به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در گستره تاریخ نبوت، زنان مؤمنهای حضور یافتهاند که نهتنها در عرصه خانواده پیامبران بلکه در صحنه تحقق ارزشهای الهی نقشی بنیادین ایفا کردهاند. از جمله آنان، دختران حضرت شعیب(ع) در قصه موسی(ع) هستند که قرآن کریم از آنان با وصفی سرشار از حیا، عفت و نجابت یاد میکند: «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاءٍ» (القصص: 25). در این آیه، قرآن نهتنها رفتاری اخلاقی بلکه منش و شخصیت تربیتی زن را به نمایش میگذارد. علامه طباطبایی در المیزان مینویسد: «است حیاء در این آیه، نه از سر ضعف بلکه از سر قوت ایمان و تسلیم در برابر طهارت است؛ زیرا حیا، صفتی است که ریشه در عقل و ایمان دارد» (طباطبایی، 1417 ق: ج 16، ص 225).
بنابر روایت تسنیم، از همینرو، نجابت دختران شعیب تجلیِ تعادل میان عفاف و حضور اجتماعی زن در رسالت انبیایی است؛ آنان نه منزوی بودند و نه خودنما، بلکه پیامآوران وقار زن مؤمن در صحنه حیات دینیاند.
دختران شعیب؛ حوریههای زمینی در پرتو نجابت الهی
مفسران و محدثان، در ذیل آیات سوره قصص، از دختران شعیب بهعنوان «نمونه حوریههای ارضی» یاد کردهاند که در زمین زندگی میکردند ولی روحشان از جنس آسمان بود. قر طبی در الجامع لأحکام القرآن تصریح دارد: «إنّ الحیاء فی مشیها کان دلیل طهارةِ نفسها، و کانت من صفوة نساء قومها» (قر طبی، 1426 ق: ج 13، ص 251). این توصیف قرآنی از دختران شعیب، نشانگر آن است که نجابت، نه امری انفعالی بلکه نشانه فعالیت اخلاقی زن در جامعه توحیدی است؛ دختری که با ادب و وقار، مأمور رساندن پیام به موسی(ع) میشود و از این راه، حلقه ارتباط میان دو نبوّت را فراهم میسازد.
ابنعطیه اندلس نیز در المحرر الوجیز بیان میکند: «هی مشیة الأنبیاء و الصالحین؛ ففیها حیاء و هیبة و أدب» (ابنعطیه، 1422 ق: ج 4، ص 475). بدین معنا که نجابت دختران شعیب، همان خُلق نبوی در قالب نسوی است. در نتیجه، آنان را میتوان نمونهای تاریخی از زنانی دانست که به تعبیر مفسران، «در زمین چون حوریان آسمانی میدرخشیدند».
امتداد نجابت شعیبی در انسیه حوریه؛ حضرت زهرا(س)
در امت آخرالزمان، همان حقیقت نوری که در دختران شعیب بهصورت جزئی تجلی یافت، در وجود فاطمهزهرا(س) بهصورت کامل و جامع ظهور یافت. در حدیث نبوی آمده است: «فاطمه بضعة منّی، یؤذینی ما آذاها» (صحیح بخاری، کتاب الفضائل). این تعبیر نشانمیدهد که پیوند میان نبوت و فاطمه(س)، پیوندی وجودی است نه صرفاً نسبی؛ او «انسیةٌ حوریه» است، یعنی در ظاهر انسانی و در باطن نوری آسمانی دارد (صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 180). در بیان دیگر، فاطمه همان الگوی الهی است که نجابت دختران شعیب را به کمال رساند و آن را از مرحله اخلاق فردی به سطح نظام تربیتی و تمدنی ارتقا داد.
حضرت فاطمه(س) در کلام امام مهدی(عج) چنین توصیف شدهاست: «لی فی ابنة رسول الله أُسوةٌ حسنه» (بحارالأنوار، ج 53، ص 182). این سخن نه صرفاً بیان عاطفی، بلکه دلالت معرفتی دارد؛ یعنی فاطمه، برای آخرین حجت الهی نیز معیار و الگوی رشد معنوی است. از این منظر، نجابت فاطمی ادامه همان مسیر عفاف شعیبی است که از نبوّت آغاز و در ولایت ختم میشود.
تفسیر تطبیقی: از حیا تا اسوه حسنه
قرآن در توصیف دختران شعیب، واژه «است حیاء» را به کار میبرد و در وصف فاطمه(س)، تعبیر «طهّرکم تطهیراً» (احزاب: 33) را میآورد. مفسران شیعه، این تطهیر را ناظر به عصمت ذاتی و طهارت فطری دانستهاند (طباطبایی، همان، ج 16، ص 323). در این تطبیق، روشن میشود که حیا، ریشه عصمت است و عصمت، شکوفایی حیاست. اگر دختر شعیب از سر حیا گام برمیداشت، فاطمه(س) از سر عصمت قیام میکرد. این دو، دو مرتبه از یک حقیقتاند: یکی در افق تاریخ نبوّت و دیگری در قله ولایت.
سید قطب در فی ظلال القرآن در تحلیل آیه قصص 25 مینویسد: «کان مشیُها علی است حیاء رم زا للمرأة المؤمنة التی تجمع بین العفاف و المسؤولیة، فهی لا تُخفی نفسها عن الواجب، و لا تتجاوز حدود الأدب» (قطب، 1412 ق: ج 5، ص 2985). این تفسیر ناظر بر همان تعادلی است که در سیره فاطمی نیز مشهود است؛ حضور در عرصه دفاع از ولایت و در عین حال حفظ مرزهای طهارت و وقار.
فاطمه(س)؛ تجلی نهایی حوریه انسانی
در منابع عرفانی و حدیثی، از فاطمه(س) بهعنوان «انسیه حوریه» یاد شدهاست؛ یعنی مخلوقی زمینی با جوهرهای آسمانی. در روایت آمده است: «إنّ الله خلق فاطمه من نورٍ قبل أن یخلق الارض و السماء» (حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 154). بدینسان، همانگونه که دختران شعیب فخر قوم خویش بودند، فاطمه(س) فخر عالم امکان است. امامصادق(ع) فرمود: «فاطمه حجة الله علی حججه» (بحارالأنوار، ج 43، ص 105).
این تعبیر، جایگاه معرفتی او را فراتر از حد انسانهای معمول میداند؛ زیرا «حجة بر حجج» یعنی معیار سنجش حتی برای امامان. از این رو، سخن امام مهدی(عج) مبنی بر «لی فی ابنة رسول الله أسوة حسنه» بیانگر آن است که فاطمه(س) نهتنها اسوه زنان بلکه اسوه اولیاء است؛ چنانکه قرآن درباره پیامبر(ص) فرمود: «لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنه» (احزاب: 21). فاطمه(س) همان تجلی اسوه الهی در سیمای زن است.
رسانه فرصتی برای حوزه علمیه در ترویج سبک زندگی تراز است
پیوند هستیشناختی میان نجابت و خلافت الهی
در منظر قرآن، کرامت و نجابت زن صرفاً ارزش اخلاقی نیست بلکه شرط ظهور خلافت الهی در زمین است. وقتی دختران شعیب با نجابت خود سبب پیوند با موسی(ع) شدند، در حقیقت مسیر نبوّت آینده را هموار ساختند. این معنا در تفسیر فخر رازی نیز آمده است: «کانت حیاؤها سبباً لزواجها من نبیٍّ و صیرورتها أمّاً لنبیٍّ آخر» (فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 24، ص 476). در امت خاتم، فاطمه(س) همان مادر امامت است که از دامان طهارتش دوازده خورشید هدایت طلوع کردند. نجابت، در هر دو مرحله، به مثابه دروازه تداوم نبوت و ولایت عمل میکند. از دختران شعیب تا فاطمه(س)، حیا و عصمت نه صرفاً ملکات نفسانی بلکه جریان تاریخی در بستر تکامل هدایتاند.
از حیا تا حضور؛ از شعیب تا زهرا(س)
اگر دختران شعیب(ع) در زمین، نماد حوری ان آسمانی بودند که از نجابت دم زدند و در تاریخ نبوّت درخشیدند، فاطمهزهرا(س) در امت خاتم، تجلی نهایی همان حوریه انسانی است که زمین و آسمان به وجودش افتخار میکنند. او همان است که امامزمان(عج) در وصفش فرمود: «لی فی ابنة رسول الله أسوة حسنه». بدینترتیب، میتوان گفت که سلسله زن الهی از دختران شعیب آغاز و در فاطمه(س) به کمال میرسد؛ از حیا تا عصمت، از نجابت تا ولایت، از حضور اجتماعی تا اسوه کمال انسانی. این پیوستگی، نشانگر آن است که در نگاه قرآن، زن نه حاشیه تاریخ هدایت، بلکه متن آن است؛ و هر جا که پیام هدایت در جریان است، ردّی از عفت شعیبی و نور فاطمی نیز حضور دارد.
-قرآن کریم، سوره القصص، آیه 25؛ سوره احزاب، آیه 33.
-طباطبایی، محمدحسین (1417 ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
-قر طبی، محمد بن احمد (1426 ق)، الجامع لأحکام القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه.
-ابنعطیه اندلس (1422 ق)، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت: دارالفکر.
-سید قطب، محمد (1412 ق)، فی ظلال القرآن، بیروت: دار الشروق.
-فخر رازی، محمد بن عمر (1420 ق)، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت: دار احیا التراث العربی.
-حاکم نیشابوری، محمد (1411 ق)، المستدرک علی الصحیحین، بیروت: دارالمعرفه.
-مجلسی، محمدباقر (1403 ق)، بحارالأنوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
-صدوق، محمد بن علی (1405 ق)، علل الشرایع، قم: مکتبة الداوری.
*عضو تحریریه یادداشت حوزه علمیه خواهران استان قم







نظر شما