روز شمار سینمای ایران کتابی است در باب سینمای ایران در دوره قاجار، که شامل گزیده روزنامه‌ها، ‌خاطرات،‌ گزارش‌ها، اعلان‌ها، خبرها و سایر اسناد مکتوب سینمایی از 1276 تا 1304 شمسی است.

به گزارش خبرآنلاین، کتاب «روزشمار سینمای ایران» از آغاز تا انقراض قاجاریه به همت عباس بهارلو از سوی موسسه تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری(متن) روانه بازار نشر شد.

 

در این کتاب اعلان های نخستین فعالان و بهره برداران سینما در ایران همچون میرزا ابراهیم خان عکاس باشی، میرزا ابراهیم خان صحاف باشی، روسی خان، آقایف، اردشیر بادماگرایان و...بسیاری از تماشاخانه ها و سینماهایی که در فاصله آبان 1282 تا اسفند 1304 فعالیت می کردند، درج شده است.

 

اولین روز تاریخ سینمای ایران بر اساس یادداشت‌های نویسنده مربوط است به خاطره میرزا ابراهیم خان صحاف باشی تهرانی، 17 ماه پس از نخستین نمایش عمومی فیلم در پاریس در سال 1276. در این روز است که برای اولین بار، یک ایرانی متجدد نخستین مشاهدات خود را از نمایش فیلم ثبت می کند و ثبت مشاهدات وی نقطه آغاز این کتاب است همچنین آخرین اعلان سینمایی به عنوان پایان بخش روز شمار سینما در دوره قاجار مربوط است به تاریخ مجلس مؤسسان، روزی که این مجلس سلطنت دائمی را به رضاخان پهلوی و اعقاب وی واگذار کرد.

 

نویسنده در این کتاب با شیوه ذکر خاطرات از شخصیت‌های برجسته و نامی آن دوران که در باب سینما نگاشته شده، به مرور تاریخ سینمای ایران پرداخته است. آنطور که سایت فرهنگستان هنر گزارش داده، محمدعلی جمالزاده، پدر داستان کوتاه زبان فارسی درباره نخستین تجربه‌اش از تماشای فیلم در خیابان چراغ برق تهران چنین نوشته است:

«من اولین بار در ابتدای خیابان چراغ برق که کارخانه حسین آقا امین الضرب در آن‌جا بنا شده بود، فیلم سینما دیدم. یک روز، وقتی از میدان توپخانه وارد خیابان چراغ برق شدم، اول خیابان، دست راست، قهوه‌خانه معروفی در یک بالاخانه بود که در زیر آن دکانی دیدم که در آن باز بود. داخل دکان چند میز و صندلی گذاشته بودند و یک نفر سید، که عمامه به سر داشت و من او را نمی‌شناختم و لهجه اصفهانی داشت و سیف‌الذاکرین صدایش می‌کردند، روی صندلی، پشت میزی، نشسته بود. روی دیوار تابلویی کوبیده بودند و رویش با خط درشت کلمه سینما را نوشته بودند. پرسیدم ورودیه چه قدر است؟ دو قران بود، دو قران دادم و خود سیف‌الذاکریان یک بلیت به من داد و به داخل دکان راهنمایی کرد. داخل مغازه و فضای پشت مغازه، که به اصطلاح سالن نمایش تاریک تاریک بود هیچ چراغی نداشت. بعد از ظهر بود و کسبه محل در دکان بودند. ده پانزده نفر هم نبودند. آقا سید مرا در جایی نشاند و رفت. اول بار بود که چشمم به پرده سینما می‌افتاد. حیرت زده و مات شده بودم. آدم‌ها روی دیوار مقابل، در یک مربع دو زرع و نیم، که سفید بود، حرکت می‌کردند، ولی صدایی از آن‌ها بیرون نمی‌آمد: در خیابانی یک مرد با جاروبی که به دست داشت خیابان را جاروب می‌کشید. یک بوم غلتان زمین را آب‌پاشی می‌کرد و جلو می‌آمد، و آن مرد جاروکش را زیر گرفت. از میان تاریکی داخل دکان فریادهایی برخاست، من هم ترسیده بودم. به محض این که بومِ غلتان رد شد، جسدی به کلفتی مقوا از زیر بوم غلتان نمایان شد، که همان جاروکش بیچاره بود که به این وضع درآمده بود. لحظه‌ای بعد مردی که چماقی به دست داشت پیدا شد و مرد مقوایی را از روی زمین برداشت و به زور چماق آن را از نو به شکل همان جاروکش بیچاره درآورد، که دوباره مشغول کارش شد. چند لحظه بعد هم سیف‌الذاکرین گفت که سینما تمام شد. همه بلند شدیم و در تاریکی به طرف بیرون راه افتادیم.»

 

این کتاب ارزشمند و مستند از سوی مؤسسه متن فرهنگستان هنر به قیمت 5000 تومان منتشر شده است.

 

 ساکنان تهران برای تهیه این کتاب(در صورت توزیع در بازار نشر) می توانند با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. هموطنان سایر شهر‌ها نیز با پرداخت هزینه پستی ارسال، می‌توانند تلفنی سفارش خرید بدهند.

6060
 

 

6060

کد خبر 215623

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • منصور IR ۰۷:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۴
    1 0
    من فایل صوتی همین روایت رو با صدای جمالزاده دارم. دقیقا این نیست. میگه رفتم نشستم تو سالن یهو دیدیم یه درشکه داره سمتمون. همه سرمون رو خم کردیم بهمون نخوره.... جائی بود که یک مرد یک دختر رو میزد نگهبانی که نگهبان سینما بود و کنار پرده وایساده بود اسلحشو دراورد و بطرف مرد شلیک کرد. همه ترسیده بودیم. به طرف چیزی نشد! و چند نفر، نگهبان رو از سینما بیرون بردند...
  • بدون نام IR ۰۹:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۴
    0 0
    این اصفهانی ها توی همه چیز نفر اولن، حتی تو زمینه سینماداری اونم توی تهران! واسه همینه استان اونا (استان اصفهان) رو بهش می‏گن "برخوردار" و استان ما (لرستان) رو بهش می‏گن "محروم"!

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین