۰ نفر
۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۵
به احترام تهران، امانت ملی

 تهران شهری در میان شهرها نیست. این‌روزها اگرچه آب ندارد اما آبرو دارد. همیشه داشته است.

پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ - گاهی هوایش آلوده است گاهی نفسش تنگ می‌شود و راه‌بندان‌هایش بلند و بلندتر می‌شود ساختمان‌هایش نامتناسب کنار هم چیده شده‌اند درست شبیه آدم‌هایی که در آن‌ها ساکن‌اند. یا خودروهایی که فاصله قیمتشان آن‌قدر هست که نباید از کنار هم رد شوند اما پشت یک چراغ‌قرمز ثانیه‌شمار می‌ایستند و صدای محسن چاوشی از آنها بلند است : تهران که دریا نداره …. اکنون این تهران که دریا ندارد و آب ندارد گاهی احترام هم ندارد.

فیروز خواننده لبنانی برای شهر زیبای بیروت ترانه مشهوری خوانده است که این‌گونه آغاز می‌شود: سلام لبیروت ..

ترجمه بندهای آغازین این ترانه چنین است:

سلامی از صمیم قلبم به بیروت

بوسه می فرستم به دریا و به خانه هایش

و به صخره ای که می ماند به

چهره ی پیرمرد دریانورد 

و در آخر ترانه و در اوج با این جمله پایان می‌یابد

بیروت! متعلق به منی؛ مرا در آغوش گیر

اکنون تهران گویی نه تنها خسته و تشنه که رانده شده است، در حالی‌که  تهران نه‌فقط بزرگ‌ترین شهر ایران بلکه صورت کشور و مرکز تصمیم، فرهنگ و اندیشه است. جایگاه پایتخت در نظام سیاسی و فرهنگی ایران چنان بنیادی است که بی‌توجهی به آن می‌تواند به معنای تضعیف حافظهٔ ملی باشد. پایتخت‌ها سرمایه‌های نمادین ملت‌ها هستند و حفاظت از آن‌ها، بخشی از صیانت از هویت جمعی است.

تهران؛ از دژ کهن تا پایتخت ملی

ریشه‌های تهران به قرون میانه برمی‌گردد، زمانی که به‌عنوان روستایی در شمال ری شناخته می‌شد. پس از ویرانی ری به‌دست مغولان، ساکنان به مناطق شمالی‌تر کوچ کردند و تهران رشد یافت. در دورهٔ صفوی، تهران به‌دلیل موقعیت جغرافیایی و امنیتی مورد توجه قرار گرفت و شاه طهماسب صفوی حصاری پیرامون آن ساخت. اما نقطهٔ عطف، انتخاب تهران به‌عنوان پایتخت در سال ۱۱۶۵ش توسط آقامحمدخان قاجار بود.

از آن زمان تا امروز، تهران مرکز تحولات تاریخی، سیاسی و فرهنگی کشور بوده است. تغییرات عمده در ساختار شهری، ایجاد نهادهای حکومتی، و رشد طبقهٔ متوسط فرهنگی در دوره‌های بعد هویت نوینی برای تهران پدید آورد. این شهر اکنون نه‌فقط مرکز اداری، بلکه آینهٔ تحولات فکری ایران معاصر است.

اهمیت فرهنگی و نمادین

تهران در حافظهٔ ایرانیان، فراتر از جغرافیاست؛ نماد ملی است. بسیاری از تصمیم‌های بزرگ سیاسی و فرهنگی در همین شهر گرفته شده است و رویدادهای تاریخی ایران، از نهضت مشروطه، کودتای بیست و هشت مرداد، هفده شهریور و وقایع انقلاب اسلامی و حوادث سالهای پس از انقلاب در خیابان‌ها و میدان‌های آن رقم خورده‌اند.

پایتخت‌ها «مراکز تداوم فرهنگی و حافظهٔ ملی» خوانده می‌شوند. بدین معنا که معماری، خیابان‌ها، میدان‌ها، مساجد و مدارس دینی تهران حامل خاطرهٔ تاریخی ملت‌اند. از میدان توپخانه تا دانشگاه تهران، از مدرسهٔ مروی تا بازار بزرگ، هر بنا و محله بخشی از روایت ایران مدرن را در خود دارد. بنابراین، حفظ تهران نه فقط وظیفهٔ میئ‌لان ، بلکه وظیفهٔ فرهنگی و اخلاقی ملت است؛ زیرا تهران در حافظهٔ جمعی ایرانیان جایگاهی چون «قلب کشور» دارد.

علی محمد مودب غزل زیبایی برای تهران سروده است و بیت زیبایی دارد:

سلام ای پایتخت سجده و تکبیر و بغض و عشق

هم از تو واژه خون دارد، هم از تو شعر جان دارد.

حوزه‌ها و مدارس دینی

از اوایل قرن سیزدهم هجری، مدارس علمیه در تهران نقش مهمی در آموزش علوم دینی داشتند. مدرسهٔ مروی (تأسیس ۱۲۳۱ق)، مدرسهٔ سپهسالار (۱۲۹۶ق) و مدرسهٔ آشتیانی، از مراکز اصلی تعلیم فقه و حکمت بودند. چهره‌هایی چون میرزا حسن آشتیانی، شیخ فضل‌الله نوری و علامه طباطبایی مدتی در تهران زیسته یا تدریس کرده‌اند. این مدارس بخشی از هویت دینی–فرهنگی پایتخت بوده‌اند.

از زمان فتحعلی‌شاه، علمای تهران نقشی دوگانه داشتند: هم در هدایت مذهبی مردم و هم در مشارکت در تصمیم‌های اجتماعی. از شیخ عبدالحسین تهرانی (شیخ العراقین) تا آیت‌الله طالقانی، از میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین تا آیت‌الله شاه‌آبادی، آیت الله محمدحسن آشتیانی، آیت الله ملا علی کنی،آیت الله  سید احمد خوانساری، آیت الله مهدی الهی قمشه‌ای و آیت الله ابوالحسن شعرانی از علمای مشهور حوزه علمیه تهران بوده‌اند و هر یک سهمی در شکل‌گیری اندیشهٔ اجتماعی و سیاسی ایران داشته‌اند. به تعبیر  احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران: «در تهران، دین و سیاست چنان درهم آمیختند که هیچ حرکتی بدون تأیید علمای شهر به پیش نمی‌رفت.»

در آموزه‌های اسلامی، حفظ عمران و آبادی شهرها از مصادیق «اصلاح در زمین» است (بقره: ۱۱). همچنین پیامبر اسلام(ص) فرمود: «حُبُّ الوطن من الإیمان» (دوست‌داشتن میهن از ایمان است). بر پایهٔ این اصل، حفظ پایتخت اسلامی، بخشی از ایمان و تعهد اجتماعی است.

در تفسیر آیهٔ «اُمّ‌القُری» (انعام: ۹۲)، مفسران، مکه را مادر شهرها دانسته‌اند؛ شهر مرکزی که آبادانی و امنیتش بر کل امت تأثیر دارد. در قیاس فرهنگی، تهران در ایران امروز، نقشی مشابه دارد؛ امنیت، نظم و سلامت آن بر سراسر کشور تأثیرگذار است.

از دیدگاه فارابی، «مدینهٔ فاضله» جامعه‌ای است که خیر جمعی بر منافع فردی ترجیح داده می‌شود. در این معنا، پایتخت در حکم «دل جامعه» است که باید سالم، منظم و عادلانه باشد. بی‌توجهی به این مرکز، فروپاشی کل پیکرهٔ جامعه را در پی دارد. در اندیشهٔ ارسطو نیز، شهر محل تحقق عدالت است و شهروندان باید نسبت به حفظ نظام و زیبایی آن احساس مسئولیت کنند.

تهران در دهه‌های اخیر با چالش‌های زیست‌محیطی، ازدحام، آلودگی و فرسایش بافت تاریخی روبه‌روست. به گفته بکی از بزرگان اگر اصفهان نگین ایران‌کهن است، تهران روح ایران نوین است؛ و بی‌توجهی به روح، کالبد را بی‌معنا می‌کند.از منظر اجتماعی، ضعف هویت شهری، گسست میان تهران تاریخی و تهران معاصر را تشدید کرده است.

لزوم احترام به پایتخت

احترام به تهران دیگر تنها به معنای حفظ بناها نیست؛ بلکه  به معنای درک جایگاه نمادین شهر و مراقبت از آن به‌عنوان امانت ملی است. حفظ و حراست از تهران، نه یک موضوع صرفاً شهری، بلکه مسئله‌ای ملی و اخلاقی است. این شهر، قلب فرهنگی و نماد تاریخی ایران است؛ مکانی که در آن قانون، علم، دین، هنر و هویت ایرانی به هم می‌پیوندند.

بی‌توجهی به تهران، فراموشی حافظهٔ تاریخی کشور است. پاسداشت آن یعنی پاسداشت نظم، قانون، ایمان و فرهنگ. همان‌گونه که فارابی دربارهٔ مدینهٔ فاضله می‌گوید، «صلاح مدینه، صلاح امت است». تهران اگر سامان یابد، کشور نیز سامان می‌گیرد.

تهران رقیب هیچ شهری نیست بلکه پایتخت ایران است بنابراین امر ملی است. مانند زبان فارسی که رقیب هیچ زبان و گویشی نیست و ملی است. تهران را نمی‌توان و نباید تخلیه کرد. چه در زیر بمباران چه در قحطی باران.

آبان ۱۴۰۴

کد خبر 2141369

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار