خاطرات علم: به کاردار سفارت انگلیس گفتم در مورد بحرین از رفراندوم به معنی اخص کلمه چشم پوشیده‌ایم!

شب سفارت دانمارک مهمان بودم... راجع به اعدام قاچاقچی‌ها که در تمام اروپا و آمریکا مثل بمب ترکیده است، خیلی بحث بود. اغلب اروپایی‌ها می‌گفتند کاش ما هم یک آدم قوی می‌داشتیم و به این صورت جوانان خودمان را نجات می‌دادیم.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسدالله علم در خاطرات روز چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۴۸ نوشت: صبح اول وقت کاردار سفارت انگلیس پیش من آمد که راجع به فرمول بحرین مشکلی پیش آمده است. کار بحرین سه مرحله داشت: اول این‌که نماینده ما و نماینده انگلیس کارت‌بلانش به اوتانت بدهند که فرمولی جهت مراجعه به مردم پیدا کند. دوم این‌که اوتانت برنامه خودش را غیررسمی به نماینده ایران و انگلیس بدهد و سوم این‌که برنامه اجرا بشود. در قسمت دوم، وکیل نماینده ایران گفته است، من نمی‌خواهم این برنامه را بگیرم، مگر بعد از آن‌که اوتانت کارش را شروع کرده باشد. [ولی] اوتانت کارش را شروع نمی‌کند تا آقای وکیل نگفته باشد که این برنامه به دست من رسیده است (البته نماینده انگلیس باید از جهت این‌که مسئول امور بحرین است اظهار عقیده بکند، ولی نماینده ایران قرار نبود، حالا نماینده ایران می‌گوید من اصلا برنامه کار را نمی‌پذیرم.)

بعد شرفیاب شدم، به عرض رساندم. فرمودند: «وکیل درست می‌گوید. اگر ما برنامه را بدانیم و به آن ایراد داشته باشیم، که دیگر نمی‌گذاریم عملی بشود. اوتانت چرا پافشاری می‌کند؟» فرمایش شاهنشاه صد درصد درست بود.

عصری کاردار سفارت را خواستم و [جریان را] به او گفتم. می‌گفت: «دستورکاری که قبلا به تصویب افشار و لرد کلارندن نماینده اوتانت رسیده است، این مرحله را پیش‌بینی کرده و گفته است باید برنامه کار من غیررسمی به دست نماینده ایران برسد.» گفتم: «صد درصد اشتباه است. ما گفته‌ایم اوتانت هر طوری می‌داند به آرای مردم مراجعه کند و از رفراندوم به معنی اخص کلمه چشم پوشیده‌ایم. اگر نتیجه کار او را شورای امنیت پذیرفت، ما هم خواهیم پذیرفت، دیگر چه می‌گوید؟»

تا امروز هم سفیر آمریکا مریض است، بیچاره گرفتار گریپ ژاپنی است، به این جهت کاردار سفارت را خواستم و اوامر شاهنشاه را در همان زمینه دستخط که مرقوم فرموده‌اند به او گفتم. منظور این بود که از دو جهت به واشنگتن فشار وارد بیاید.

... شب سفارت دانمارک مهمان بودم. مهمانی خصوصی بود. راجع به اعدام قاچاقچی‌ها که در تمام اروپا و آمریکا مثل بمب ترکیده است، خیلی بحث بود. اغلب اروپایی‌ها می‌گفتند کاش ما هم یک آدم قوی می‌داشتیم و به این صورت جوانان خودمان را نجات می‌دادیم. عجیب این است که همین امروز پارلمان انگلیس مجازات اعدام را لغو کرده است! بعد از شام خواستم زود برگردم، یک دخترخانم خوشگلی که گویا ندیمه خانم سفیر باشد مرا به حرف گرفت. صحبت گل انداخت. همه مهمان‌ها هم منتظر رفتن من بودند که بتوانند بروند. یک دفعه متوجه شدم. خیلی خیلی بد شد. ساعت یک صبح بود!

منبع: یادداشت‌های علم، جلد اول، چاپ چهارم، تهران: کتاب‌سرا، صص ۳۹۱-۳۹۰

۲۵۹

کد مطلب 2157421

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 10 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین