به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین رضا دستجردی با تهیه گزارشی از دومین نشست تخصصی - ترویجی جایزه «اثر» در سرویس دینواندیشه ایبنا نوشت: دومین نشست تخصصی-ترویجی جایزه «اثر» بههمت جامعه اندیشکدهها در خانه اندیشهورزان عصر یازدهم آذرماه ۱۴۰۴ در خانه اندیشهورزان برگزار شد. در این نشست که با اعلام نتایج فراخوان «ارزیابی سیاست؛ اصول، ابزار و نمونهها» و تقدیر از برگزیدگان همراه بود، فیاض زاهد، کیانوش جهانپور و بردیا عطاران به سخنرانی پرداختند.بعد از سخنرانیها مراسم تقدیر و تشکر از برندگان فراخوان «ارزیابی سیاست؛ اصول، ابزار و نمونهها» برگزار شد

علی هادوی دبیر نشست این برنامه در ابتدای نشست، خاطرنشان ساخت: «جایزه ملی سیاستگذاری هر دو سال یک بار برگزار شده و به فعالیتهای اندیشهورزانه و سیاستگذارانه در کشور میپردازد. ذیل این جایزه، جوایز تخصصی نیز در خانه اندیشهورزان طراحی شده که نخستین جایزه تخصصی آن، جایزه «اثر» یا همان جایزه ملی ارتباطات و رسانه است. تلاش کردهایم پیوندی را میان حوزه رسانهایها و اندیشهورزان طراحی کنیم».
وی افزود: «تصور و استدلال ما این است که حوزه سیاستگذارانه حوزهای نیست که یک گروه یا نهاد خاص بتواند بهتنهایی در آن پیش رود. یعنی ما صرفاً با مطالعات و سیاستپژوهی در عرصه سیاستگذاری موفق عمل نخواهیم کرد، کما اینکه اگر هم بخواهیم صرفاً فعالیت رسانهای انجام دهیم باز هم محلی از اعراب نخواهد داشت».
هادوی گفت: «ترکیب اینهاست که میتواند یک فرایند سیاستگذارانه را از مرحله مطالعات و پژوهش تا مرحله اجرا همراهی کند، گفتمان و ادبیات تولید کند و همه اینها میتوانند یک فرایند سالم سیاستگذارانه را شکل دهند که هم حوزه تخصصی و مطالعاتی دارد و هم میتواند مشروعیتهای اجتماعی را به همراه داشته باشد». وی نشست حاضر را شکل گرفته با رویکرد ترویجی گفتمانی دانست که با هدف تشویق پیوند میان رسانهها و اندیشکدهها در حوزه سیاستگذاری برگزار شده تا این دو طیف به سمتوسوی پیوند و همافزایی حرکت کنند.
سیاست عمومی نیازمند پیوستهای رسانهای دقیق است
سخنران نخست این نشست، فیاض زاهد بود. وی در سخنانی ضمن اشاره به نگارش و انتشار کتاب «مدیریت رسانه در بحرانهای بینالمللی» گفت: «بررسی من در این کتاب این بود که چطور آمریکاییها توانسته بودند در جنگ علیه عراق رسانه را با خود همراه کنند. در واقع، رسانه چطور میتواند راوی ساختار سیاسی باشد؟ این در حالیست که آمریکاییها همیشه مدعی بودهاند که آزادی رسانهها را به رسمیت میشناسند، هرچند کنترل رسانهایشان را بهصورت پیچیده انجام میدهند».
وی خاطرنشان ساخت: «در جهتگیریهای سیاسی یا سیاستگذاریهای کلان، برخی مواقع ساختار تصمیم میگیرد راهبردهایی را انجام دهد».
وی به تجربه گذشته خود در خصوص تصمیماتی دایر بر ساختار تغییر قیمتها از جمله انرژی، همچنین زمان اجرای آن، نیز مخالفت کمیته تخصصی و رئیسجمهور اشاره کرد و گفت: «وقتی سیاست عمومی اعمال میشود، حتماً باید پیوستهای رسانهای دقیقی برای آن طراحی شود».

زاهد گریزی به تغییر قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸ زد و گفت: «عدم تصور پیوست رسانهای برای پدیدهها بسیار آسیبزننده است و لازم مینماید تغییر پارادایم شیفت و تغییر سیاستگذاریهای عمومی در حوزههای مختلف، همچنین سازوکار و مناسبات ملی بخشهای مختلف نظام سیاسی و اجرایی کشور، با یک سیاست عمومی، خود را همراه و مردم را توجیه و همجهت کند».
این مدرس دانشگاه در ادامه، به دوره جنگ دوازده روزه اشاره کرد و گفت: «در دوره جنگ، وظیفه رسانهها این بود که چطور افکار عمومی را در معرض یک رویداد قرار دهند. متأسفانه تلقی ما این است که گاهی وقتها بهتر است که اخبار را پنهان و به مخاطب منتقل نکنیم. ولی این رویکرد اتفاقاً آثار منفی بیشتری دارد، چون بهتدریج مخاطب را به این سمتوسو سوق میدهد که تشنگی خبر را در کجا برطرف کند».
وی خاطرنشان ساخت: «فکر میکنم در دوره جنگ دوازدهروزه، هرکس که تصمیم گرفت اطلاعات را بهصراحت و در یک پکیج منطقی به مردم انتقال دهد، در عینحال میتونست این سیاست را هم اعمال کند که همراهی ملی و عمومی را نیز با خود بیاورد، ولی در دیگر حوزهها این نگاه را نداریم».
زاهد گریزی نیز به موضوع تکنیک انتقال خبر و چگونگی ارتباط با رسانه نیز زد و گفت: «در جریان جنگ آمریکا علیه عراق، مجله نایتریدر که در آمریکا منتشر میشود و اسپانسرش وزارت دفاع است، با این حمله مخالف بود. یا در همین جنگ، علیرغم همراهی دولت انگلیس با آمریکا، بیبیسی مخالف بود. بهنظر من این اوج و اعتلای یک نظام رسانهای است که در حالیکه حقوقش را از وزارت خارجه بریتانیا میگیرد، معتقد است درگیر شدن در این پدیده میتواند به ضرر نظام سیاسی آن کشور تمام شود».
فیاض زاهد، مشکل دیگر در نظام سیاستگذاری در حوزه رسانه را نگاه امنیتی ذیل نگاه ایدئولوژیک برشمرد و گفت: «این نگاه باعث شده که ما پانزده سال عضو فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران جهان نباشیم. البته جایی که منافع ملی در میان باشد، هماهنگ هستیم، ولی آنجایی که به پرنسیپهای حرفهای رسانه مربوط شود، من به آن پرنسیپها وفادار میمانم».
این پژوهشگر حوزه اندیشه خاطرنشان کرد: «کمتر رسانهای وجود دارد که در محیط بیرون از جغرافیای خود کار کند و به رسانه اول سرزمین هدف تبدیل شود. باید ارزیابی شود که ما چه کردیم که نظام رسانهای از داخل به خارج منتقل شده است. و چقدر سخت است کار کردن ضمن پایبندی به منافع ملی، هویت سرزمینی و پرنسیپهای ملی. شما سربازهای آن رسانه را تربیت کردید و با ایذا و فشارهای غیرمنطقی باعث این اتفاق شدید. جمعبندی من این است که باید ارتباط وثیقی بین نهادهای حاکمیتی وجود داشته باشد تا تصمیم بگیرند امر رسانه را از زاویه تخصصیتر ببینند. لازم است در حوزه رسانه، نهادهای مدنی و مرجع بینالطرفین را تقویت کنیم».
رسانه به محیط تبدیل شده است
کیانوش جهانپور دیگر سخنران این نشست بود. وی در آغاز سخن خاطرنشان ساخت: «فکر میکنم ما حداقل در نیم قرن اخیر در حال خروج از فضایی هستیم که در آن، رسانه در قالب ابزار مطرح بوده است. ما در جریانی قرار داریم که در آن، رسانه دیگر ابزار نیست و به محیط تبدیل شده است. امروز رسانه در دست ما و در دست قدرتها نیست. ما همه در حال زندگی در این محیط هستیم. این اتفاق در قرن بیستویکم در حال رخ دادن است و روزبهروز ملموستر میشود. بهنظر من، این پارادایمشیفت در حال رخ دادن است و البته سیاستگذار ما هنوز وارد این وادی نشده است، به همین خاطر است که هنوز در پارادایم و زمان گذشته تصمیمسازی و تصمیمگیری میشود. این رخداد چون یک پارادایم است، بر همه سیاستگذاریها و تصمیمسازیها و حتی لایههای بعدی، مدیریت، اجرا و برنامهریزی سایه میاندازد. ولی واقعیت بیرونی این است که ما باید در این محیط نه با این محیط سیاستگذاری کنیم».
جهانپور افزود: «چون ما در این محیط تنفس میکنیم، هرگز نمیتوانیم این محیط را از خودمان جدا و سیاستگذاری کنیم. به همین معنا فکر میکنم ما امروز و در آتیه مجبوریم این پارادایم را بشناسیم و درک کنیم. اگر این حقیقت را درک نکنیم، همچنان در پارادایم متعلق به گذشته تصمیم میگیریم که قطعاً محکوم به شکست خواهد بود».
وی در بخش دیگری از سخنان خود، فضای امروز جامعه را حکایت اتاق آیینههای محدب نامید و گفت: «در این فضاست که ما امروز تنفس، زندگی و کار میکنیم و ممکن است واقعیت را لزوماً آنگونه که هست از جنس حقیقت به ما نشان ندهد. سیاستگذار هم به طریق اولی».
جهانپور، اتفاقی که امروز در دنیا به لطف فنآوری یا به حکم آن پیش آمده را به کودتایی خاموش تشبیه کرد که در آن با رسانههای سنتی روبهرو نیستیم. بهباور وی: «امروز دیگر رسانه ابزاری قدیمی نیست که محتوایی تولید و سعی میکرد جامعه یا بخشی از آن را تحت تأثیر خود قرار دهد. این اتفاق در حوزه فنآوری رسانه نیز اتفاق افتاده است. هرچه جلوتر میرویم از اقتدار دولتها کاسته میشود و افسار کار بهدست دولتهای نوظهور الگوریتمی میافتد و متأسفانه کشور ما در حال تبدیل شدن به یک مستعمره الگوریتمی است».
وی در جمعبندی سخنان خود خاطرنشان ساخت: «همانطور که در آغاز عرض کردم، گسستی زمانی در کشورمان وجود دارد، یعنی هنوز حاکمیت و سیاستگذار ما، همان ویژگیهای سنتی و قدیمی خود را دارد، اما مردم وارد فضای دیجیتال شدهاند. دشمن هم از این فاصله زمانی، تأخیر و گسست زمانی که بین حاکمیت و تودهها هست استفاده میکند و بر روی آن مانور میدهد. اگر به این شیوه پیش برویم، قطعاً شکست میخوریم».
اندیشکدههایمان تاکتیکی شدهاند
سخنران پایانی نشست، بردیا عطاران پژوهشگر دیپلماسی عمومی و حکمرانی بود. وی در آغاز عنوان داشت: «من اندیشکدهها را در ایران، بهمثابه یک مثلث فهم میکنم. یک ضلع و یا رأس آن، ایده اصلاحی در حوزه اقتصادی است، مثل موضوع بنزین یا بانک آینده. ضلع دیگر فرهنگی است مثل بحث حجاب، و ضلع آخر، حوزه سیاست خارجی، مثل رابطه ما با بحرین یا ایرانیان خارج از کشور. اینکه مثلاً با مهاجرانی که تعدادشان زیاد است چه کنیم یا چطور آنها را برگردانیم. یا حتی نه، چگونه ایرانیان را با مدیریت به خارج از کشور بفرستیم. متأسفانه کشور ما در حوزه ایدههای اصلاحی به ایدههای تاکتیکی میپردازد و اندیشکدهها به اندیشکدههای تاکتیکی تبدیل شدهاند. اندیشکدهای موفق است که مثلاً بتواند بودجهای را مثلاً از وزارت کشاورزی کم یا به وزارت دفاع اضافه کند. خاطرم هست مادهای به قانون برنامه هفتم اضافه شد که اندیشکدهها ثبت شوند که البته با وجود آنکه اتفاق بزرگی بود، همه هم با آن مخالف بودند. متأسفانه امروز قله اندیشکدههای ما، اعمال اصلاحات جزئی شده است».
عطاران رأس دومی که اندیشکدهها در ایران با آن مواجه هستند را شبکهسازی و تربیت نیروی انسانی دانست و گفت: «این کارکرد در کشور ما وجود ندارد، در حالیکه اندیشکدهها میتوانستند به محملی تبدیل شوند که در آن، دانشجویان که فقط در یک محیط گلخانهای به نام دانشگاه و خانه رشد کرده بودند، تا حدودی با مسائل و دغدغههای حاکمیت و حکمرانی مواجه شوند».
وی ضلع سوم این امر را رسانه دانست و خاطرنشان ساخت: «رسانه جایی است که این مثلث اندیشکدهای را در ایران میسازد. ضلع سوم در کشور ما رسانه است و در جای دیگر چیزی است به نام حزب. چون حزبی در کشور وجود ندارد که اندیشکدهها به آن خدمات دهند، اندیشکدهها رسانهای میشوند، رسانهها اندیشکده میشوند یا سعی میکنند از این طریق خود را معرفی کنند». عطاران، اولین کارکردی که رسانهها در حوزه اندیشکدهها دارند را درنوردیدن لایههای سیاسی دانست و گفت: «یک تصمیم برای اینکه در هیئت دولت ساخته شود، از پایینترین حوزههای وزارتی آغاز میشود تا بهدست وزیر برسد. اما برخی مواقع، این فرایند آنقدر طولانی و پرمداخله است که هر کس در آن مسیر، انقلت بیاورد، پرونده بایگانی شده و برمیگردد. در اینجا، مراد از درنوردیدن لایههای سیاستی برای یک اندیشکده این است که بدون آنکه مسیر لایهلایه و پر دستانداز مذکور را طی کند، حرف خود را به بالاترین مقام مسئول برساند».

عطاران، کاربری دوم اندیشکدهها را هنجارسازی و گفتارسازی دانست و گفت: «اندیشکدهها توان گفتارسازی و هنجارسازی برای حاکمیت را دارند، یعنی ایدهای را برای حل مشکلات کشور پیدا میکنند و آن را به ادبیات عمومی وارد میکنند». وی در ادامه، به پارادوکسی از اندیشکدهها و رسانه اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: «تلقی ما این است که اگر قرار باشد تصمیمی در حوزه سیاستهای کلان کشور رخ دهد، لازم است قبل از آن، زمینهسازی ذهنی برای افکار عمومی ساخته شود، اما در پرونده بانک آینده کاملاً مشاهده میکنیم که این کار باید کاملاً محرمانه و در چراغ خاموش انجام میشد و تا جایی که توانستند، رسانهها را وارد بازی نکردند. دلیلش، برهمکنشی ذینفعان است که آنقدر بزرگ و پیچیدهاند که تا لحظهای که رئیس کل بانک مرکزی پشت تریبون نرفته، نباید اطلاعی در این خصوص منتشر شود. این تحلیل در آبان ۹۸ هم اتفاق افتاد».
عطاران در ادامه، خاطرنشان ساخت: «برخی اندیشکدهها در کشور ما، به توجیه و علمیسازی برخی جریانات یا ایدهها میپردازند. یعنی یک نهاد، پروژه، یا حتی حزب برای اینکه حرف خود را بهصورت علمی، مدلل و کارشناسی شده به جامعه معرفی کند، از ابزار اندیشکده استفاده میکند تا در آن حوزه، تولید محتوا انجام دهد. کجکارکرد بعد از نظر من، کمیت به جای کیفیت است. رسانهها به دلیل عدموابستگیشان به نهادی مثل حزب یا عدم تعلقشان به یک دستگاهی که ایده اصلاحی خلق شده را بخرد، سعی میکنند با رسانهای شدن دیده شوند، بههمین خاطر، تولیدات زیاد و کیفیت کم را انجام میدهند. این یکی از چالشهای رسانهای شدن اندیشکدههاست. آنقدر مسأله رسانه در اندیشکدهها مهم است که به یک معنا میتوانیم بگوییم اندیشکدهها به یک سری برندهای رسانهای تبدیل شدهاند. نکته پایانی، بحث انسانرسانه در اندیشکدههاست، یعنی فردی که یک اکانت پربازدید دارد، خود بهمثابه یک اندیشکده اقدام میکند. کارکردی که یک اندیشکده از خلق یک ایده تا به سرانجام رساندن آن دارد، بسیار متفاوت از کسی است که مرزی از دانش را جابهجا کرده یا یک گفتار علمی را از فضای آکادمیک وارد فضای حکمرانی میکند».
عطاران در جمعبندی سخنان خود خاطرنشان ساخت: «رسانهها در کشور ما در جای حزب نشستهاند و این تقاطع اقتصاد سیاسی و سیاسی شدن و ایدئولوژیک شدن اندیشکدهها با فضای رسانهای است. امیدواریم اندیشکدههایمان بتوانند از رسانهها برای ترویج ایدههای واقعی و اصلاح خود استفاده کنند».
****

در ادامه، مراسم تقدیر و تشکر از برندگان فراخوان «ارزیابی سیاست؛ اصول، ابزار و نمونهها» برگزار شد که اسامی آنها به قرار ذیل است:



۲۱۶۲۱۶






نظر شما