به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، باید پذیرفت دنیا مانند جبههای است که یک سوی آن را جبهه حق تشکیل میدهد و سوی دیگر آن را جبهه باطل. منطق دشمن هم به این شکل است که همگان باید از ما حرفشنوی داشته باشند و اگر خواستههایمان را اجابت نکنند، مورد هجمههای نظامی، سیاسی و فرهنگی قرار میگیرند. این همان منطقی است که دهههاست غرب به سردمداری آمریکا آن را رویکرد اصلی پیشرفت خود قرار داده و در این مسیر، میلیونها انسان بیگناه را از دم تیغ گذرانده و یا سرزمینهای مظلوم را با استعمار خود در آورده است.
بنابر روایت تسنیم، از دیگر سو تجربه دنیا بارها به اثبات رسانده که اگر در این جبهه، ملتی از دشمن ترسید و یا فریب نقشهها و سناریوهای او را خورد و به لبخند مکارانه او اعتماد کرد و یا پیشرفت جامعه را در سر سپردگی و تسلیم در برابر خواستههای غَدّاران و قُلداران عالم دانست، نتیجهای جز ذلت و عقبافتادگی در پیشرفت جامعه را در پی نخواهد داشت؛ مثلاً نمونه بارز آن در تاریخ معاصر خودمان در ماجرای اعتماد دکتر مصدق به آمریکا مییابیم. دولت او پس از ثبت ملی شدن صنعت نفت، آمریکا را برای حمایت از خود انتخاب کرد و نمیدانست که او با انگلیس به دنبال سناریویی جهت کودتا در ایران هستند.
از این جهت اگر جامعه یا مسئولی، سادهلوحانه در برابر دشمن قرار گیرد و تصور کند که کلید حل مشکلات در دستان اوست، چیزی جز این تعبیر امیرالمؤمنان علیهالسلام نصیبش نمیشود که فرمود:
«به خدا سوگند من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم (در برابر لانهاش) به خواب میرود تا صیّاد به او میرسد و دشمنی که در کمین اوست غافلگیرش میکند (ولی من غافلگیر نمیشوم); بلکه (با هوشیاری تمام، مراقب مخالفان هستم) و با شمشیر برنده هواداران حق، برکسانی که به حق پشت کردهاند میکوبم و با دستیاری فرمانبرداران مطیع با عاصیان ناباور میجنگم; و این روش همیشگی من است تا روزی زندگی ام پایان گیرد؛ وَ اللَّهِ لَا أَکُونُ کَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَی طُولِ اللَّدْمِ حَتَّی یَصِلَ إِلَیْهَا طَالِبُهَا وَ یَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا، وَ لَکِنِّی أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَی الْحَقِّ الْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِالسَّامِعِ الْمُطِیعِ الْعَاصِیَ الْمُرِیبَ أَبَداً حَتَّی یَأْتِیَ عَلَیَّ یَوْمِی.»
این خطبه در زمانی از امام صادر شد که بعضی به آن حضرت پیشنهاد کردند طلحه و زبیر را دنبال نکند و آماده نبرد با آنان نشود، در این سخن، امام این ویژگی خود را که هرگز فریب نمیخورد و غافلگیر نمی شود بیان میدارد.
بدیهی است در یک جامعه، همواره همه مردم طالب حق نیستند; گروهی بیایمان یا سست ایمان و هواپرست و جاه طلب وجود دارند که وجود یک پیشوای عالم و عادل را مزاحم منافع نامشروع خود میبینند و دست به تحریکات میزنند و از حربههای فریب و نیرنگ و دروغ و تهمت و شایعه پراکنی بهره میگیرند. پیشوایان آگاه و بیدار باید به این گونه افراد مهلت ندهند همانند یک عضو فاسد سرطانی، آنها را از پیکر جامعه جدا سازند و نابود کنند و در صورتی که خطرشان شدید نباشد آنها را محدود کنند و همیشه هواداران حق و مطیعان گوش بر فرمان، سلاح برندهای برای در هم کوبیدن این گروهند. (پیامهای امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، آیت الله مکارم شیرازی)
هنگامی که «طلحه» و «زبیر» پیمان شکنی کردند و با عایشه به بصره آمدند و آنجا را در زیر سلطه خود قرار دادند، بعضی معتقد بودند که امام با آنها درگیر نشود، آنها را به حال خود رها سازد و پایههای خلافت را محکم کند، چیزی نمیگذرد که آنان تسلیم میشوند. امام در آغاز این کلام با صراحت میگوید که این یک اشتباه بزرگ است و من هرگز دست روی دست نمیگذارم تا دشمن نیرومند شود و مرا غافلگیر کند! سپس در جمله دیگری تصمیم قاطع خود را در جنگ با آنان با استفاده از نیروی وفادارش بیان میکند و تصریح میفرماید که این روش من تا پایان عمر خواهد بود. سرانجام در آخرین جمله به این حقیقت اشاره می کند که این مخالفتها تازگی ندارد از آن روز که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رحلت فرمود این مخالفتها شروع شد و هنوز ادامه دارد. پیشنهاد عدم تعقیب «طلحه» و «زبیر» بسیار ساده لوحانه بود; چرا که نقشه این بود که آنها «بصره» و سپس «کوفه» را در اختیار خود بگیرند و «معاویه» با آنها بیعت کند و در «شام» از مردم نیز برای آنان بیعت بگیرد و به این ترتیب بخشهای عمده جهان اسلام در اختیار جاهطلبان پیمان شکن قرار گیرد و تنها مدینه در دست «علی»(علیه السلام) بماند.
این ضرب المثل از آنجا پیدا شده است که معروف است کفتار حیوان ابلهی است و به آسانی میتوان او را شکار کرد; به این ترتیب که صیّاد آهسته با ته پای خود یا قطعه سنگ یا چوبدستی به در لانه کفتار میزند و او به خواب میرود سپس او را به راحتی صید میکند. کفتار حضور دشمن را احساس میکند ولی با زمزمههای او به خواب میرود; خوابی که منتهی به اسارت و مرگ او میشود. این حیوان در خانه و لانه خود شکار میشود و بدون کمترین مقاومت در چنگال دشمن گرفتار میگردد و به دام میافتد.
کسانی که فرصتهای زودگذر را با خوش باوریها یا ضعف و سستی یا تردید و تأمّل از دست میدهند نیز همچون کفتارند، به خواب میروند و در خانه و لانه خود به دام میافتند و مقاومتی از خود نشان نمیدهند. این سخن به این معنا نیست که بی مطالعه یا بدون مشورت و در نظر گرفتن تمام جوانب کار اقدام کنند، بلکه باید با مشاورانی شجاع و هوشیار، مسائل را بررسی کرد و پیش از فوت وقت اقدام کرد. (پیامهای امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، آیت الله مکارم شیرازی)
نظر شما