وقتی جناب آقای جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع نمایندگان هشت صنف سینمایی حاضر میشود و میگوید: «اجماع نگاه نظام این است که خانه سینما با این ماهیت منحل است.» ذهن آدم خواسته و ناخواسته درگیر پرسشهایی میشود که پیدا کردن پاسخ برای آنها چندان راحت نیست. اول: آیا جناب آقای شمقدری سخنگوی نظام است؟ اگر هست، چه کسی به ایشان حکم داده و اگر نیست با چه مجوزی از سوی نظام سخن میگوید.
دوم: وقتی پای نظام در میان میآید آدم طبیعتا حق دارد که از خودش بپرسد منظور ایشان از نظام دقیقا کدام نهادها و اشخاص هستند؟
سوم: وقتی به پرسش بالا فکر میکنی و کسی نیست جوابی به تو بدهد، ناخودآگاه از خودت میپرسی آیا آن نهادها یا اشخاص به رئیس سازمان سینمایی وکالت دادهاند از سوی آنان سخن بگوید؟
چهارم: واقعا اگر خانه سینما اینقدر مهم است که نظام دربارهاش به جمع بندی رسیده، چرا خود نظام به صورت رسمی بحث انحلال این تشکل صنفی را تایید نمیکند؟ تازه چرا روسای قوا و مقامات ارشد نظام این تصمیم را تایید نکردهاند. از همه مهمتر چرا روایتهای متفاوتی از سخنان رییس جمهور در این باره نقل میشود و فحوای کلام او در جلسه شورای عالی سینما که روی پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری قابل دسترسی است، چیز دیگری است؟
پنجم: تازه اگر بپذیریم آقای شمقدری عزیز سخنگوی نظام است و بعد، بیاختیار یاد دیوان عدالت اداری و حکمش بیفتیم، آن وقت حق نداریم که از خودمان بپرسیم چرا دیوان عدالت اداری که حکم انحلال خانه سینما را لغو کرده و آن راغیر قانونی دانسته از جمعبندی نظام بیاطلاع بوده است؟
ششم: مگر دیوان عدالت اداری زیر مجموعه قوه قضاییه نیست؟ و نباید این قوه را هم مثل قوه مجریه جزو نظام دانست؟
هفتم: هر فردی که در جمهوری اسلامی منصبی دارد، میتواند خودش را «نظام» بداند؟
هشتم: مرور این پرسشهای بیجواب باز طنین این کلمات را در ذهن آدم پر رنگ میکند « واقعا در صحبتهای آقای شمقدری منظور از نظام دقیقا یعنی چه نهاد و فردی است؟
5858
نظر شما