اعلام خداحافظی با خاورمیانه/جایگاه خاورمیانه، ایران و اسرائیل در سند استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۵ ایالات متحده آمریکا

انتشار متن ۳۳ صفحه‌ای استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۵ ایالات متحده آمریکا با واکنش‌های متعددی در سراسر جهان مواجه شد. استراتژی جدید امنیت ملی آمریکا در دولت دوم ترامپ، به شکل واضح عبور از رویکردهای سنتی آمریکا در نقاط مختلف جهان است.

به گزارش خبرآنلاین، روزنامه هم میهن با عنوان «اعلام خداحافظی با خاورمیانه/جایگاه خاورمیانه، ایران و اسرائیل در سند استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۵ ایالات متحده آمریکا» در پرونده ای به سند امنیت ملی آمریکا پرداخت و نوشت: 

انتشار سند استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۵ ایالات متحده از یک سو باعث خشم متحدان اروپایی واشنگتن، تردید چین و روسیه در مورد اهداف بلندمدت آمریکا، نگرانی کشورهای آمریکای لاتین از صراحت سند در تلاش آمریکا برای مداخله و اعمال نفوذ در سیاست این کشور شد و از سوی دیگر در خاورمیانه نیز با واکنش‌های متناقضی مواجه شد. از یک سو مقام‌ها و دیپلمات‌های کشورهای عربی جنوب خلیج‌فارس از این استراتژی جدید استقبال کردند و آن را تحسین کردند و از سوی دیگر محافل سیاسی و اندیشکده‌های اسرائیلی این سند را با بدبینی نشانه‌ای از کاهش حمایت آمریکا از اسرائیل تعبیر کردند.

در این سند انتقادهای تندی از اروپا شده‌است و استراتژیک امنیتی ایالات متحده آمریکا بر نیم‌کره غربی و قاره آمریکا و تهدیدهای مستقیم علیه امنیت ملی آمریکا متمرکز شده‌است. نکته مهم در این سند، اعلام رسمی پایان اولویت خاورمیانه در سیاست خارجی آمریکا است.

در متن سند به وضوح قید شده است که «روزگاری که خاورمیانه بر سیاست خارجی آمریکا سایه افکنده بود، اعم از برنامه‌ریزی‌های کلان یا اقدامات اجرایی روزمره، سپری شده است.» سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در مورد دلیل این تغییر رویکرد توضیح می‌دهد: «این تغییر نه به دلیل بی‌اهمیت شدن خاورمیانه، بلکه به این خاطر است که این منطقه دیگر آن عامل آزاردهنده همیشگی و منبع بالقوه فاجعه‌های قریب‌الوقوع که زمانی بود، نیست.

در عوض، خاورمیانه در حال تبدیل شدن به عرصه‌ای برای مشارکت، دوستی و سرمایه‌گذاری است؛ روندی که باید از آن استقبال و به آن کمک کرد.» خروج آمریکا از فهرست تهدیدهای فوری و خارج شدن از دستور کار روزمره و بلندمدت امنیت ملی آمریکا به معنای تغییر مفهوم خاورمیانه در سیاست خارجه آمریکا است.

دنیس راس، دستیار ویژه رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در خصوص جایگاه خاورمیانه در استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا برای اندیشکده واشنگتن می‌نویسد: «رویکرد سیاست جدید دولت ترامپ به خاورمیانه که در استراتژی امنیت ملی اخیر منتشر شده‌است به صورت مؤثر تمرکز ایالات متحده را از حضور نظامی، مبارزه با تروریسم و ادغام امنیتی به سمت شراکت، دوستی و سرمایه‌گذاری تغییر می‌دهد.»

استراتژی امنیت ملی جدید ایالات متحده با انتقاد از دولت‌های پیشین به دلیل تلاش برای رسیدگی به تمامی مسائل و درگیری‌های جهانی، این رویکرد را «غیرواقع‌بینانه» خواند. این سند بر اهمیت اولویت‌بندی تاکید کرده و خاطرنشان می‌کند که سیاست خارجی باید به جای مدیریت هر مشکل جهانی، بر حفاظت از منافع حیاتی ملی تمرکز کند.

از متن این سند بر می‌آید که دولت ترامپ کلیه منازعه‌ها و تهدیدها در منطقه خاورمیانه را حل‌شده یا در آستانه حل‌شدن می‌داند. این سند هرچند در پیروی از رویکردهای پیشین واشنگتن، ایران را همچنان «بزرگ‌ترین منبع بی‌ثباتی» در منطقه توصیف می‌کند، اما تاکید می‌کند که بعد از جنگ تحمیلی اسرائیل و عملیات پتک نیمه‌شب در خرداد و تیر سال جاری علیه ایران، این تهدید تا حد زیادی از بین رفته‌است.

این سند منازعه غزه را نیز با آتش‌بس ترامپ پایان‌یافته تلقی می‌کند و اشاره‌ای به منازعه‌های دیگر جاری در منطقه نمی‌کند. بسیاری از تحلیل‌گران این شکل از مفروض گرفتن پایان منازعه‌ها و تهدیدها در خاورمیانه را ساده‌لوحانه و ساده‌انگارانه می‌دانند.

اندیشکده مرکز سوفان در ارزیابی این سند می‌نویسد: «این سند راهبردی، بدون آنکه صراحتاً بیان کند، تلویحاً چنین القا می‌کند که تیم ترامپ جنگ غزه، درگیری اسرائیل و حزب‌الله در لبنان، تهدید حوثی‌ها در یمن و بی‌ثباتی در سوریه پس از اسد را یا کاملاً پایان‌یافته و یا در مسیر حل‌وفصل نهایی می‌بیند.

با این حال، کارشناسان به موانعی اشاره می‌کنند که همچنان مانع از دستیابی به یک توافق نهایی در درگیری غزه است؛ آن‌ها استدلال می‌کنند که تنش‌های منطقه بدون مشارکت مستقیم و مستمر دیپلماتیک، اقتصادی و احتمالاً نظامی ایالات متحده به‌طور کامل حل نخواهند شد.

برخی دیگر نیز معتقدند که این سند، احتمال بروز غیرمنتظره درگیری‌های جدید را نادیده گرفته است.» الکساندرا بل، مدیرعامل بولتن دانشمندان هسته‌ای نیز در مقاله‌ای به تناقض در سند استراتژی امنیت ملی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «هرچند ترامپ در موضوع هسته‌ای فاقد دانش و فصاحت برخی از رئیس‌جمهورهای پیش از خود است، اما اظهارات مکرر و اغلب شخصی‌اش درباره تهدیدات هسته‌ای و در مقابل، فقدان محتوای هسته‌ای در سند راهبردی امنیت ملی (NSS)، نشان‌دهنده گسست ترامپ و کارکنان اوست.

این گسست در جای دیگری از سند نیز، در ارزیابی اثربخشی حمله ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران، خود را نشان می‌دهد. رئیس‌جمهور در مقدمه مکتوب خود بر این سند می‌نویسد: ما ظرفیت غنی‌سازی هسته‌ای ایران را نابود کردیم، درحالی‌که در متن اصلی سند آمده است که ایالات متحده برنامه هسته‌ای ایران را به میزان قابل‌توجهی تضعیف کرد.»

ایران دیگر تهدید نیست

هرچند در این سند بر اساس ادبیات سنتی چند دهه گذشته، از جمهوری اسلامی ایران به عنوان «بزرگ‌ترین منبع بی‌ثباتی» در منطقه یاد شده‌است، اما بلافاصله یادآور می‌شود که بر اساس حملات اسرائیل در ماه ژوئن و عملیات موسوم به پتک نیمه‌شب توسط آمریکا، توانمندی‌های ایرانی به شکل قابل‌توجهی از بین رفته‌است.

این شکل از صورت‌بندی باعث می‌شود که عملاً موضوع ایران به یک «تهدید مربوط به گذشته» تقلیل پیدا کند و نشان می‌دهد که ایده بنیادین دولت ترامپ این است که با توجه به اتفاق‌های دو سال دیگر تهدیدی از سوی ایران متوجه امنیت ملی آمریکا نیست.

در واقع دولت ترامپ مسئله ایران را در این سند یک موضوع تمام‌شده جلوه داده‌است. مشخص نیست که عبارات این سند تا چه اندازه در سیاست‌های عملی دولت آمریکا ترجمه شود، اما بر اساس سند استراتژی امنیت ملی، واشنگتن دیگر ضرورتی برای مداخله در منطقه علیه ایران نمی‌بیند.

لئون هادار، تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل در آسیا تایمز می‌نویسد: «این راهبرد مدعی است که ایران بر اثر اقدامات نظامی اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و همچنین عملیات ایالات متحده موسوم به عملیات پتک نیمه‌شب در ژوئن ۲۰۲۵ که ظاهراً باعث تخریب برنامه هسته‌ای ایران شده، به شدت تضعیف شده است.

این ادعا، اگرچه توسط منابع مستقل تأیید نشده، اما منطق استراتژیک لازم برای کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه را فراهم می‌کند. از دیدگاه اسرائیل، اگر این ادعا درست باشد، نشان‌دهنده تغییری بزرگ در چشم‌انداز تهدیدات ایران است که می‌تواند پویایی‌های منطقه را بازتعریف کند.»

تفاوت با استراتژی‌های پیشین

سند استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا حتی با استراتژی امنیت ملی دولت نخست دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ نیز تفاوت‌های فاحشی دارد. در این سند از ایران ۳ بار و از اسرائیل ۶ بار یاد شده‌است و کره شمالی حتی یک بار هم در این سند مورد اشاره قرار نگرفته‌است.

مهم‌ترین تغییر در این استراتژی این است که نگاه به چین به عنوان یک چالش امنیتی اصلی برای آمریکا از این سند حذف شده‌است و اصلی‌ترین تهدید امنیتی مستقیم آمریکا، منطقه آمریکای جنوبی و لاتین تعریف شده‌است. به نوشته الجزیره برخلاف ارزیابی قبلی که در سال ۲۰۲۲ و در دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن منتشر شد، راهبرد امنیت ملی جدید تمرکز اصلی خود را بر چین معطوف نکرده و رقابت با پکن را به عنوان چالش اصلی ایالات متحده معرفی نکرده‌است.

درحالی‌که دو راهبرد امنیت ملی گذشته، از جمله سندی که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ منتشر شد، رقابت با چین را اولویت نخست آمریکا می‌دانستند، در سند جدید این رقابت در جایگاه کانونی و اصلی قرار نگرفته‌است. با این حال، این سند همچنان بر ضرورت پیروزی در رقابت اقتصادی در آسیا و متوازن‌سازی مجدد تجارت با چین تأکید می‌کند و در این راستا، بر لزوم همکاری با متحدان آسیایی، به‌ویژه هند، برای ایجاد یک وزنه تعادل در برابر پکن پافشاری می‌کند.

به نوشته الجزیره، دولت ایالات متحده بر سیاست‌های عدم مداخله تأکید کرده است. این رویکرد بازتاب‌دهنده بی‌اعتنایی ترامپ به چندجانبه‌گرایی و سازمان‌های بین‌المللی است و تصریح می‌کند که واحد سیاسی بنیادین جهان، همچنان «دولت-ملت» است و خواهد بود.

همچنین ایالات متحده با تقویت برداشت جدید از دکترین مونرو به دنبال بازگرداندن برتری خود در نیم‌کره غربی است. فراتر از بازداشتن نفوذ خارجی در این منطقه، واشنگتن برای مبارزه با تجارت مواد مخدر و مهاجرت غیرقانونی فشار خواهد آورد و همزمان «اقتصادهای خصوصی» را تشویق خواهد کرد.

سیاست تشویق «اقتصادهای خصوصی» به صورت مشخص در اقدام‌های اخیر آمریکا در مداخله در سیاست داخلی کشورهای آمریکای لاتین، از جمله ونزوئلا، هندوراس، برزیل و آرژانتین در حمایت از سیاستمداران وفادار به ایده‌های اقتصادی راست‌گرایانه و مقابله و تحت فشار قرار دادن دولت‌های چپ‌گرا مشهود است.

این سیاست‌ها تا جایی پیش رفته‌است که در ماه‌های اخیر نگرانی در مورد اقدام نظامی مستقیم آمریکا علیه حکومت ونزوئلا در صدر اخبار جهانی قرار گرفته‌است. در این سند آمده است که ایالات متحده از دولت‌ها، احزاب سیاسی و جنبش‌های منطقه‌ای که به‌طور گسترده با اصول و استراتژی واشنگتن همسو باشند، حمایت کرده و به آن‌ها پاداش خواهد داد.

همین امروز هم شاهد اقداماتی از سوی ترامپ از جمله درخواست برای عفو ژائیر بولسونارو، رئیس جمهور راست‌گرای پیشین برزیل، ادعای پیروزی ماریا ماچادو، سیاستمدار راستگرای ونزوئلایی در انتخابات این کشور و عفو رئیس‌جمهور پیشین هندوراس و حمایت از نامزد مورد حمایت او در انتخابات هندوراس هستیم. این راهبرد مجدداً تأکید می‌کند که خاورمیانه دیگر اولویت اول استراتژیک برای ایالات متحده نیست.

ملاحظات گذشته که این منطقه را بسیار مهم می‌ساخت، یعنی تولید انرژی و درگیری‌های گسترده، دیگر صدق نمی‌کنند. با افزایش تولید انرژی در داخل خاک آمریکا، دلیل تاریخی تمرکز این کشور بر خاورمیانه کاهش خواهد یافت.

این سند در ادامه استدلال می‌کند که درگیری و خشونت در منطقه نیز رو به کاهش است و به عنوان شاهد، به آتش‌بس در غزه و حمله ایالات متحده به ایران در ماه ژوئن اشاره می‌کند که به ادعای این سند، برنامه هسته‌ای تهران را به شکل قابل توجهی تخریب کرده است.

بر اساس این متن، اگرچه درگیری همچنان دردسرسازترین پویایی خاورمیانه است، اما امروزه این مشکل کمتر از آن چیزی است که تیتر اخبار القا می‌کنند. دولت ایالات متحده آینده‌ای درخشان برای منطقه متصور شده و معتقد است که خاورمیانه به جای سلطه بر منافع امنیتی واشنگتن، به‌طور فزاینده‌ای به منبع و مقصد سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی، از جمله در حوزه هوش مصنوعی، تبدیل خواهد شد.

این سند منطقه را به عنوان مکانی در حال ظهور برای مشارکت، دوستی و سرمایه‌گذاری توصیف می‌کند. الجزیره اشاره می‌کند با این حال، در واقعیت، خاورمیانه همچنان گرفتار بحران و خشونت است.

به‌رغم آتش‌بس در غزه، حملات تقریباً روزانه اسرائیل ادامه یافته و حملات مرگبار شهرک‌نشینان و سربازان علیه فلسطینی‌ها در کرانه باختری اشغالی تشدید شده است. همچنین اسرائیل حملات هوایی خود را در لبنان افزایش داده که این امر ترس از یک حمله تمام‌عیار دیگر به این کشور برای خلع سلاح اجباری حزب‌اللهِ تضعیف‌شده را تقویت کرده است.

اسرائیل و عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه

همزمان با انتشار سند جدید استراتژی امنیت ملی آمریکا، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل قرار است ابتدای هفته آینده، در تعطیلات سال نو برای دیدار با ترامپ به اقامتگاه او در فلوریدا سفر کند. رسانه‌های آمریکایی گزارش داده‌اند که نتانیاهو قصد دارد در این سفر پرونده توسعه توان موشک‌های بالستیک ایران را به رئیس‌جمهور آمریکا ارائه دهد و برای صدور مجوز اقدام نظامی جدید یا مشارکت آمریکا در اقدام نظامی جدید علیه ایران با ترامپ مشورت کند.

مشخص نیست که پاسخ ترامپ به این درخواست نتانیاهو چه باشد، اما آنچنان که از متن سند استراتژی امنیت ملی ترامپ بر می‌آید، آمریکا قرار نیست دیگر از چنین عملیات‌هایی توسط اسرائیل حمایت کند یا در آنها مشارکت کند. محتوای سند استراتژی امنیت ملی جدید آمریکا با بدبینی و سوءظن در اسرائیل مورد توجه قرار گرفته‌است.

تحلیل‌گران اسرائیلی اعتقاد دارند که اجرای این سند می‌تواند به شکل بازگشت‌ناپذیری حمایت‌های آمریکا را از اسرائیل در منازعه‌های منطقه‌ای کاهش دهد و فشارها به اسرائیل برای پیوستن به فرآیندهای آشتی در منطقه را تشدید کند.

تحلیل‌گران اندیشکده اسرائیلی موسسه مطالعات امنیت ملی (INSS) می‌نویسند: «این روایت که تهدیدات از جانب ایران، عرصه غزه، سوریه و لبنان حل و فصل شده‌اند، ممکن است مشروعیت اقدامات نظامی گسترده اسرائیل در آینده را کاهش دهد.

این امر همچنین می‌تواند شکاف میان دیدگاه آمریکا برای خاورمیانه و نیازهای امنیتی اسرائیل را عمیق‌تر کند. در نهایت، پیوندهای نزدیک‌تر میان دولت ترامپ و متحدانش در خلیج فارس و ترکیه، و همچنین اتکای بیشتر به سایر شرکای منطقه‌ای، ممکن است به فشاری بر اسرائیل برای برداشتن گام‌های سیاسی و امنیتی تبدیل شود که با منافعش در تضاد است؛ به‌ویژه در حوزه مسائل فلسطین.»

این تحلیل ادامه می‌دهد: «ادعاهای بزرگ ترامپ مبنی بر حل تمام مشکلات خاورمیانه، می‌تواند در آینده برای اسرائیل محدودیت ایجاد کند؛ زیرا اگر اسرائیل دوباره بخواهد علیه ایران یا غزه اقدامی کند، از نظر دولت ترامپ به عنوان خرابکار پیروزی‌های آمریکا دیده خواهد شد.»

لئون هادار، تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل در آسیا تایمز می‌نویسد: «دولت آمریکا به صراحت اعلام کرده است که از جنگ‌های جدید میان اسرائیل و دشمنانش، خواه حماس، حزب‌الله یا ایران، استقبال نخواهد کرد. این مسئله محدودیت جدیدی برای برنامه‌ریزی‌های نظامی اسرائیل ایجاد می‌کند.

اگر رهبران اسرائیل عملیات‌های بزرگی را مد نظر داشته باشند - چه کارزاری برای خلع سلاح حزب‌الله در لبنان و چه ورود مجدد در مقیاس وسیع به مناطق پرجمعیت غزه - نمی‌توانند روی حمایت خودکار آمریکا یا محافظت در برابر پیامدهای بین‌المللی حساب کنند.

بعید است در واشنگتن از چنین طرح‌هایی استقبال چندانی صورت گیرد؛ که این امر به طور بنیادین محاسبات استراتژیکی را که برای دهه‌ها بر تصمیم‌گیری‌های اسرائیل حاکم بوده، تغییر می‌دهد.» عبدالعزیز حمدالعویشق، دستیار دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس، می‌نویسد: «با توجه به تمرکز این سند بر مفاهیمی چون اول آمریکا، مشارکت در هزینه‌ها و بیزاری از جنگ، انتظار می‌رود که ایالات متحده سیاست خود را در قبال اسرائیل تغییر دهد؛ کشوری که حتی بیشتر از اروپا از آمریکا سواری مجانی می‌گیرد.

ایالات متحده بودجه جنگ‌های اسرائیل را تأمین می‌کند؛ جنگ‌هایی که به نظر می‌رسد با سیاست‌های آمریکا در تضاد است (مانند آنچه در سوریه می‌گذرد) و در مجموع به منافع ایالات متحده در منطقه آسیب می‌زند. این واقعیت برای سیاست‌گذاران و رای‌دهندگان آمریکایی در حال روشن‌تر شدن است، اما اقدام عملی بر اساس آن ممکن است زمان‌بر باشد.»

بنیان‌های نظری راهبرد جدید

سند استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۵ ایالات متحده آمریکا از اساس بر مبنای یک رویکرد جدید نوشته‌شده‌است و از رویکرد سنتی دهه‌های اخیر آمریکا کاملاً فاصله گرفته‌است. تعریف منافع ملی در این سند به شکل اساسی تغییر کرده و محدودتر شده‌است.

در این سند اولویت به تهدیدهای فوری و نزدیک (از لحاظ جغرافیایی) به خاک ایالات متحده آمریکا داده‌شده‌است و تعهدات مبتنی بر آنچه همواره از سوی آمریکا ارزش‌ها، ائتلاف‌ها و خیر جمعی جهانی از جمله ترویج دموکراسی، همکاری در حوزه اقلیم و عدم اشاعه هسته‌ای عنوان می‌شد، کنار گذاشته‌شده‌اند. دور شدن آمریکا از سیاست‌های مبتنی بر ترویج دموکراسی، نقش محوری در رویکرد جدید آمریکا در خاورمیانه دارد.

آنچه در این سند «واقع‌گرایی منعطف» نامیده‌شده‌است در واقع به معنای پذیرش دولت‌ها و حکومت‌های منطقه خاورمیانه به شکل موجود و کنار گذاشتن ادعاهای گذشته در خصوص ترویج حقوق بشر و دموکراسی در منطقه است.

این سند در تعریف واقع‌گرایی منعطف می‌نویسد: «سیاست ایالات متحده در تعامل با سایر ملت‌ها، نسبت به آنچه دستیابی به آن ممکن و مطلوب است، واقع‌بینانه خواهد بود. ما به دنبال روابط حسنه و مناسبات تجاری مسالمت‌آمیز با کشورهای جهان هستیم، بدون آنکه تغییرات دموکراتیک یا اجتماعی دیگری را که با سنت‌ها و تاریخ آن‌ها تفاوت فاحشی دارد، بر آن‌ها تحمیل کنیم.

ما اذعان و تأکید می‌کنیم که عمل کردن بر اساس چنین ارزیابی واقع‌بینانه‌ای، یا حفظ روابط خوب با کشورهایی که سیستم‌های حکومتی و جوامع‌شان با ما متفاوت است، به‌هیچ‌وجه تناقض یا ریاکاری محسوب نمی‌شود؛ حتی درحالی‌که دوستانِ هم‌فکر خود را برای پایبندی به هنجارهای مشترک‌مان تحت فشار می‌گذاریم و با این کار، منافع خود را پیش می‌بریم.»

خبر خوش با حاکمان جنوب خلیج فارس

شاید بتوان گفت که خرسندترین دولت‌ها از متن سند منتشرشده توسط دولت ترامپ، حاکمان کشورهای عربی جنوب خلیج‌فارس بودند که سالیان دراز مجبور بودند با سران آمریکا در خصوص آنچه از سوی آمریکا ترویج دموکراسی و حقوق بشر خوانده می‌شد جدال کنند.

سند جدید استراتژی امنیت ملی به وضوح سیاست جدید آمریکا را در خاورمیانه بر مبنای تجارت و همکاری‌های فناوری قرار می‌دهد؛ اولویت‌هایی که مورد پسند دولت‌های دوست ترامپ در منطقه نیز هست. این استراتژی بیان می‌کند که ترامپ در چشم‌انداز خود، ادغام نزدیک‌تر کشورهای خاورمیانه را در صنایع کلیدی ایالات متحده مدنظر دارد؛ صنایعی که مواردی همچون هوش مصنوعی، فرآوری مواد معدنی کمیاب، انرژی هسته‌ای و فناوری‌های دفاعی را شامل می‌شود.

امیلی هاردینگ، معاون اندیشکده آمریکایی مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل (CSIS) می‌نویسد: «در بخش مربوط به خاورمیانه، سلاطین و پادشاهان منطقه از خواندن این عبارات بسیار خرسند خواهند شد: ایالات متحده تجربه گمراه‌کننده آمریکا در زورگویی به این ملت‌ها (به‌ویژه امیرنشین‌های خلیج فارس) برای رها کردن سنت‌ها و شیوه‌های حکومتی تاریخی‌شان را کنار خواهد گذاشت.

این استراتژی تصریح می‌کند که اصلاحات را در هر زمان و مکانی که به صورت خودجوش و درونی پدیدار می‌شود و آمریکا بدون تلاش برای تحمیل آن از بیرون، تشویق می‌کند و مورد تحسین قرار می‌دهد. اصطلاح رایج جوانان امروزی که می‌گویند «تو کار خودت را بکن» (You do you) اگر قرار بود به یک سیاست خارجی تبدیل شود، اکنون به‌طور کامل در این راهبرد امنیت ملی ظهور یافته است.

تا زمانی که امکان همکاری دوجانبه وجود داشته باشد، مستبدان هیچ فشاری از سوی ایالات متحده دریافت نخواهند کرد. شایان ذکر است که دولت ریگان نیز مایل بود با رژیم‌های نامطلوب همکاری کند، اما آن همکاری در راستای هدفی ایدئولوژیک و عمیقاً ضروری بود: شکست کمونیسم. اما هدف نهایی دولت ترامپ، شکوفایی اقتصادی است.» عبدالعزیز حمد العویشق، دستیار دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس، در یادداشتی برای عرب‌نیوز، خاورمیانه را «تنها نقطه درخشان» در سند استراتژی امنیت ملی جدید آمریکا توصیف می‌کند.

این دیپلمات عرب می‌نویسد: «از این استراتژی به وضوح پیداست که کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس همچنان یکی از حوزه‌های تمرکز مهم برای این دولت باقی خواهند ماند، اما نه به دلایل گذشته. این منطقه اکنون عرصه‌ای برای منافع مشترک، از جمله در حوزه انرژی است؛ چراکه هم ایالات متحده و هم کشورهای عضو شورای همکاری، صادرکنندگان بزرگ انرژی هستند. ترامپ روی آن‌ها به عنوان شرکای کلیدی در تجارت و سرمایه‌گذاری حساب باز کرده است؛ از جمله در سرمایه‌گذاری‌های سه‌جانبه که شامل کشورها و مناطق دیگر، مانند آفریقا، می‌شود.»

علی‌الدین‌هلال، استاد دانشگاه قاهره در یادداشتی می‌نویسد: «در مقابل، ایالات متحده قصد دارد با این کشورها برای توسعه منافع مشترک در تجارت و سرمایه‌گذاری همکاری کند، درحالی‌که بر تعهد واشنگتن به تضمین آزادی کشتیرانی در تنگه هرمز و دریای سرخ تاکید دارد.

این راهبرد از تثبیت زنجیره‌های تأمین جهانی، جلوگیری از تبدیل شدن منطقه به پناهگاه یا منبع تروریسم علیه منافع یا خاک آمریکا، حفاظت از امنیت اسرائیل و گسترش پیمان ابراهیم برای دربرگرفتن سایر کشورهای عربی و اسلامی حمایت می‌کند. همزمان، ایالات متحده متعهد می‌شود که از تسلط هر قدرت دیگری بر منطقه جلوگیری کند، بدون آنکه در عملیات‌های نظامی طولانی‌مدت یا پرهزینه درگیر شود.»

مارکو کارنلوس، سفیر پیشین ایتالیا در عراق نیز در مصاحبه با العربی الجدید گفت: «واشنگتن سیگنال می‌دهد که تنها رابطه‌ای که واقعاً به دنبال آن در منطقه است، رابطه با پادشاهی‌های عرب خلیج فارس است؛ یعنی تجارت، سرمایه‌گذاری و فرصت‌های بازسازی با پول آن‌ها.» این دیپلمات سابق ایتالیایی افزود: «ایالات متحده همچنین نشان می‌دهد که اکنون رهبران و دولت‌های منطقه را همان‌گونه که هستند می‌پذیرد و به سمت شراکت‌های عمل‌گرایانه و معامله‌محور بر اساس منافع اقتصادی متقابل، و نه ارزش‌ها، حرکت می‌کند.»

تضادها و ساده‌انگاری‌ها

بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند مفروض‌های این استراتژی مبنی بر اینکه منازعه‌ها در خاورمیانه پایان یافته‌اند یا در آستانه حل و فصل کامل قرار گرفته‌اند، ادعایی ساده‌لوحانه است. مارکو کارنلوس، سفیر سابق ایتالیا در عراق، در گفت‌وگو با العربی الجدید می‌گوید: «میان ادعای این سند مبنی بر اولویت جلوگیری از تسلط هر قدرت متخاصمی بر خاورمیانه و اعلام خروج نظامی از منطقه برای تمرکز بیشتر بر فرصت‌های تجاری و بازرگانی، یک تضاد ذاتی وجود دارد.»

او خاطرنشان کرد که با توجه به بحران‌های جاری در خاورمیانه، این راهبرد امنیت ملی ممکن است بیش از حد خوش‌بینانه باشد. تریتا پارسی مدیر اجرایی اندیشکده کوئینسی در گفت‌وگو با العربی الجدید با انتقاد از این سند به دلیل معرفی «درگیری» به عنوان «دردسرآفرین‌ترین پویایی» منطقه و برچسب زدن به ایران به عنوان «نیروی اصلی بی‌ثبات‌کننده منطقه»، استدلال کرد که معرفی تهران به عنوان منبع اصلی ناامنی، پویایی‌های منطقه‌ای را بیش از حد ساده‌سازی کرده و ممکن است باعث تشویق به مداخله نظامی ایالات متحده شود.

پارسی افزود که با تداوم ادبیات چندین دهه‌ای که ایران را «تهدید مرکزی» جلوه می‌دهد، این استراتژی «استقرار نیروهای خط مقدم، تعهدات بازدارندگی گسترده و آمادگی برای استفاده از زور را توجیه می‌کند که مستقیماً با هدف اعلام‌شده مبنی بر کاهش حضور نظامی در تضاد است.»

به نوشته العربی الجدید توصیف ایران به عنوان کشوری که به شدت تضعیف شده، از نظر برخی کارشناسان ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد و یادآور مقاله جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی وقت، در نشریه فارن افرز (منتشر شده در ۲ اکتبر ۲۰۲۳) است که در آن ادعا کرده بود: «اگرچه خاورمیانه همچنان با چالش‌های همیشگی دست به گریبان است، اما منطقه آرام‌تر از دهه‌های گذشته است.»

۵ روز بعد از انتشار این مقاله حمله ۷ اکتبر حماس به سرزمین‌های پیرامون نوار غزه رخ داد و نسل‌کشی اسرائیل علیه فلسطینیان با بیش از ۷۰ هزار کشته در عرض دو سال آغاز شد. نیل کوئیلیام، پژوهشگر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتم هاوس در گفت‌وگو با العربی الجدید، ادبیات سند ۲۰۲۵ درباره ایران را «ساده‌لوحانه» و «کلی‌گویانه» خواند و استدلال کرد که این متن نشان‌دهنده «سوءبرداشت عمیق از ایران» است.

از نظر کوئیلیام، راهبرد ۲۰۲۵ عمق چالش‌های مرتبط با ایران را دست‌کم گرفته و برداشتی گمراه‌کننده از ثبات ارائه می‌دهد. لئون هادار می‌نویسد: «این ارزیابی خوش‌بینانه ممکن است با واقعیت‌های میدانی همخوانی نداشته باشد. به‌رغم ادعاهای مربوط به ثبات منطقه‌ای، خشونت در جبهه‌های متعدد ادامه دارد. شکاف میان چشم‌انداز روشن ارائه شده در این راهبرد و شرایط موجود در میدان، نشان‌دهنده ارزیابی‌هایی بیش از حد خوش‌بینانه و یا تلاشی عمدی برای توجیه خروج استراتژیک از منطقه است.»

با این حال برخی کارشناسان عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه را اقدامی مثبت تلقی می‌کنند. تریتا پارسی از اندیشکده کوئینسی به العربی الجدید می‌گوید: «به نظرم این تصور که خروج آمریکا منجر به فرو رفتن منطقه در هرج‌ومرج می‌شود، باوری غلط است. برعکس، از سال ۲۰۱۷، شاهد الگوی واضحی بوده‌ایم که تضعیف چتر امنیتی ایالات متحده، به جای هرج‌ومرج، به دیپلماسی منطقه‌ای دامن زده است.»

315

کد مطلب 2159356

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین