روایت اکبری از دغدغه های سلیمانی در باره جریان تحریف مشروطه، نهضت ملی و انقلاب ۵۷ /  نظریه پردازی که روایت تمدنی اش ناتمام ماند

ایشان (دکتر سلیمانی) بنا به همان فهم تمدنی، تاکید داشتند که مردم ایران به خوبی میان دعوای خانگی گسترده و انتقاد به کجروی ها، سیاست ها، مدیریت و حکمرانی غلط، با تهاجم و تجاوز خارجی که هدف اش فروپاشی کلیت ایران است، تفاوت قائل می شوند. این موضوعی است که بسیاری قادر به درک آن نیستند. بنابر این فهم است که جامعه ایران می‌تواند میان دعوای خانگی اش، با آتشی که دشمن می خواهد در خانه اش بیندازد، تفکیک قائل شود.

فروزان آصف نخعی: مصاحبه زیر با دکتر محمدعلی اکبری عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، به بررسی ابعاد شخصیتی، علمی و اخلاقی دکتر کریم سلیمانی دهکردی می‌پردازد.اکبری در این مصاحبه به معرفی دکتر کریم سلیمانی دهکردی، مورخ و استاد تاریخ، می‌پردازد. او دکتر سلیمانی را فردی متواضع، بااخلاق و دلسوز نسبت به دانشجویانش توصیف می‌کند که در عین حال، به شدت از مسئولیت‌های اجرایی و بزرگداشت‌های رسمی پرهیز می‌کرد. اکبری تاکید می کند که از نظر علمی، دکتر سلیمانی فردی چندبعدی بود که علاوه بر تاریخ معاصر ایران و به طور خاص تاریخ نفت، بر تاریخ غرب نیز تسلط داشت. او بنیان‌گذار تحقیقات نوآورانه در حوزه‌هایی مانند تاریخ محیط زیست و جنبش‌های کارگری بود و در سندشناسی و سندپژوهی نیز مهارت بی‌نظیری داشت. از نظر اکبری مهم‌ترین دیدگاه فکری او، "تاریخ تمدنی" بود. او معتقد بود برای فهم جامعه و تاریخ ایران، باید از قالب‌های تمدنی و نه صرفاً رویدادهای سیاسی استفاده کرد، زیرا نظریه‌های جهان‌شمول علوم انسانی غرب قادر به توضیح پدیده‌های تاریخی ایران نیستند. از این منظر، او مقاومت مردم ایران در برابر تجاوزات خارجی را نه یک واکنش ساده، بلکه یک کنش آگاهانه و برآمده از درک عمیق تاریخی و تمدنی مردم می‌دانست. از نظر سلیمانی تاریخ را باید در قالب های تمدنی زیست ملت ها مورد مطالعه قرار داد، نه بر اساس حوادث، رخدادها، یا تحولات صرف سیاسی. ایشان معتقد بود که علت بسیاری از خطاهای تحلیلی مستشرقین، و همینطور دوستان ما در رشته های تاریخ ، و دیگر رشته های علوم انسانی، که قادر نیستند پدیده های تاریخی در ایران را توضیح بدهند، نادیده انگاشتن تاریخ تمدنی به ویژه در شرق و افق جهانی آن است. این گونه است که می توانیم بفهمیم ایران چگونه به مثابه یک جامعه زندگی کرده، به مثابه یک تاریخ ادامه حیات داده و تحول یافته است. لازم به ذکر است که مرحوم سلیمانی ۴ مقاله از نفیس ترین مقالات تخصصی خود را در نقد کلان روایت راجع به نهضت ملی برای انتشار در اختیار خبرآنلاین قرار دادند که  با استقبال مخاطبان مواجه شد. گفت و گو با دکتر اکبری در زیر از نظرتان می گذرد: 

 ****

آقای دکتر اکبری از حضور شما برای مصاحبه سپاسگزارم و  درگذشت آقای دکتر کریم سلیمانی دهکردی، را که هم برای خانواده و خویشاوندان آن مرحوم و هم برای جامعه علمی و دانشگاهی ایران، ضایعه سنگینی بود، تسلیت عرض می‌کنم. درابتدا با توجه به شناخت تان از مرحوم دکتر سلیمانی از سابقه و فعالیت علمی ایشان بفرمایید؟

 در آغاز سخن، از خداوند متعال طلب مغفرت و رحمت برای همکار ارجمند و برادر عزیزم جناب آقای دکتر سلیمانی می کنم و امیدوارم خداوند به خانواده، و به همکاران ایشان در دانشگاه شهید بهشتی و گروه های تاریخ سراسر کشور، و دانشجویانش، برای فائق آمدن بر این ضایعه عظیم، صبر و بردباری عطا کند. 

تحصیلات

اجازه می خواهم نخست در باره تحصیلات و پیشینۀ دکتر سلیمانی به اختصار سخن بگویم. دکتر سلیمانی متولد اهواز بود و خانواده شان در شرکت نفت مشغول به کار بودند. دوره کارشناسی را در دانشگاه اصفهان و کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران در رشته تاریخ سپری کردند.

آقای دکتر سلیمانی در مقام یک شخصیت فکری و سیاسی، با سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب، احساس کرد عده ای می خواهند انقلاب اسلامی و پشتوانه های آن مانند مشروطه، نهضت ملی، مصدق و اقدامات دولت او  را عامل تخریب بهشت برینی که پهلوی ها ساخته بودند، معرفی کنند. او احساس می کرد گویی قرار است سوابق هویت ساز تاریخ معاصر ایران، تخریب شوند تا اگر اتفاقی بعدا بیفتد، پروژه سیاسی ای به پیش برود

پایان نامه کارشناسی ارشد خودشان را در دانشگاه تهران، به راهنمایی استاد صاحب نام و ارجمند جناب آقای ایرج افشار، طی کردند. از آثار مهم ایشان «القاب رجال دوره قاجار» و«معرکه تنباکو: میان‌پرده تجارت تنباکوی ایران و مصر» است. مرحوم سلیمانی در کتاب القاب دوره قاجار فرآیند تاریخی  رتبه بندی های اجتماعی بر اساس دریافت القاب حکومتی و دولتی را بازنمایی می کند و نشان می دهد که این القاب چگونه تبیین کننده منزلت اجتماعی در حوزه های جامعه، دیوانسالاری، و ملک داری در ایران است و صرفا یک بحث لوکس ادبی همراه با تعارفات اجتماعی نیست. لقب ها نمایانگر موقعیت فرد در ساختار اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و جایگاه و منزلتی را نشان می‌دهد که به تبع آن فرد صاحب‌لقب از منابع و منافع و نفوذ اجتماعی برخوردار می‌شود. 

ایشان  دوره دکترا را در دانشگاه بامبرگ آلمان گذراندند و در حین دوره دکتری سفرهای علمی نیز به انگلستان انجام دادند. همچنین تحقیقاتی در باره روابط خارجی ایران به عمل آوردند و رساله دکتری خودشان را با عنوان «روابط ایران و عربستان در دوره محمدرضا شاه»، با موفقیت تمام به پایان رساندند.

اشتغال در دانشگاه و کارنامه ای درخشان

مرحوم سلیمانی بعد از پایان تحصیلات و مراجعت به ایران، در سال ۱۳۷۸ جذب گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی شدند و تا زمان درگذشت شان کارنامه ای برجای گذاشتند که خیلی خلاصه به آن اشاره می کنم. نقطه آغاز آشنایی بنده با ایشان از این جا بود. ویژگی برجسته ایشان تسلط بر تاریخ معاصر ایران بود. این برای ما فرصت مغتنمی بود که می توانستیم با گفت و گوهای علمی و تدوین موضوعات برای دانشجویان، تحقیق و تدریس انجام بدهیم.

ایشان پس از ورود به دانشگاه شهید بهشتی، در دو حوزه تخصصی خود برای تحقیق، تدریس و تالیف مشغول به کار شدند: اول در حوزه تاریخ معاصر ایران شامل حوزه مطبوعات ، احزاب سیاسی و به طور خاص در حوزه تاریخ نفت ایران را عهده دار شدند. با قاطعیت می توانم بگویم که در میان گروه های تاریخ، ایشان تنها استاد مسلم تاریخ نفت در ایران بودند. و در بازنگری دروس دکتری،  در سال ۱۳۹۰، ایشان نخستین کسی بودند که تدوین واحد درسی جدیدی تحت عنوان «نفت و توسعه در تاریخ معاصر ایران»، و تدریس آن را برعهده گرفته و تحقیقات تاریخ نفت در باره ایران را در گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی پایه گذاری کردند. 

دوم در حوزه تاریخ مقطع ارشد دانشگاه، واحد درسی تاریخ عمومی جهان پایه گذاری شده بود. این موضوع در بازنگری ها که ایشان از سال ۱۳۹۰ سهم عمده‌ای در آن داشت، تبدیل به تاریخ غرب شد. در تاریخ غرب هم ایشان قرون ۱۸، ۱۹، و ۲۰ را عهده دار تحقیق، تدریس و راهنمایی پایان نامه بودند. بر این اساس ایشان استادی چند بعدی بودند؛ یعنی علاوه بر تسلط بر تاریخ معاصر ایران، بر تاریخ معاصر غرب هم تسلط داشتند و در آن صاحب کرسی بودند.

نوآوری در تحقیقات تاریخی

مرحوم سلیمانی با این که به شدت از گرفتن مسئولیت های اجرایی پرهیز داشتند، مدت ها نماینده گروه تاریخ در حوزه برنامه ریزی وزارت علوم و یک دوره مدیر گروه تاریخ بودند. مدتی هم در شورای تخصصی علوم انسانی در هیات ممیزه از طرف دانشکده نماینده دانشکده بودند. ویژگی برجسته ایشان آن بود که تعداد قابل توجهی از رساله های دکتری و پایان نامه های ارشد را در حوزه های بسیار خاص برعهده گرفتند.

ایشان پایه گذار تحقیقات تاریخ معاصر از نوعی بودند که در گروه های دیگر معمولا انجام نمی شد. برای مثال ما نخستین رساله دکتری تاریخ کشور را در حوزه محیط زیست ایران، یعنی برنامه ریزی و سیاستگذاری دولتی در حوزه محیط زیست ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی را به راهنمایی ایشان در گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی داشتیم 

ایشان پایه گذار تحقیقات تاریخ معاصر از نوعی بودند که در گروه های دیگر معمولا انجام نمی شد. برای مثال ما نخستین رساله دکتری تاریخ کشور را در حوزه محیط زیست ایران، یعنی برنامه ریزی و سیاستگذاری دولتی در حوزه محیط زیست ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی را به راهنمایی ایشان در گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی داشتیم. همچنین در حوزه های نفت، و یا جنبش های کارگری، به خصوص جنبش‌های معطوف به داستان نفت در ایران، ایشان چند رساله دکتری را راهنمایی کردند.

 علاوه براین، ایشان برای مدتی مشاورت، و به نوعی مسولیت بسیار مهم بررسی اسناد دوره تاریخی مشروطیت ایران را در سازمان اسناد ملی ایران برعهده داشتند و بازخوانی و طبقه بندی شاید حدود ۳۰ تا ۳۵ هزار سند به همراه نمایه نویسی برای آن را به ثمر رساندند. می توانم بگویم از ممیزات ایشان سند شناسی و سندپژوهی بود. بدون اغراق باید بگویم در دانشگاه های کشور کسی نیست که به گستردگی ایشان با اسناد کار کرده باشد. از جمله خدمات بسیار مهم ایشان در این زمینه ساماندهی اسناد کاخ نیاوران بود که همراه تیمی، به مدت دو الی سه سال، اسناد را برای نخستین بار ضمن فهرست نویسی دیجیتال کردند. همچنین مدتی جزو مشاوران عالی مرکز سازمان اسناد کشور بودند که در آن جا هم در بهبود اوضاع منشاء اثر بودند.

در این سال های آخر، تاملی به مرحوم دکتر سلیمانی دست داده بود مبنی بر این که جریانی در کشور با پروژه ای سیاسی، درصدد معکوس نشان دادن مبارزات ملی و تاریخی ۲۰۰ سال اخیر ایرانیان، به ویژه از مشروطه به این طرف، است. آقای دکتر سلیمانی این جا صرفا نه در مقام یک محقق تاریخ، بلکه در مقام یک شخصیت فکری و سیاسی، با سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب، احساس کرد عده ای می خواهند انقلاب اسلامی و پشتوانه های آن مانند مشروطه، نهضت ملی، مصدق و اقدامات دولت او  را عامل تخریب بهشت برینی که پهلوی ها ساخته بودند، معرفی کنند. او احساس می کرد گویی قرار است سوابق هویت ساز تاریخ معاصر ایران، تخریب شوند تا اگر اتفاقی بعدا بیفتد، پروژه سیاسی ای به پیش برود.

درعین حال ایشان مناظره تاریخی ای را با فرزند مرحوم آیت الله کاشانی، دکتر محمود کاشانی که عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی بودند، در دانشکده حقوق چندین ساعت ذیل موضوعاتی چون کودتا بودن ماجرای ۲۸ مرداد، قانونی بودن نخست وزیری مصدق، و ... به عمل آوردند و یکی از درخشانترین مناظرات مؤدبانه علمی را از خود به جای گذاشتند.

  روش علمی تدریس ایشان در دانشکده، و همچنین شیوه برخورد اخلاقی با دانشجویان،  از این دو منظر ارزیابی شما از ایشان چیست؟

 پرسش خوبی را مطرح کردید. من تلاش می کنم به تفکیک به سوال شما پاسخ بدهم. ابتدا راجع به روش، معمولا استادان رشته تاریخ دو دسته هستند. دستۀ اول، کسانی که اغلب در حوزه مباحث تئوریک و نظری اهتمام دارند. دسته دوم، کسانی هستند که عمدتا کار اسنادی انجام می دهند. کار اسنادی کار بسیار دشواری است. به این معنا که متخصص تاریخ باید مهارت های تکنیکی بسیار زیادی داشته باشد تا بتواند در مطالعه و طبقه بندی اسناد چه به لحاظ محتوایی و چه به لحاظ ارزش کیفی اقدام بکند. از این نظر مرحوم دکتر سلیمانی یک استاد به تمام معنا بود و کسانی که در زمینه تاریخ اسناد ایران کار می کنند، می دانند آقای دکتر سلیمانی از استادان مرجع در این زمینه بودند.

ایشان معتقد بود که علت بسیاری از خطاهای تحلیلی مستشرقین، و همینطور دوستان ما در رشته های تاریخ ، و دیگر رشته های علوم انسانی، که قادر نیستند پدیده های تاریخی در ایران را توضیح بدهند، نادیده انگاشتن تاریخ تمدنی به ویژه در شرق و افق جهانی آن است. این گونه است که می توانیم بفهمیم ایران چگونه به مثابه یک جامعه زندگی کرده، به مثابه یک تاریخ ادامه حیات داده و تحول یافته است

اما ایشان در مقام تاریخ تحقیقی و نظری، صاحب نظریه خاص خود بودند که متاسفانه ضایعه و حادثه عظیم درگذشت ایشان، اجازه نداد پروژه نهایی خود را تدوین و عرضه بکنند. ولی در کلاس های درس و تدریس واحدی به نام مبانی تمدن، و دیگر جلسات مختلف که از جمله بنده در برخی خدمت ایشان بودم، به دیدگاهی رسیده بودند تحت عنوان تاریخ تمدنی. به این معنا که تاریخ را باید در قالب های تمدنی زیست ملت ها مورد مطالعه قرار داد، نه بر اساس حوادث، رخدادها، یا تحولات صرف سیاسی. در این زمینه دستاوردهایی هم به ویژه در زمینه تاریخ تمدنی ایران داشتند. ایشان معتقد بود که علت بسیاری از خطاهای تحلیلی مستشرقین، و همینطور دوستان ما در رشته های تاریخ ، و دیگر رشته های علوم انسانی، که قادر نیستند پدیده های تاریخی در ایران را توضیح بدهند، نادیده انگاشتن تاریخ تمدنی به ویژه در شرق و افق جهانی آن است. این گونه است که می توانیم بفهمیم ایران چگونه به مثابه یک جامعه زندگی کرده، به مثابه یک تاریخ ادامه حیات داده و تحول یافته است.

از این منظر، دکتر سلیمانی معتقد بود که ما باید بتوانیم فهم متفاوتی از ایران به مثابه پدیده خاص در جهان و تاریخ ایران به مثابه فرآیند تحول تاریخی، در مقام مقایسه با تاریخ سایر ممالک، به دست آورده و آن را طرح بکنیم تا از این منظر  بتوانیم دستگاهی برای فهم تحولات تاریخی ایران بدهیم. والا، نظریه های معروف و مرسوم یونیورسال و جهانشمول جامعه شناختی ،علوم سیاسی، روانشناسی و امثال این ها، کمکی برای شناخت جامعه و تاریخ ایران به ما نمی کنند. اما، با ضایعه رخداده، پروژه ایشان ناتمام ماند و جامعه علمی ایران از یک امکان و افق جدید در حال گشایش، محروم شد.

  نکته مهمی را مطرح فرمودید. با توجه به این که ایشان تحلیل تمدنی برای فهم جامعه ، سیاست، و مردم به عمل آوردند، از این زاویه جنگ ۱۲ روزه و شیوه مواجهه مردم با آن را که به زعم برخی واکنشی بوده نه کنشی، چگونه تحلیل می کردند؟

برای آقای دکتر سلیمانی رفتار ملت ایران و رفتار نیروهای ملی و وطن دوست ایران، در جنگ ۱۲ روزه امر تعجب آوری نبود. در دستگاه فکری او در طول این ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال اخیر، ملت ایران اغلب دعوای خانگی خود، با نیرویی که تمامیت اش را در معرض خطر قرار داده، تشخیص داده که کجا باید بایستد. و ایشان تاکید می کرد که این درک، همان درک تمدنی است که ملت ایران به نحو تاریخی به دست آورده است

بله ایشان دو نکته روشن در این بحث داشتند که من به آن ها اشاره می کنم: ابتدا تجاوز مشترک رژیم اسراییل و آمریکا را بر اساس فهم تاریخی خود، دارای اهداف بزرگتری از جمله از بین بردن پایه های انسجام نظم اجتماعی با هدف پاشاندن کلیت ایران درک می کردند. 

دوم ایشان بنا به همان فهم تمدنی، تاکید داشتند که مردم ایران به خوبی میان دعوای خانگی گسترده و انتقاد به کجروی ها، سیاست ها، مدیریت و حکمرانی غلط، با تهاجم و تجاوز خارجی که هدف اش فروپاشی کلیت ایران است، تفاوت قائل می شوند. این موضوعی است که بسیاری قادر به درک آن نیستند. بنابر این فهم است که جامعه ایران می‌تواند میان دعوای خانگی اش، با آتشی که دشمن می خواهد در خانه اش بیندازد، تفکیک قائل شود.

از این رو برای آقای دکتر سلیمانی رفتار ملت ایران و رفتار نیروهای ملی و وطن دوست ایران، در جنگ ۱۲ روزه امر تعجب آوری نبود. در دستگاه فکری او در طول این ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال اخیر، ملت ایران اغلب دعوای خانگی خود، با نیرویی که تمامیت اش را در معرض خطر قرار داده، تشخیص داده که کجا باید بایستد. و ایشان تاکید می کرد که این درک، همان درک تمدنی است که ملت ایران به نحو تاریخی به دست آورده است.

به عبارت دیگر ایشان معتقد بود که مردم ایران، برخلاف آن دیدگاهی که معتقد است که مقاومت ۱۲ روزه مردم واکنشی بوده، کنشگرانه بوده و دارای مبانی تمدنی و درازمدت است؟

از نظر دکتر سلیمانی جنگ ۱۲ روزه به احتمال زیاد منجر به جنگ داخلی ، فروپاشی کلیت ایران، و دخالت بسیاری از مزدورانی می شود که مترصد چنین فرصتی هستند. ایشان معتقد بود که ملت ایران این درک را دارد. از این رو در دو بعد، یکی در حوادثی چون زلزله و سیل ... و ابتلائات سخت زندگی، مردم با همه گرفتاری ها ، دعواها را کنار می گذارند، و به کمک یکدیگر می روند. این چیزی بود که در این ۱۲ روزه ظاهر شد و دوم در میدان دشمن بازی نمی کنند

بله. دقیقا. نشانه های قوی ای وجود دارد از این که عملیات دشمن اساسا به گونه ای نبود که چهار تا پایگاه نظامی ایران را مورد تعرض قرار بدهد. همه نشانه ها حاکی از آن  بود که می خواهد اوضاع سیاسی را برهم بزند. آن ها می دانستند این اتفاق به احتمال زیاد منجر به جنگ داخلی ، فروپاشی کلیت ایران، و دخالت بسیاری از مزدورانی می شود که مترصد چنین فرصتی هستند. دکتر سلیمانی معتقد بود که ملت ایران این درک را دارد. از این رو در دو بعد، یکی در حوادثی چون زلزله و سیل ... و ابتلائات سخت زندگی، مردم با همه گرفتاری ها ، دعواها را کنار می گذارند، و به کمک یکدیگر می روند. این چیزی بود که در این ۱۲ روزه ظاهر شد.و دوم در میدان دشمن بازی نمی کنند. آن ها حساب کرده بودند مردم بسیار ناراضی هستند و حتما وارد میدان می شوند، و به مخالفت با وضعیت موجود می پردازند.

البته ایشان معتقد بود نظام حکمرانی، مقاومت مردم را نباید به حساب خودش بگذارد. نارضایتی های مردم و مطالبات جدی آنان را نباید در پرانتز بگذارد. این را هم درک کند که مردم متوجه تمایز میان دعوای خانگی با آتشی که دشمن می خواهد در خانه بیندازد، هستند، به همین دلیل آب بر آتش دشمن‌افروخته ریختند و از این موضع از موجودیت خود دفاع کردند.

رابطه دکتر سلیمانی با دانشجویان 

اما در آخر مایلم نکته ای را مطرح کنم. حیفم  می آید که مطرح نکنم. آقای دکتر سلیمانی در کنار همه محسناتی که داشتند، در عین حال برای دانشجویانش یک پدر مهربان و با مسئولیت بودند. معلمی نبود که تدریس در کلاس، تنها وظیفه اش باشد. ایشان با دانشجویانش زندگی می کرد. در این سال ها سفرهای علمی زیادی با دانشجویان خود به نقاط مختلف کشور انجام داد، و با مشکلات و گرفتاری های دانشجویانش زندگی کرد.

 در مراسم تشییع پیکر ایشان، علی رغم تعطیلات دانشگاه و کشور، و فرصت بسیار اندک، اغلب دانشجویان فارغ التحصیل و حاضر ایشان، از نقاط مختلف کشور، حضور پیدا کرده بودند، به گونه ای سوگوار بودند که گویی عزیزی بسیار نزدیک  و پدری مهربان را از دست داده اند. از ویژگی های خاص ایشان بود که دانشجویانش را عمیقا دوست می داشت، با آنان بسیار محترمانه و شایسته برخورد می کرد. برایشان به طور جدی وقت می گذاشت، و در باره همه مشکلاتی که برای دانشجویان پیش می آمد تا آن جایی که می توانست دستگیری می کرد. در این مناسبات عشق به میهن و تعهد به کشور و  ملت ایران را، در عمل و با نوع مسئولیت پذیری اش، به منصه ظهور می رساند.

ایشان فردی بسیار عارف مسلک نیز بودند. اعتقادات عمیق دینی داشتند؛ بدون این که کوچکترین نشانه ای از این اعتقادات در ظواهر کار ایشان آشکار باشد. در گروه تاریخ هر چه کردند تا به مناسبت بازنشستگی ایشان، در اسفند سال گذشته، مراسم بزرگداشتی برای ایشان بگیرند، قبول نکردند. ایشان تاکید می کرد برای چه باید این بزرگداشت انجام شود. مگر من کی هستم. حتی بدون اطلاع ایشان در جلسه بزرگداشت دیگری می خواستند به ایشان لوح بدهند، به محض این که فهمید می خواهند به او لوح بدهند ، در آن جلسه شرکت نکرد.

در پایان باید عرض کنم با این که دکتر سلیمانی تحصیل کرده اروپا بود و امکانات بسیار زیادی داشت که برود در آن دیار با رفاه کامل اقامت کند. ولی علی رغم سختی هایی که به او از ناحیه برخی دوستان تنگ نظر وارد شد،  در دفاع از حقوق علمی بسیار شجاع، و متعهد به کار علمی بود. رحمت خداوند بر او باد. اگر چه پر کردن جای خالی ایشان به سختی ممکن است، ولی امید داریم افرادی که در معرض نفس معنوی ایشان قرار گرفتند، جایگاه ایشان را، ضمن پاسداشت شخصیت علمی و اخلاقی ایشان، خالی نگذارند.

بیشتر بخوانید:

ردیه‌ای بر انکار دو کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در «اَبَر روایت» غنی‌نژاد / مصدق نقطه‌کور و نحس تاریخ معاصر ایران است؟
سخنان غیرعلمی غنی نژاد درباره کودتا / طرح آمریکا ؛بزرگنمایی حزب توده برای کودتا در ایران / تنزل علم در ابرروایت غنی نژاد
شوک درمانی؛ مصدق کودتاچی؟ / شاه کلید ۲۸ مرداد کجاست؟ پرده‌برداری از روایت‌های معکوس! / حقیقت پنهان یا تاریخ‌سازی پریشان؟
نه به مناظره شفاهی؛ آیا ۴۰ موضوع تاریخی را می توان در ۵۹ دقیقه بررسی کرد؟ / تاریخ‌نگاری یا تبلیغات؟ بررسی ادعاهای جنجالی درباره مصدق و صنعت نفت

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2104077

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =