خشکسالی پدیده ایی طبیعی است، هر چند عده ای معتقدند دستکاری شده و حاصل یک جنگ آب و هوایی است، اما در هر صورت باید مدیریت شود. چاره ایی جز مدیریت بحران نیست. هزاران سال است ایرانی ها در این سرزمین با پر بارشی و کم بارشی زندگی کرده اند و هزاران سال است که زمینهای خود را بصورت غرقابی و بدون هیچ تغییری، آبیاری کرده اند. هنوز بعد از هزاران سال تغییر چندانی در شیوه آبیاری ما ایجاد نشده است و کشاورزی بیشترین سهم را در مصرف آب دارد . هنوز در یک اشتباه فاحش تمرکز بر توسعه کشاورزی است و در کویر مرکزی ایران برنج و سیفی جات کشت می شود . این نه مدیریت درست، بلکه یک حماقت محض و یک آسیب جدی به طبیعت و زیست بوم است .
بدتر آنکه صنایع آب بر هم برای بالابردن امنیت آنها در مقابل حملات خارجی، به کویر مرکزی منتقل شده اند. اما این جانمایی غلط از حمله خارجی آسیب زا تر است و شاید اصلا نیاز به حمله خارجی نباشد .
حق آبه طبیعت باید پرداخت شود . این ساده ترین اقدام است. ظرفیت های زیستی باید در نظر گرفته شوند که نمی شوند.نمی شود بیش از ظرفیت از طبیعت استفاده کرد چون مدیریت تعادلهای بعدی و ناترازی بسیار دشوار است .
بجای لابی کردن برای تحول در استفاده از فناوری ها و مدیریت آب ، برای کاهش حقابه طبیعت لابی کردیم و فکر کردیم طبیعت با تصمیمات غلط ما همراه خواهد شد . اما رفتارهای طبیعت مستقل از برنامه های ماست و این ماییم که باید برنامه هایمان را با طبیعت مطابق و همراه کنیم و عکس آن صادق نیست .
در حوزه آبریز ارومیه بیش از ۱۰۳ سد در حال بهره برداری یا در دست ساخت و یا در دست مطالعه است . همچنین گفته میشود بیش از ۹۰ هزار چاه غیر مجاز در این حوزه آبریز وجود دارد. چرا نباید این دریاچه خشک شود !؟
آیا این لابی قدرتمند که قادر است این حجم عظیم از بودجه عمرانی را برای ویرانی محیط زیست اخذ کند، اگر این بودجه ها را صرف تغییر و بهبود روشها و بکارگیری فناوری های جدید بهره برداری می کرد ، موفق تر نبود ! ؟
ما در سالهای پس از انقلاب بغیر از سد سازی، پروژه های ملی در حوزه آب نداشته ایم . برخی از سدها هم با اشکالات ماهوی مواجه بودند. در حالی که قبل از انقلاب طرح آمایش سرزمینی و طرح ۵ دریاچه را داشتیم. قرار بود در غالب طرحی بنام «۵ دریاچه» ، آب دریای عمان به کویر مرکزی منتقل و ۵ دریاچه برای تغییر اقلیم ساخته شود، که بعد از انقلاب همانند بسیاری از طرحهای کارشناسی شده ، رها شد و حالا به این فکر هستیم که تهران و شهرهای بزرگ را تخلیه کنیم . احیانا این طرح بهتر و کم ضرر تری باشد !
نوبت بندی درست اب ، حفر قناتها ، لایروبی مداوم قنوات ، محصولات متناسب با اقلیم ، بهره برداری حداکثری از آب، به نسبت در گذشته از اکنون بیشتر بوده است. ما اصولاً به جایگزینی منابع آبی و باز چرخانی آب ، توجه چندانی نداریم . شاید به این خاطر که هزینه های زیست محیطی بسیار پایین است و با بهتر بگوییم صفر است و نظام سرمایه داری ما قادر است بدون پرداخت یک ریال طبیعت را برای خودش خرج کند . اما در دنیای امروز هزینه های زیست محیطی سهم بزرگی در بهای تمام شده کالاها و خدمات دارد و آسیب به طبیعت یک تخلف بزرگ محسوب می شود .
ما باید به تعادلهای زیستی احترام بگذاریم و آن را در اولین اولویت های توسعه قرار دهیم .
ظرفیتهای بسیار بزرگی برای بهره برداری از بیش از ۶۰۰۰ کیلومتر ساحل وجود دارد. باید بجای توسعه کشاورزی به توسعه صنعتی فکر کنیم و راهبرد مان را در توسعه تغییر دهیم .
در ایران تنها ۵ درصد زمین ها مرغوب ،۲۳ درصد کم کیفیت و ۷۲ درصد هم بی کیفیت هستند. تمرکز بر توسعه کشاورزی برای چنین پتانسیلی عقلانی نیست .مدیران سیاسی ضعیف ترین مدیران هستند که غالبا نه تجربه کافی دارند و نه تخصص مرتبط . آورده بسیاری از آنها چند روز حضور در ستاد برخی کاندیداهایی و این اولین بخشی است که باید ساماندهی شود .
مدیریت بخش آب هم از مدیران سیاسی بی نصیب نبوده و اکنون به یکی از بخش های بحرانی کشور تبدیل شده است
کارشناس اقتصاد
21212






نظر شما