تندروها هرکار غیرعقلانی را انجام می دهند تا جامعه را عصبانی کنند/ حالا هم جلوی رفع فیلتر تلگرام ایستاده اند

گروهی از نمایندگان به دولت تذکر داده‌اند که چرا پیام‌رسان واتساپ را رفع فیلتر کرده است.

به گزارش خبرآنلاین روزنامه اعتماد نوشت: به نظر می‌رسد، امروز مواضع تُندروانه، به‌طور ناخواسته ظرفیت‌های دشمنان را در تخریب اعتماد عمومی و تضعیف انسجام ملی تقویت می‌کند.

راهبرد امریکا در قبال ایران، مبتنی بر سیاست «تحلیل بردن» و رگ‌زنی تدریجی توان ملی، تضعیف اقتصاد، خسته‌سازی جامعه و تخریب امید عمومی است. این راهبرد مزورانه، به زعم خودشان پیروزی بدون جنگ و تسلیم حریف از درون است، بی‌آنکه گلوله‌ای شلیک شود. در چنین شرایطی، تُندروهایی که در داخل با رفتار و گفتار خود، جامعه را دچار دوقطبی و ستیز می‌کنند، عملا مکمل همین راهبردند؛ لابد بی‌آنکه خود بدانند.

تُندروها انگار حیات خود را در التهاب و تنش می‌یابند که با هر نشانه‌ای از گفت‌وگو، مدارا یا اصلاح، به‌یک‌باره فریاد برمی‌آورند تا فضا را دوباره قطبی کنند. این صداها از تریبون‌های رسمی، از برخی منابر نماز جمعه گرفته تا نطق‌های تُند و اهانت‌آمیز در مجلس، به گوش می‌رسد و گاه رنگ تهدید و گاه بوی تحقیر دارد. واکنش اخیر به سخنان معتدل محمدرضا باهنر، نمونه‌ای گویا از این خشم سازمان‌یافته است. در حالی که باهنر سخن از عقلانیت و میانه‌روی می‌گفت، برخی چنان بی‌پروا به او تاختند که گویی هر صدای عاقلی، تهدیدی برای بقای آنان است. همین جماعت، رییس دولت را نیز بی‌وقفه آماج حمله قرار می‌دهند؛ دولتی که بیش از هر چیز، به اعتماد و تمرکز و آرامش نیاز دارد.

وضعیت کنونی کشور عادی نیست. ایران در چهار دهه گذشته، هیچگاه تا این اندازه با تهدیدات فشرده، همزمان و چندلایه دشمنان قسم‌خورده روبه‌رو نبوده است. «در انتظار جنگ بودن» از خود جنگ فرساینده‌تر است، چون جامعه را در حالت انفعال و رکود نگاه می‌دارد و ذهن‌ها را از اندیشیدن به اصلاحات واقعی بازمی‌دارد. برخی حتی بر این باورند که ما از این مرحله بدون جنگ عبور نخواهیم کرد و قفل‌شدگی سیاسی و روانی کشور، محصول همین انتظار است.

در همین روزها، دولت بر اساس وعده‌های انتخاباتی‌اش، در پی رفع فیلتر تلگرام است که اقدامی بجا، عقلانی و در جهت اعتمادسازی است. همه دریافتند که سیاست فیلترینگ جز زیان اقتصادی و گسترش بی‌اعتمادی ثمری نداشته است. با این حال، عده‌ای با تذکر به وزیر ارتباطات به بهانه رفع فیلتر واتساپ، کوشیدند او را از ادامه مسیر بترسانند. این رفتار، اگرچه در ظاهر سیاسی است، اما در باطن این پیام روشن را دارد که هرگامی به سمت عادی‌سازی زندگی مردم، با واکنش عصبی روبه‌رو می‌شود.

این اقدام را باید در کنار موج‌سازی اخیر پیرامون مساله حجاب و نیز حمله به نمادهای دولت دید؛ حلقه‌هایی از یک زنجیر برای بازگرداندن کشور به مدار تنش.اما جامعه ایران، برخلاف تصور تُندروها، خواهان زندگی عادی است. پیمایش‌ها و نظرسنجی‌های معتبر نشان می‌دهد اکثریت مردم، سیاست را از منظر کارکردی می‌سنجند. آنان از دولت انتظار دارند که اقتصاد را سامان دهد و درگیر جدال‌های فرساینده نشود. بیشتر مردم از وضعیت معیشتی ناراضی‌اند و اگر اقدامات ملموس و امیدآفرین صورت نگیرد، یأس و نارضایتی گسترش می‌یابد. در عین حال، همین مردم به توان نظامی کشور و اقتدار دفاعی آن اعتماد دارند. از حمایت از آرمان فلسطین نیز در چارچوب منافع ملی استقبال می‌کنند. مردم به حجاب باور دارند، اما نه به شیوه اجباری و تنبیهی؛ آنان پوشش را مساله‌ای فرهنگی می‌دانند نه سیاسی، و دولت اگر بخواهد در این زمینه موفق شود باید سیاست‌زدایی کند، نه سیاست‌گذاری.
مشکل اصلی در نگاه تُندروها به فرهنگ و جامعه، نوعی سندروم کنترل است، همان رویکردی که هر پدیده نو را تهدید می‌بیند و در برابرش دیوار می‌کشد. این همان خطای تاریخی است که از استالین تا امروز مدام تکرار شده، به تصور اینکه می‌توان جامعه را از بالا مهندسی کرد و انسان جدید آفرید. نتیجه همیشه یکسان بوده است؛ رکود فرهنگی، سرکوب خلاقیت و گسترش نافرمانی پنهان. در ایران نیز هرگاه سیاست رسمی درِ گفت‌وگو را بسته، جامعه راه خود را یافته؛ از موسیقی و اینترنت تا پوشش و سبک زندگی.

در پسِ همه این تحولات، مساله‌ای عمیق‌تر نهفته است: اقدامات تُندروانه در دهه‌های اخیر، موجب گسترش فاصله میان قدرت رسمی و افکار عمومی شده و با پیشرفت فناوری‌های نوین، این شکاف به ‌مراتب عمیق‌تر گردیده است. نسل جدید ایران در بستر رسانه‌های اجتماعی رشد کرده که ارزش‌هایش را نه از نهادهای رسمی، بلکه از تجربه زیسته در جهان شبکه‌ای می‌گیرد. این نسل، اقتدار را زمانی می‌پذیرد که بر اعتماد استوار باشد. اگر این واقعیت درک شود، نظام سیاسی فرصت خواهد یافت تا با جامعه‌ای ارتباط برقرار کند که بر پایه اعتماد و گفت‌وگو آماده تعامل است، نه فرمان و ترس.

در سال‌های اخیر، وفاداری جای کارآمدی را گرفته و تصمیم‌سازی به حلقه‌ای محدود سپرده شده است. این تمرکز قدرت، سرمایه اجتماعی نظام را مستهلک کرده و حس حذف و بی‌نقشی را در بدنه جامعه تقویت می‌کند. با این حال، اگر قرار است کیان ایران در این بزنگاه تاریخی حفظ شود، امکان اصلاح و بازتعریف توازن میان وفاداری و کارآمدی وجود دارد و همین اقدام می‌تواند مسیر اعتمادسازی و تقویت انسجام ملی را هموار سازد.
اکنون زمان تصمیم است. مسوولان مرز خود را با تُندروها روشن کنند و اجازه ندهند، صدای عقل و اعتدال در هیاهوی تهمت و تُندگویی خاموش شود. جامعه ایران بیش از هر زمان به گفت‌وگو، به امید و به اعتماد نیاز دارد. هیچ قدرتی با خشم اقلیت، دوام نمی‌آورد، اما ملتی که بر مدار عقل و احترام حرکت کند، در برابر بزرگ‌ترین تهدیدها نیز پابرجا می‌ماند.

و حرف آخر اینکه، آنچه امروز بیش از هر چیز تعیین‌کننده است، توانایی مسوولان کشورمان در مدیریت همزمان سه لایه پیچیده و در عین حال مرتبط است: اول، مدیریت تنش‌های داخلی و مهار تُندروهایی که با هیاهو و قطبی‌سازی، سرمایه اعتماد عمومی و نیز توان دولت پزشکیان را تحلیل می‌برند. دوم، تثبیت اعتماد و امید عمومی از طریق فراهم کردن بستر لازم برای ایفای نقش موفق دولت در اجرای اقدامات ملموس اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که زندگی مردم را بهبود بخشد و به پیامدهای مثبت عقلانیت اعتبار دهد و سوم، حفظ اقتدار ملی در برابر تهدیدات خارجی، به‌ویژه با بهره‌گیری از ظرفیت‌های دفاعی، دیپلماتیک و استراتژیک کشور، بدون آنکه جامعه از مسیر توسعه و آرامش فاصله گیرد.

17302

کد خبر 2128183

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین