به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در پی انتشار یادداشتی با این مضمون که «مطهری از روحانیت و منبر ارتزاق نمیکرد» و «اگر انقلابی بودن به تبعید و زندان باشد، او انقلابی نبود»، مرور اسناد رسمی ساواک، گزارشهای پژوهشکدههای تاریخ معاصر، زندگینامههای معتبر و یادداشتهای دوره نهضت نشان میدهد که این تصویر با واقعیتهای مسلم تاریخی سازگار نیست. ترکیب «روحانی منبری»، «اندیشمند مبارز»، «زندانی ۱۵ خرداد»، «ممنوعالمنبر» و در نهایت «رئیس شورای انقلاب»، تصویری کاملاً مستند از استاد مرتضی مطهری است که بهوضوح با ادعاهای منتشرشده تعارض دارد.
ادعا شده که مطهری نه زندان رفت و نه تبعید شد؛ اما اسناد رسمی ساواک گواهی دیگری میدهند.
در گزارشهای محرمانه ساواک به تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نام مطهری در فهرست روحانیون «بازداشتشده به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی» ثبت شده و محل نگهداری او «زندان شهربانی» ذکر شده است (اسناد ساواک، پرونده ۱۵ خرداد). او بیش از یک ماه در بازداشت ماند، و این نخستین و مهمترین سند تاریخی درباره مبارزات اوست.
در گزارشهای بعدی ساواک، بازداشت مجدد او پس از «تحریک طلاب در مدرسه فیضیه» در سال ۱۳۴۹ ثبت شده است (اسناد ساواک، ۱۳۴۹). بهعلاوه، در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵، مطهری ممنوعالمنبر، ممنوعالتدریس و حتی ممنوعالخروج شده است (پژوهشکده تاریخ معاصر، پرونده فعالیتهای فرهنگی مطهری). این سه محدودیت، از شاخصترین ابزارهای امنیتی پهلوی برای مهار نیروهای انقلابی بود و فقط درباره چهرههایی اعمال میشد که حضورشان در منبر، دانشگاه یا سفرهای تبلیغی «ایجاد خطر سیاسی» تلقی میشد. بنابراین، ادعای «نه زندان رفت و نه فشار دید» با متن اسناد رسمی رژیم پهلوی ناسازگار است.
خطیب برجسته و منبریِ ممنوعالمنبر
گفته شده مطهری «از منبر ارتزاق نمیکرد» و گویا اصلاً «منبری» هم نبود. این در حالی است که اسناد تاریخی معاصر، او را یکی از اثرگذارترین خطیبان تهران در دهه ۴۰ و ۵۰ معرفی میکنند.
مطهری از مؤسسان حسینیه ارشاد بود و بسیاری از سخنرانیهای عمیق معرفتی او که جوانان را به مبارزه فکری با رژیم تشویق میکرد، در همین منبر ایراد میشد (زندگینامه رسمی، فصل فعالیتهای فرهنگی تهران). ساواک در گزارشهای سال ۱۳۴۹، چندینبار فعالیت «تحریکآمیز» او در ارشاد را رصد و ثبت کرده و نهایتاً همین فعالیتهابه تعطیلی ارشاد انجامید (اسناد ساواک، بخش حسینیه ارشاد). پس از خروج از ارشاد، مطهری امام جماعت و خطیب ثابت مسجدالجواد شد. برخی جلسات او بیش از سههزار جوان و دانشجو را جذب میکرد و همین امر باعث حساسیت ساواک و نهایتاً تعطیلی کامل مسجد شد (گزارش «نقش مسجد در مبارزات استاد مطهری»).
پس از تعطیلی مسجدالجواد، مطهری سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و سپس در مسجد ارک ادامه داد؛ هر دو مسجد در گزارشهای ساواک جزو «پایگاههای فعال سیاسی» ثبت شدهاند (اسناد ساواک، ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳).
مطهری از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ رسماً ممنوعالمنبر بود (گزارشهای محرمانه ساواک درباره روحانیون تهران).
ممنوعالمنبر کردن یک روحانی، دقیقترین شاهد بر «منبری بودن» اوست؛ ساواک کسی را ممنوعالمنبر نمیکند مگر آنکه منبر او خطر سیاسی داشته باشد.
یادداشت مورد بحث، انقلابی بودن را در «تبعید و زندان طولانیمدت» خلاصه میکند. این معیار، با واقعیت مبارزات جریان امام خمینی سازگار نیست.
در پاریس، امام خمینی مأموریت تشکیل شورای انقلاب اسلامی را به مطهری سپرد و پس از پیروزی انقلاب نیز او رئیس شورای انقلاب شد (یادداشتهای یاران امام، روایات رسمی انقلاب). این جایگاه، صرفاً برای شخصیتی قابل تصور بود که امام او را «قابل اعتمادترین چهره فکری و سیاسی» میدانست. آیا امام سکان کشتی انقلاب در آن دریای پر حادثه به فرد غیرانقلابی سپرده است؟ چه حرف مهملی است این حرف. همچنین ایشان از سوی امام به عنوان ناظر شرعی و هدایتگر هیئتهای مؤتلفه اسلامی تعیین شد (اسناد نهضت اسلامی، سالهای ۱۳۴۲–۱۳۴۳). مؤتلفه، یکی از فعالترین شبکههای انقلابی در تهران بود و حضور مطهری در رأس آن، نشانه مشارکت او در سازماندهی نهضت است.
از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷، مطهری بخش عمدهای از ظرفیت فکری خود را برای مقابله با چپگرایی، التقاط و مجاهدین خلق صرف کرد. در اولین هشدارها درباره «تغییر ایدئولوژی سازمان»، نام مطهری بهعنوان اولین روحانیِ آگاه به خطر ثبت شده است (گزارشهای پژوهشکده انقلاب، فصل نقد جریانهای انحرافی).
این مبارزه فکری سنگین، اگرچه به «سالهای طولانی حبس» تبدیل نشد، اما ستون فکری نهضت را در برابر انحرافات حفظ کرد.
مرور مستندات تاریخی، تصویری روشن و یکدست از استاد مطهری نشان میدهد: او زندانی ۱۵ خرداد بود (اسناد ساواک، ۱۳۴۲).
در سالهای بعد نیز بازداشت و بارها احضار شد (اسناد ساواک، ۱۳۴۹). از ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ ممنوعالمنبر، ممنوعالتدریس و ممنوعالخروج بود (گزارشهای ساواک). از مؤسسین حسینیه ارشاد و خطیب ثابت مساجد بزرگ تهران بود . سخنرانیهای او الهامبخش هزاران جوان و دانشجو شد (پژوهشکده تاریخ معاصر). رئیس شورای انقلاب و یکی از معتمدترین یاران امام بود.نهایتاً توسط گروهک فرقان، به دلیل نقش فکریاش، ترور شد.
این مجموعه، نه تصویری از «روحانی غیرانقلابی» یا «چهره خارج از منبر»، بلکه تصویری از روحانیِ منبریِ مبارز است که در دو جبهه مبارزه کرد: بر منبر مسجد علیه رژیم، و در عرصه فکری علیه انحرافات.
انقلاب اسلامی بدون نقش شهید مطهری، در سطح فکری و سازمانی نیمهکاره میماند. او نه «آخوند شاهی» بود، نه «غیرانقلابی»، و نه «بیارتباط با منبر»؛ بلکه یکی از ارکان فکری و اجتماعی نهضت بود و شهادتش نیز تأییدی بر همین حقیقت است.
مطهری از نخستین شاگردان برجسته امام در قم بود و از دهه ۳۰ بهعنوان عضو هسته مرکزی یاران امام شناخته میشد (خاطرات یاران امام، جلد قم).
او در جلسات خصوصی امام پیرامون «اسلام سیاسی»، «حکومت اسلامی» و «مبارزه با پهلوی» حضور داشت و از معدود روحانیونی بود که امام مستقیماً برای تحلیل مسائل سیاسی به او اعتماد داشتند.
در وقایع انجمنهای ایالتی و ولایتی، اعتراض به طرح کاپیتولاسیون و قیام ۱۵ خرداد ۴۲، مطهری در صف فعالان اصلی بود (اسناد نهضت اسلامی، پرونده ۴۲).
گزارشهای ساواک نشان میدهد که او در قم، تهران و مشهد چندین سخنرانی اعتراضی و روشنگرانه انجام داده بود که موجب احضارهای مکرر و نهایتاً بازداشت ۱۵ خرداد شد (اسناد ساواک، ۱۳۴۲).
او نخستین روحانیای بود که در دهه ۴۰ بهصورت نظاممند درباره «حکومت اسلامی»، «ولایت فقیه»، «نظام حقوقی اسلام»، «فلسفه قیام» و «نقش روحانیت» نوشت و سخنرانی کرد (مجموعه آثار، ج ۲۴–۲۶). بسیاری از روشنفکران مذهبی از طریق همین سخنرانیها با مبانی نظری انقلاب آشنا شدند؛ نقشی که در کنار امام، کسی به اندازه مطهری در آن تأثیرگذار نبود.
از اوایل دهه ۵۰، نظارت ساواک نشان میدهد که مطهری تبدیل به مهمترین مقابلهکننده فکری با این جریانها بود:جریان چپ اسلامی (مجاهدین خلق در دوره مارکسیستی شدن)، گروههای چپگرا در دانشگاهها، روشنفکری دینی التقاطی، گرایشهای متاثر از مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم (اسناد ارشاد و ساواک، ۱۳۵۲–۵۵) در جلسات روحانیت مبارز و مسجدالجواد، مطهری صریحترین مواضع را علیه «اسلام التقاطی» بیان کرد. به همین دلیل در گزارشهای ساواک، نام او چندین بار بهعنوان «روحانی خطرناک در تبیین ایدئولوژی ضد نظام» ذکر شده است (ساواک تهران، ۱۳۵۳).
مطهری به همراه شهید بهشتی، آیتالله مهدویکنی و شماری دیگر، جامعه روحانیت مبارز تهران را پایهگذاری کرد (تاریخ شفاهی روحانیت مبارز).
این تشکل، ستون اصلی هدایت مبارزات روحانیون در پایتخت و کانون تبیین گفتمان انقلاب بود.
مطهری در جلسات اولیه، بهعنوان مهمترین چهره فکری و سیاستگذار شناخته میشد. مطهری از دهه ۴۰ تا ۵۰، از طریق دانشگاه تهران، مسجدالجواد، حسینیه ارشاد و جلسات خصوصی: حلقههای فکری دانشجویی ایجاد کرد، گروههای نخبگانی جوان را تربیت کرد، جلسات پرسشوپاسخ تشکیل داد و نخستین مدرسه فکری مبارزاتی را برای نسل جدید ساخت.
در خاطرات دهها چهره مشهور انقلابی ــ از شهید رجایی تا شهید باهنر، از آیتالله خامنهای تا آیتالله جوادی آملی ــ اثرگذاری مستقیم مطهری بر نسل انقلاب تکرار شده است (گزارشهای تاریخ شفاهی انقلاب).
طبق روایتهای متعدد یارانش، مطهری در سالهای ۵۶–۵۷ جلسات مخفیانهای با: بازاریان متدین،دانشجویان مسلمان، روحانیان مبارز و گروههای مردمی تهران داشت و فعالیتهای آنان را هماهنگ میکرد (تاریخ شفاهی تهران، جلد انقلاب). او همچنین رابط بسیاری از گروههای مبارز با حلقه اصلی یاران امام بود.
مطهری در ماههای پایانی رژیم: در هدایت اعتصابات بازار نقش داشت، با روحانیون سراسر کشور ارتباط مستمر برقرار میکرد، کمیتههای پشتیبانی راهپیماییها را سامان میداد، (اسناد نهضت اسلامی، ۱۳۵۶–۵۷.)
نام او در چندین گزارش ساواک به عنوان «طراح فعالیتهای اعتراضی» آمده است.
بر اساس اسناد منتشرشده شورای انقلاب، مطهری در جلسات محرمانهای که برای استقبال از امام تشکیل شد، نقش کلیدی داشت. او رابط میان شورای انقلاب و شخصیتهای انقلابی خارج از کشور بود. گروهک فرقان مطهری را انتخاب کرد چون او را «نظریهپرداز اصلی انقلاب» و «سد فکری در برابر انحراف» میدانست (بیانیه رسمی گروه فرقان، ۱۳۵۸). این ترور، مهر تأییدی بر نقش او در مبارزه فکری و انقلابی است.
مطهری در همه سطوح انقلاب نقش داشت
بر پایه اسناد و روایات معتبر، شهید مطهری: یاردیرین امام خمینی بود، در سال ۴۲ زندانی شد، در دهه ۵۰ ممنوعالمنبر و ممنوعالتدریس شد، یکی از معماران فکری اسلام سیاسی بود، مؤسس حسینیه ارشاد و پایگاههای مهم فکری–سیاسی بود، بنیانگذار جامعه روحانیت مبارز بود، ناظر هیئتهای مؤتلفه بود، دهها میدان مبارزه ایدئولوژیک را اداره کرد، رئیس شورای انقلاب بود و سرانجام به دست گروهی برآمده از همان جریانهای منحرف، ترور شد.
چنین کارنامهای نشان میدهد که تصویر «غیرانقلابی بودن مطهری» نه با اسناد تاریخی سازگار است و نه با حافظه نسل انقلاب. او در فکر، سازمان، میدان و منبر، یکی از ستونهای اصلی انقلاب اسلامی بود.







نظر شما