همانطوری که در مبحث قبل گفته شد شگردهای دینی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی محورهای اصلی جنگ نرم بوده که در مقابل قدرت نرم مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته میشود. ترفندهای فرهنگی که باید به درستی و عمیقا مورد توجه کارشناسان و دست اندر کاران برای دفاع و مقابله مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:
الف/ تخریب هدفمند فرهنگ و هویت اسلامی. از ابتدای قرن جدید غارتگران منابع کشورهای مسلمان دریافته اند که با وجود قرآن و معارف قرآنی نه تنها نمیتوانند بر قلب مسلمانان حکومت کنند بلکه جایی برای تغییر فرهنگ و باورهای فرهنگی آنها وجود ندارد. اولین گزارش مکتوب در این زمینه در 1214 شمسی بعد از بازدید جان کینز از ایران اعلام شد که "باید فرهنگ اسلام و محمدگرایی در ایران به آرامی کمرنگ و بی فروغ گردد تا بتوان فرهنگ غرب را در این جامعه گسترش داد. یکی از ترفندهای جنگ نرم در کشور ما این است که هویت و فرهنک اسلامی ما را به صورتی بسیار نامحسوس و هنرمندانه از میان بردارند یعنی در فیلمها و نوشته های خود آن را عامل عقب ماندگی و انزوا معرفی کنند. عجیب است که تلاش میکنند مترقی ترین تعالیم عالم را به عنوان تعالیمی ضد فرهنگ معرفی کنند.
نکته مهم آن که اگر جهان بینی و نظام ارزشی یک جامعه دستخوش تحول و دگرگونی شود در آن صورت اخلاقیات، شیوه زندگی و آداب و رسوم آنها نیز دگرگون خواهد شد. خیلی روشن است که با یک جهان بینی اومانیستی - لیبرالیستی یا سکولاریستی نمیتوان آداب و رسوم و شیوه زندگی اسلامی را حفظ کرد.
ب/ آموزش و پرورش چهره ها و مهره های اثرگذار در جامعه. یکی از اصلی ترین شگردهای فرهنگی جنگ نرم آموزش و پرورش مزدورانی است که منافع غرب و اهداف آن را در جهان اسلام تبلیغ و دنبال کنند. استعمارگران مدرن در زمینه تربیت روزنامه نگار، وبلاگ نویس، هنرمند و فیلمساز و نویسنده و امثال آن سرمایه گذاریهای هنگفتی در جهان اسلام کرده و میکنند. با استفاده از بورسهای تحصیلی و برگزاری دوره های آموزشی و پژوهشی و دعوت به همایشهای به ظاهر علمی و مشارکت در فعالیتهای هنری مثل فیلمسازی مشترک تلاش میکنند تا مهره های مورد نظر خود را شناسایی کرده و به طور هدفمند در جامعه بچینند.
ج/ سخن گفتن از اصول عالی اخلاقی و انسانی. یکی از شگردهای فریبکارانه و مزورانه جنگ نرم این است که مهاجمان هرگز خود را مخالف عدالت، مردم و قانون معرفی نمیکنند بلکه دائما حاکمان جامعه هدف را متهم به مردم ستیزی و بی قانونی میکنند. آنها همواره از اصول عالی انسانی دم میزنند، از صلح و عدالت و برابری و امنیت سخن میگویند و شعارهایی را که همه جا خواسته همگان است مطرح میکنند در حالی که خود مرتکب زشت ترین ظلمها و بدترین قانون شکنی ها میشوند. در حالی که خود را مدافع اخلاق معرفی میکنند بدترین و آشکارترین بی اخلاقیها را مرتکب میشوند.
د/ توجه به شرکای بالقوه لیبرال در دنیای اسلام. شبکه های مسلمانان میانه رو که میتوان آنان را شرکای بالقوه امریکا نامید یعنی معتقدان به جدایی دین از سیاست (مسلمانان لیبرال، مسلمانان میانه رو و امثال آنها) تلاش میکنند تا اینگونه کشورها را طلایه دار و الگوی کشورهای مسلمان معرفی کنند.
ه/ دانشگاه های مسلمان و لیبرال و سکولار. فرماندهان جنگ نرم، روشنفکران مستعد را در جامعه شناسایی کرده و همراه با بعضی از روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی به دانشگاه ها و مراکز علمی خود دعوت کرده یا آنها را در راس سازمانهای پرورش یافته به دست مراکز جاسوسی با عناوین به ظاهر جدید و روشنفکرانه قرار میدهند و به بهانه پژوهشگری در امور مختلف به تخلیه اطلاعات فرهنگی میپردازند. بنیادهای دموکراسی، دین پژوهی و فلسفه در امریکا و بعضی از جوامع اروپایی از این دست نهادها هستند.
در خاتمه باید بگویم فرماندهان جنگ نرم با تشکیل کمیته خطر جاری از فعالان جوان ایرانی که دارای تفکرات مشابه آنها بوده یا زمینه های مساعد برای همکاری دارند، به خارج از کشور و سمینارهای مختلف دعوت می کنند که این کار در فیلیپین، اندونزی، صربستان و شیلی اتفاق افتاده و در نهایت اینگونه افراد باید از سوی مقامات امریکایی انتخاب شوند نه سازمانها و افراد ایرانی.
بزرگ نمایی بعضی از تولیدات فرهنگی اعم از سینمایی یا غیره و اهدای جوایزی مثل نوبل و امثال آن به اشخاص همکار و در اختیار گذاشتن تریبونهای مختلف برای آنها اصلی ترین جاذبه تبلیغات فرهنگی در جنگ نرم است.
آسیب شناس و رفتارشناس اجتماعی
45234
نظر شما