دارند، زیرا نظریه ها، امر خاص را برای این که به فهم دربیاورند، به امر عام تبدیل کرده، برایشان قواعد عام جاری میکنند. از این رو لباس نظریهها، یگانگی امر تاریخی را از خاص بودگی، تهی میکنند، از این رو با انتزاع، اقدام به نظریه سازی می کنند. و اگر نکنند، قادر نیستند نظریه بسازند. اما مورخان با انتزاع سر سازگاری ندارند، زیرا خاص بودگی را به نحو اونتولوژیک و وجودی، و نه فقط معرفت شناسانه، مورد انکار قرار می دهد.»
این استاد دانشگاه با ذکر این که «ایران یک پدیدار تاریخی خاص منحصر به فرد خود است و اگر در مقام خاص بودگی و یکتایی دیده و فهم نشود، به گرفتاری عموم ایران شناسان و غیره مبتلا می شویم که دائم از خود سوال می کنند کجا را ندیدیم؟» گفت: « جواب مورخان به این سوال مهم این است که یکتایی و خاص بودگی ایران و ایرانیان را ندیدید.»
چرا ایران و ایرانیان خاص هستند
اکبری در ادامه با ارائه چند مثال تلاش کرد، بحث خود را باز کند. او گفت: «تقریبا قریب به اتفاق مستشرقینی که از ایران و جامعه ایران بازدید کردند، به طور کلی یک سخن مشترک مطرح کرده اند و آن این که مردم ایران بسیار پیچیدهاند. اصلاً نمی توان مردم ایران را شناخت. آیا اعلام پیچیدگی مردم ایران، به معنای یک قضاوت اخلاقی در باره آنان است؟ خیر. بلکه مواجهه آنان با یک پدیداری چند وجهی است، که پیچیدگی، محصول زیست بلندمدت تاریخی در طوفانها و شرایط نامساعد است. شرایطی که زبان سرخ سر سبز را می دهد بر باد. از این رو برای حفظ این کله بر روی تن، باید مهارتها و پیچیدگیهای عجیبی را کسب کرده باشد. به همین دلیل درست می گویند که ایران جامعه ای متفاوت است، و نمی توان آن را در ردیف جوامع دیگر قرار داد.»
رند حافظ بیانگر پیچیدگی ایرانیان
اکبری برای درک پیچیدگی ایرانیان، به حافظ شیرازی این شاعر بزرگ ایران برمی گردد. او می گوید: «حافظ شاعر بزرگیست که آینه تمام نمای جامعه ایران و زیست تاریخی آن است. او وقتی می خواهد تیپ ایده آل جامعه ایرانی را وصف کند، از ایرانی، به عنوان "رند" یاد می کند. به این معنا که ایرانی رند است. به راحتی نمی توانید او را بشناسید. این صفت ارتباطی با شخصیت پشت هم انداز و کلک ندارد، بلکه به عنوان یک شخصیت رند، دارای پیچیدگی اخلاقی و تجربه زیسته یگانه ای است که دارد. به همین دلیل به راحتی قابل فهم نیست.»
اکبری علاوه بر حافظ به وزیر انطباعات ناصرالدین شاه اشاره می کند و می گوید:« وزیر انطباعات ناصرالدین شاه که به زبان امروز ما وزیر ارشاد اسلامی نامیده می شود شخصی است به نام میرزا حسن خان اعتماد السلطنه که مترجم و نویسنده، و رئیس دارالترجمه دولتی بوده. او دو کتاب درباره نخست وزیران یا به تعبیری صدر اعظمهای عصر قاجار از دوره اول آقا محمد خان قاجار تا زمان میرزا علی اصغر خان اتابک اعظم که در زمان خودش حضور دارد. یکی اسمش "تاریخ صدور قاجاریه" یا "صدرالتواریخ"، تاریخ رسمی است که به دستور ناصرالدین شاه نوشته است. یک کتاب تاریخی دیگر که پنهانی نوشته و دست همسرش بوده، و بعداز فوتش کشف و منتشر می شود، نام اش، "خلسه یا خوابنامه" است.»
اکبری افزود: «با مقایسه این دو، کسی گمان نمی کند یک نفر آن را نوشته باشد. در نگارش کتاب اول، وقتی به امیرکبیر یا میرزا علی اصغر خان اتابک اعظم می رسد تلاش می کند به گونه ای بنویسد که ناصرالدین شاه بدش نیاید. اما در کتاب دوم یعنی "خلسه"، آن وجدانی که باهاش درگیر است، وادارش می کند که بنویسد این گونه نبوده است. میرزا تقی خان امیرکبیر خدمات بزرگی به ایران کرده است. در ادامه بد و بیراه هایی به میرزا علی اصغر خان اتابک اعظم می گوید که آدم متعجب می شود. اما آیا این موضوع نشان دهنده آن است که نویسنده این دو کتاب آدمی بیمار است که به لحاظ اخلاقی سقوط کرده است؟ خیر ، بنده این گونه قضاوت نمیکنم. این نشان دهنده زیستن در شرایط پیچیده است. آدمیان وقتی در شرایط پیچیده برای دوام، بقاء و حفظ خود تلاش و زندگی می کنند، می آموزند که پیچیده زندگی کرده و سویههای مختلفی داشته باشند.»
اکبری در ادامه بحث خود مجددا به جنگ ۱۲ روزه بازگشت و با طرح این سوال که « آنانی که جنگ ۱۲ روزه، این اندازه موجب اعجاب شان شد، کجا را ندیده بودند؟» گفت: « ایرانی را در یکتایی تاریخی اش ندیده بودند. به گمان آنان، ایرانیان همین هایی هستند که در کوچه و خیابان هر روزه می بینیم شان و با آنان سروکار داریم. این ها کسانی هستند که وقتی بر سر گرفتن یک نان این گونه این گونه دعوا می کند، فردا اگر بگویند نان و ... نیست، همه چیز را غارت می کنند. »
او در ادامه افزود: «من نمیخواهم بگویم ایرانیها همواره غارت نمیکنند و به ذات گرایی بیفتم، ولی میخواهم بگویم این پیچیدگی حاکی است در جاهایی الاهم و فی الاهم های بزرگ انجام می دهد. در جنگ ۱۲ روزه ما شاهد سویه ای از اکثریت ملت ایران بودیم که نمایشی از یک تاب آوری متفاوت رو نشان دادند. متاسفم که این رو عرض کنم که بسیاری از صاحبان قدرت نیز ملت ایران را نمی شناسند، زیرا چه بسیاری از صاحبان قدرت، این حرکت را به حساب خودشان گذاشتند. یکی از دلایلی که حکومتها در ایران زیر پایشان خالی می شود، و گاهی بحران پیدا کرده و گاهی فرو میافتند، این است که آنان نیز مثل بسیاری دیگر، این یکتایی عنصر ایرانی را فهم نکرده اند.»
بدترین اتفاقی که بعد از جنگ ۱۲ روزه می تواند رخ بدهد
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه با اشاره به این که «بدترین چیزی که باید به شدت نگران آن بود و می تواند رخ بدهد» گفت:«مصادره کردن حرکت مردم در جنگ ۱۲ روزه به نفع قدرت است.»
اکبری در ادامه به خاطرات خود به جلسات خودش در جوانی به یکی از سخنان استاد مرحوم نجفی، در بحث آموزش ویراستاری اشاره کرد و گفت: «مرحوم نجفی حرفی زد که در فهم تاریخی همواره در گوش من زنگ می زند و ای کاش صاحبان قدرت وقتی با عنصر ایرانی مواجه هستند آن را بفهمند. مرحوم نجفی گفت که "ویراستاری نه لزوم دخالت در متن، بلکه دخالت در صورت لزوم است". این مهندسی دستگاه حکمرانی ما را بیچاره کرد. انگار جامعه ایران گچ کشته، در اختیار این معماران است که به هر شکلی خواستند درش بیاورند.خطای شان آن جاست که گاهی واکنش های ملت ایران آنان را دچار خطا می کند.»
این استاد دانشگاه در پایان گفت: «جمله آخرم رو عرض کنم یادی بکنم از استادم جناب آقای دکتر عزیزالله بیات، در نخستین روز کلاس درس در مقطع کارشناسی شعری از سعدی خواند:
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
اما ایشان این را نمی گفت. می گفت:
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیشتر بخوانید:
دو راهی ایران؛ سیاست اصیل یا رفتن به موقعیت ادباری/ فهم درست در گرو سیاست اصیل است/ نمیتوان جامعه را به سیاق صد و اندی سال گذشته اداره کرد
اکنون «خطیر ایران» نیازمند تصمیمات سخت و دعوت جدید است / نگذاریم ایران به مرحله ادبار و باد بی نیازی خداوند برود / نجات ایران با «سی مرغ» یا «سیمرغ»؟
شکست وفاق در سرنوشت ایرانیان از مشروطه تا کنون/ تاریخ فقدان؛ وفاق هم مثل مجلس مان است / چرا تلاش ها برای زیست مدرن در ایران به شکست انجامیده؟
روایت اکبری از دغدغه های سلیمانی در باره جریان تحریف مشروطه، نهضت ملی و انقلاب ۵۷ / نظریه پردازی که روایت تمدنی اش ناتمام ماند
۲۱۶۲۱۶
نظر شما