به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فاطمه مهاجری با تهیه گزارشی از مراسم رونمایی از کتاب «بازی اولتیماتوم: ایران، جامعه دو قطبی» در ایبنا نوشت: مراسم رونمایی از کتاب «بازی اولتیماتوم: ایران؛ جامعه دوقطبی» نوشته عباس عبدی، روز چهارشنبه ۹ مهرماه ساعت ۱۱:۳۰ در کتابفروشی چشمه کارگر برگزار شد. این نشست به میزبانی انتشارات وزن دنیا با سخنرانی عباس عبدی (نویسنده کتاب)، دکتر محسن گودرزی (جامعهشناس و نویسنده)، دکتر مجید تفرشی (پژوهشگر تاریخ) و سهند ایرانمهر (نویسنده و پژوهشگر) همراه بود.

محسن گودرزی؛ جامعه دوقطبی
محسن گودرزی سخنران نخست این نشست در ابتدا با توصیف کتاب گفت: نوشتههای آقای عبدی ساده، روان و قابلفهم است. مقالات این کتاب پیشتر به مناسبتهای مختلف منتشر شده و هر کدام شخصیت مستقل دارند؛ اما تم مشترکی که آنها را کنار هم مینشاند، ایده “جامعه دوقطبی” است.
او افزود: در نگاه عبدی، دو عرصه دین و سیاست—که میتوانستند عامل همبستگی باشند—در عمل به عامل جدایی بدل شدهاند؛ نه فقط در داخل کشور، بلکه در میان ایرانیان خارج از کشور هم.
گودرزی توضیح داد: نشانههای این شکاف را میتوان در آیینها و مناسک جمعی و نیز در شبکههای اجتماعی دید؛ از اختلاف نظر درباره برگزاری نوروز و چهارشنبهسوری تا تنشهای مکرر در گروههای تلگرام و واتساپ هرگاه «دین» و «سیاست» موضوع بحث میشود. به گفته او، همین تجربههای روزمره تصویر عینیتری از «جامعه دو قلهای» ارائه میکند.
محور دوم سخنان گودرزی «ناهمگونی سرعت تحولات» بود. وی گفت: تحولات فرهنگی و اجتماعی در ایران سریعتر و عمیقتر پیش رفته، اما ساختارهای سیاسی در برابر این تغییرات مقاومت میکنند و آنها را به رسمیت نمیشناسند. از همینجا کشمکش پایدار میان جامعه و ساختار رسمی شکل میگیرد.
او افزود: این تعارض فقط نهادی نیست و در سطح نیروها و شخصیتهای سیاسی نیز خود را به صورت تناقض میان ایدهها، رفتارها و سیاستها نشان میدهد. از منظر عبدی، ادامه این وضعیت ناممکن است و همین انتظار تغییر را به یک مولفه ثابت در تحلیل وضعیت تبدیل میکند.
گودرزی با اشاره به مقاله «تجزیه فرهنگی» گفت: تغییرات اجتماعی سبب شده بخشی از جامعه دگرگون شود و بخشی دیگر نه؛ منحنی توزیع نگرشها دو قلهای شده است. چون دستگاههای رسمی و رسانههای قدرتمند معمولاً در یک سوی شکاف میایستند، دوقطبی سیمای سیاسی آشکارتری پیدا میکند.
به گفته گودرزی، عبدی در برابر تغییر دو مسیر را ترسیم میکند:
اول: فرهنگ مبارزه که سیاست را عرصه خیر و شر میبیند و بر حذف رقیب متمرکز است. در این منطق، «ستیز» اصالت دارد و مصالحهها با برچسبهایی چون «کوتاهآمدن» یا «سازشکاری» بیاعتبار میشوند.
دوم مسیر فرصتمحور که تناقض آزاردهنده موجود را سرشار از فرصتهای ناگهانی میبیند؛ فرصتهایی که اگر بهموقع تشخیص داده شوند، میتوانند مسیر امور را از گسیختگی اجتماعی دور کنند. بر این مبنا، آمادهبودن نیروهای سیاسی برای استفاده بهینه از لحظههای بحرانی شرط اساسی عبور از بنبست است.
گودرزی افزود: یکی از ویژگیهای مهم کار عبدی حضور همزمان در سه میدان پژوهش، سیاست و روزنامهنگاری است؛ حضوری که هم بر «فرم» و هم بر «محتوا» اثر گذاشته است. یادداشتهای عبدی نه لحن رساله آکادمیک دارند و نه یادداشت سیاسی صرفاند؛ تلاشیاند برای انتقال پژوهش به فضای عمومی تا به سیاست وضوح و بنیان تحلیلی بدهند.
وی در پایان گفت: پشت همه این مقالات نویسندهای دیده میشود که دغدغهاش پیوند اندیشه و عمل است. شناخت، وقتی ارزشمند است که به بهبود جهان واقعی بینجامد.

مجید تفرشی؛ کنشگر کمیاب
مجید تفرشی دیگر سخنران این نشست بود. وی در ابتدا گفت: هدف کتاب یادآوری نقش پشتصحنههای فکری در شکلگیری مواضع علنی است. خیلی از چیزهایی که روزنامهنگاران و محققان مطرح میکنند اگر درست بستهبندی نشود از ذهن مخاطب حذف میشود. تجربه من نشان داد حتی آنچه در تریبونهای رسمی گفته میشود محصول اتاق فکر و کار جمعی است، نه تصمیمهای خلقالساعه.
او با اشاره به پژوهشی مطبوعاتی درباره «حلقه پنجشنبه» افزود: آنچه به نظر بیسامان میآمد، بر پایه سازوکار و عقلانیتی از پیشطراحیشده سامان مییافت.
تفرشی پیوند این تجربه با کتاب «بازی اولتیماتوم» را چنین توضیح داد: کارهای آقای عبدی دقیقاً همان لایه نادیده را نشان میدهد، موضوعاتی که افکار عمومی—و حتی نخبگان و روزنامهنگاران—بهسرعت از کنارشان میگذرند. هر کدام از ما نماینده بخشی از جامعهایم و رفتارمان، درست یا غلط عقبه و منطق خودش را دارد.
تفرشی، عبدی را «کنشگری کمیاب» دانست که میان پژوهش، روزنامهنگاری و سیاست پل میزند. وی گفت: عبدی به هیچکدام خیانت نمیکند و همزمان از هر سه تغذیه میکند تا مسئله عمومی را قابلفهم کند. هنر ارائه حداکثر معنا در حداقل کلام چیز کمیابی است؛ عبدی این مهارت را هم در پژوهشهای بلند و هم در جستارهای روزنامهای نشان داده است.
تفرشی گفت: چیدمان مقالات کتاب از دل پراکندگی، خط فکری واحدی بیرون میدهد. هر یادداشت مستقل است، اما وقتی کنار هم قرار میگیرند، داستانی کلی را پیش میبرند دقیقاً مثل سریالی که هر قسمت روایت خودش را دارد ولی جمع قسمتها یک روایت کلان میسازد.
تفرشی با اتکا به مشاهدات میدانی خود از تهران، دوقطبی اجتماعی را عینی توصیف کرد و گفت: در فاصله چند ساعت دو جهان را دیدم پیشنمایش یک حراج هنری با سبک زندگی کاملاً مدرن و سپس کافیشاپی در محلهای سنتی که تمام زنان حاضر با چادر سفتوسخت بودند. هر دو جهان واقعیاند، پایگاه اجتماعی دارند و قابل حذف نیستند. راهی جز تحمل متقابل و همزیستی نداریم.
او افزود: پس از ۱۴۰۱ برای همه روشن شد که تحمیل شیوه زیست به دیگری کار نمیکند. این واقعیت در دو سوی شکاف صادق است. کتاب آقای عبدی با نشاندادن هر دو سوی واقعیت، بر ضرورت دیدن و بهرسمیتشناختن طرف مقابل تاکید میکند.
تفرشی افزود: رویکرد عبدی سیاست ممکنها است، در کار و اندیشه او خبری از منطقحذف نیست. سیاست هنرانتخاب گزینهممکن بعدی است وقتی گزینه ایدهآل دسترسپذیر نیست. این نگاه برای التیام جامعه دوقطبی و رسیدن به تفاهمی مبتنی بر منافع راهبردی ملی ضروری است.
او بخشی از دشواریهای فرادولتی را یادآور شد و گفت: مسئله شفافیت و نظارت در ایران غالباً به شوخی گرفته میشود و مهمتر از آن، فرصت برابر بهشدت کمیاب است. همین فقدان، حس تعلق و وفاداری را سالبهسال فرسوده میکند و ریسکهای راهبردی برای کشور میسازد. بهگفته تفرشی، تغییر دولتها بدون اصلاح سازوکارِ فرصت برابر، به انتظارات بنیادین پاسخ نمیدهد.
تفرشی در پایان گفت: اگر برای تغییرات ناگزیر مهیا نشویم، تغییر به ما تحمیل میشود. حکومتهای بالنده آنهاییاند که پیش از اجبار، خود را با تغییر هماهنگ میکنند.
او با ارجاع به الگوی تحلیلی کتاب گفت: بهرسمیتشناختن هر دو سوی جامعه، عبور از فرهنگ حذف، و تکیه بر سیاست ممکنها سه ستون کاهش تنش در جامعه دوقطبی است و نقطه قوت کار عبدی همین است که این سه را همزمان و قابلفهم به میان عموم میآورد.

سهند ایرانمهر؛گفتوگوی عمومی درباره سیاست
سهند ایرانمهر دیگر سخنران این نشست بود. وی سخنانش را با تاکید بر لزوم انتقال پژوهش به عرصه عمومی آغاز کرد و گفت: اگر تحقیقات آکادمیک در محافل بسته بماند، اثر اجتماعی ندارد؛ باید آن را به حوزه عمومی برد، همانجایی که تصمیمهای سیاسی و جمعی گرفته میشود.
او افزود: هدف من این است که خوانشی روشمند ارائه کنم که برای مخاطب امروز قابلفهم و در عین حال از نظر روششناختی معتبر باشد.
ایرانمهر توضیح داد: در پروژه اخیرم درباره "هفتپیکر"، از هرمنوتیک گادامر بهره گرفتهام تا گفتوگویی میان متن دیروز و پرسشهای امروز برقرار شود. خوانش هرمنوتیکی نه فروکاستن متن به سلیقه روز است و نه محصورکردن مخاطب در افقهای گذشته؛ این یک گفتوگوست.
او ادامه داد: اگر نتوانیم پلی میان سنت و اکنون بزنیم، میراث ادبی به احترامی دور از دسترس بدل میشود.
او گفت: با رویکرد نشانهشناسی و با الهام از رولان بارت، به "نظام دلالت" توجه کردهام؛ هیچ نشانهای معنای ثابت ابدی ندارد. در کنار آن، بر اساس ایدههای اومبرتو اکو از "کدهای فرهنگی" حرف میزنم؛ کدهایی که معنای نشانهها را در یک فرهنگ خاص تثبیت میکنند.
وی تصریح کرد: بدون فهم این کدها، نه متن بهدرستی فهم میشود و نه جامعه. به همین دلیل تغییر معنا در حوزههایی مثل دینداری یا سبک زندگی باید در شبکهای از نشانهها تحلیل شود.
او خاطرنشان کرد: در تهران امروز میتوان در یک روز، دو زیستجهان متفاوت را دید؛ هر دو واقعیاند و پایگاه اجتماعی دارند. بخشی از دوقطبی، سوءتفاهمی است که از ناآگاهی نسبت به نظامهای معنایی یکدیگر ناشی میشود؛ باید زبان مشترک ساخت.
او تاکید کرد: کتاب آقای عبدی تلاش میکند هر دو سوی واقعیت را نشان دهد و از قضاوتهای شتابزده دورمان کند.
وی بیان کرد: میتوان ساعتها درباره دینداری یا تغییرات اجتماعی بحث کرد، اما بدون سنجش معتبر، نمونهگیری درست و تحلیل دادهمحور، بحث در سطح داوریهای کلی میماند. وقتی داده بیاید، دامنه اختلاف تفسیرها محدود میشود و سیاستگذاری قابل ارزیابی است؛ این همان حلقه مفقوده در حکمرانی ماست.
ایرانمهر تاکید کرد: بخش مهمی از ارزش کتاب عبدی این است که یافتهها و سنجشهای اجتماعی را به زبان قابلفهم برای عموم و تصمیمسازان ترجمه میکند.
او گفت: این کتاب ترجمان عمومی پژوهش است؛ مفاهیم پیچیده را بدون تقلیل محتوا برای مخاطب عام قابلفهم میکند. کتاب، گفتوگو را از کلیگویی بیرون میآورد و آن را روی ریل داده و مشاهده تجربی مینشاند.
وی ادامه داد: مهمتر از همه، صورتبندی واقعبینانهای از دوقطبی ارائه میدهد؛ روایتی که طیفها و تغییر معناها را میبیند و بر امکان مصالحهای مبتنی بر منافع ملی تأکید میکند.
ایرانمهر تصریح کرد: برای تحلیل جامعه ایران باید سه لایه را همزمان دید: ۱. هرمنوتیکی برای فهم افقهای معنا، ۲. نشانهشناختی برای ردیابی شبکه نشانهها و کدها، و ۳. تجربی–آماری برای آزمون مدعیات.
ایرانمهر گفت: بیاعتنایی به هر کدام از این لایهها یا ما را در انتزاع نظری نگه میدارد، یا به سطحنگری رسانهای میکشاند، یا به سیاستگذاریهای بیپشتوانه ختم میشود.
او در پایان گفت: باید پژوهش را از کلاس به جامعه آورد، معناها را بهروز نگه داشت و به سنجش منظم افکار عمومی تکیه کرد. وقتی معناها تغییر میکنند، زبان سیاست هم باید تغییر کند؛ و مزیت کار عبدی این است که این تغییر زبان را با اتکا به داده و گفتوگوی عمومی ممکن میکند.

عباس عبدی؛ پذیرش شنیدن دیگری
عباس عبدی آخرین سخنران این نشست بود. وی در آغاز به شان نقد و ضرورت گفتوگو اشاره کرد و گفت: هیچوقت از نقد محترمانه ناراحت نمیشوم؛ نقد، آن چیزی است که در ذهن منتقد وجود دارد. میشنوم، اگر پذیرفتنی بود میپذیرم، و اگر نبود، پاسخ میدهم. مسئله وقتی پیش میآید که نه او بپذیرد و نه من؛ در این صورت چیزی پیش نمیرود. بهگفته او، مضمون مرکزی کتاب نیز همین است: پذیرش شنیدن دیگری، حتی وقتی مخالفیم.
او ماندن در گذشته را برای سیاست و جامعه زیانبار دانست و گفت: در ایران اغلب از گذشته عبور نمیکنیم و در همانجا میمانیم.
عبدی در توضیح روش خود برای گفتوگوی روادارانه—حتی درباره موضوعات مناقشهبرانگیز تاریخی—به گفتوگویی مفصل با پژوهشگری دانشگاهی اشاره کرد و افزود: ترجیح میدهم درباره گذشته صریح گفتوگو کنیم، با این قید که انتشار نیز صریح و بیکموکاست باشد.
عبدی بر فراجناحیبودن نیت مخاطبگیری در یادداشتهایش تاکید کرد و گفت: یادداشت را طوری مینویسم که هم مخاطب عام و خاص بخواند و هم همه جناحها. چه بسا همان متن برای عالیترین سطوح قدرت هم نوشته شود؛ وقتی لحن تقابلی نباشد، حتی مخالف نیز آن را میخواند—حتی اگر نپذیرد.
او گفت در یادداشتهای حقوقی پیش از همه دوست دارد مسئولان قضایی آنها را ببینند.
عبدی برای نشاندادن شکاف میان تحولات اجتماعی و کنش سیاست رسمی سه نمونه را برجسته کرد:
جمعیت: پس از جهش باروری سالهای نخست انقلاب، نظام سیاسی در ۱۳۶۷–۱۳۶۸ با فتوایی کمسابقه سیاست تحدید موالید را پیش برد؛ پیشبینیها رسیدن نرخ باروری به حدود ۲٫۵ بود، اما امروز به زیر آن رسیدهایم. روندی که غرب در یک قرن طی کرده، در ایران طی دو–سه دهه رخ داد. پیامدهای سالمندی جمعیت و کمبود نیروی کار، جدی و پیش روست.
حجاب و سبک زندگی: نتایج سیاستهای رسمی، در سطوح مختلف، با واقعیتهای اجتماعی دچار واگرایی است؛ این را در زندگی روزمره همه میبینیم. نادیدهگرفتن دادهها و تغییرات واقعی، دوقطبی را تشدید میکند.
نامگذاری فرزندان: تا همین یکی–دو دهه پیش، اغلب نامهای پسرانه دارای بیشترین فراوانی، مذهبی بود؛ اما در سالهای اخیر، چند نام غیرمذهبی به صدر فهرست آمدهاند. انتشار عمومی فهرستهای سالانه نیز از حدود ۱۳۹۷ عملاً متوقف شد. پنهانکردن داده واقعیت را عوض نمیکند؛ تنها شکاف ادراک را بیشتر میکند.
بهگفته عبدی، این نمونهها نشان میدهد وقتی سیاست از سنجش و آمار جدا شود، سیاستگذار—حتی ناخواسته—در جهت خلاف جامعه حرکت میکند و تنش میسازد.
عبدی برای توضیح منطق کتاب از بازی اولتیماتوم یاد کرد و گفت: در این بازی اگر سهم پیشنهادی طرف اول به طرف دوم کمتر از آستانه عرفی انصاف باشد، طرف دوم— با اینکه پول ‘مجانی’ میگیرد—رد میکند. محاسبات نشان میدهد در بسیاری از جوامع پیشنهادهای زیر حدود ۳۰٪ اغلب پذیرفته نمیشود.
او نتیجه گرفت: انصاف، قیدی اجتماعی است، نادیدهگرفتن آن— وقتی ‘قدرت توزیع’ در دست شماست—به بنبست و رد پیشنهاد میانجامد. مشکل وقتی عمیقتر میشود که هر دو طرف قدرت توزیع—هر ترتیبی که تعیین شود—حداکثرخواهی را پیشه کنند؛ نتیجه، یکی است: فرسایش اعتماد و تشدید تعارض.
عبدی با تاکید بر اینکه سازش و کوتاهآمدن، در بسیاری موقعیتها فضیلت عقلانی است نه ضد ارزش گفت: چرا چیزهایی که در سطح خرد، آرامشبخش و اخلاقی تلقی میشود، در سطح کلان، حیثیتی و صفر–یک میشود؟ سیاست، هنر ممکنهاست؛ اگر گزینه ایدهآل دسترسپذیر نیست، باید گزینه ممکن کمهزینهتر را برگزید تا جامعه در دور باطل حذف گرفتار نشود.
عبدی هدف مجموعه را برگشتدادن یافتهها به عرصه عمومی خواند و گفت: چه با پژوهشهای سفارشی، چه با پروژههای مستقل، محصول فهم جامعه باید به خود جامعه برگردد؛ هم به زبان عمومی منتشر شود و هم در کنش جمعی و سیاستگذاری به کار بیاید. انتشار سنجیده، توزیع درست و تبدیل فهم به عمل، سه حلقه یک زنجیرند.
او در پایان گفت: اگر به دادهها، انصاف اجتماعی و واقعیتهای زیسته بیاعتنا بمانیم، دوقطبی عمیقتر میشود. راه عبور، پذیرش نقد، شفافیت داده، سیاست ممکنها و حفظ انصاف در توزیع است. بازی اولتیماتوم یادآوری میکند که بدون انصاف، حتی پیشنهادهای رایگان هم پذیرفته نمیشود؛ چه رسد به تصمیمهای بزرگ عمومی.
۲۱۶۲۱۶
نظر شما