الهام نداف: سیفاله داد سال 1334 در خرمشهر به دنیا آمد و سال 1358 لیسانس جامعهشناسیاش را از دانشگاه شیراز گرفت.
سرپرستی تولید رادیو و تلویزیون مرکز شیراز، عضویت در شورای بررسی فیلمنامه و گروه فیلم شبکه یک سیما، حضور در شورای بررسی فیلمنامه و بازبینی فیلم، عضو شورای فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی، مسئول واحد تهیه طرح بنیاد سینمایی فارابی و مدیریت دفتر سینمایی «سینا فیلم» از جمله فعالیتهای فرهنگی داد تا پیش از احراز سمت معاونت سینمایی وزارت ارشاد بود.
او در طی این سالها و در مقام کارگردان دو فیلم سینمایی «زیر باران» و «کانی مانگا» را نیز جلوی دوربین برد. شاهبیت زندگی حرفهای «داد» را شاید بتوان دوران حضور او در سمت معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست، ایامی که بسیاری از آن با نام «دوران خوب سینمای ایران» یاد میکنند و البته امروز حسرتش را میخورند.
در این دوره فیلمهایی ساخته شدند که هنوز هم در جرگه بهترین فیلمهای سینمایی دهههای اخیر قرار دارند. داد که آمد نمونه و شاخصی شد برای سنجش دیگرانی که قبل از او بودند و کسانی که بعد از او آمدند. مقصد نهایی همه این انتظارها و خواستهها در سالهای اواخر دهه 70، دفتر معاونت سینمایی بود.
سیفالله داد یکی از برنامههای مهمش را ساخت فیلمی درباره زندگی حضرت رسول (ص) میدانست.
او یکبار گفت: «بیش از یک سال و نیم درمورد زندگی حضرت رسول (ص) بخصوص دوران قبل از هجرت درمکه از زاویه حضرت خدیجه مطالعه کردم و منابع مختلف قدیمی و جدید را خواندم. چهارچوب اولیه قصه را هم بهدست آوردم، اما هنوز راضی نیستم و احساس میکنم باید فرقی بین فیلم تاریخی که در سینما ساخته میشود با این مجموعههای تلویزیونی باشد که بیانشان تاریخی است.»
داد سرانجام موفق به ساخت فیلم «محمد (ص)» نشد و ششم مرداد 1388 در سن 54 سالگی درگذشت.
با منوچهر محمدی از دوستان صمیمی مرحوم داد و مدیر اداره نظارت و ارزشیابی زمان معاونت او، به بهانه سالروز درگذشت این سینماگر و درباره دلیل ماندگاری او گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
چرا مرحوم سیفالله داد به عنوان یک مدیر با تجربه در ذهن همه اهالی هنر ماندگار شد؟
اجازه بدهید بحث را با این مقدمه شروع کنم که مدیریت فرهنگی ما تابع شرایط و مقتضیات خاصی است که بخشی از آن به شخصیت و شکل قوام یافته مدیر برمیگردد. مدیریت یک مدیر حتی به میتواند تابعی از اعتقادات خانوادگی و مذهبی فرد هم باشد.
تجربیات شخصی هم در نحوه مدیریت افراد موثر است؟
بله، طبیعی است دامنه تجربیات یک مدیر هر اندازه بیشتر باشد بهتر میتواند عمل کند. تفاوت مدیریت فرهنگی با مدیریت سیاسی، اجتماعی و... در این است که مدیریت فرهنگی باید دید کلان داشته باشد. کارهایی که یک مدیر فرهنگی انجام میدهد باید مصداق این شعر باشد که «دیگران کاشتند و ما خوردیم / ما بکاریم و دیگران بخورند». تربیت هنرمند نیاز به داشتن مقدمه و پیشینه دارد. مدیری که بخواهد هنرمندان را در مسیری که میخواهد جمع کند باید پیشینه خانوادگی و گذشته درستی داشته باشد.
اما در خصوص سیفالله داد این ویژگیهایی که برشمردید صدق میکرد؟
تربیت شخصی مرحوم سیفالله داد و نوع نگاه او به زندگی هنری و زندگی عادی، همچنین رشته تحصیلی و سوابق خانوادگی و جنس فیلمسازیاش همه نشان میداد به کرامت انسانی و حفظ آن معتقد بود و این ویژگی در تکتک رفتارهایش هویدا بود.
فعالیتهای سینمایی مرحوم داد چطور آغاز شد؟
در دوران انقلاب اسلامی عضو انجمن اسلامی دانشگاه شیراز بود و بعد از آن در صداوسیما شیراز مشغول به فعالیت شد. بعد از آن به گروه فیلم سریال تهران پیوست. در مدت کوتاهی که در مرکز اسلامی فیلمسازی باغ فردوس مشغول به فعالیت بود، وقت صرف تربیت نیروهایی کرد که در حال حاضر جزو بهترین کارگردانان و هنرمندان سینمایی کشور هستند.
مهمترین دغدغهای که در دوران مدیریتش داشت، چه بود؟
مرحوم داد به دنبال خصوصیسازی در سینما بود. زمانی که معاون سینمایی شد در روشهای مدیریتی و مصاحبههایی که با رسانهها انجام میداد به خوبی مشخص بود که معتقد است دولت باید پایش را از فرهنگ و مسائل مربوط به آن بیرون بکشد و بخش خصوصی در این قضیه باید ورود پیدا کند.
نگاه ایشان در خصوص ممیزی و مسائل مربوط به آن چطور بود؟
ایشان در حوزه فرهنگ و فرآیندهای مربوط به آن نگران خلاقیت هنرمند و بایدها و نبایدهایی بود که باید در این زمینه رعایت میشد. مرحوم داد نگران خودسانسوری هنرمندان و عدم زایش آنها در پروسه گرفتن مجوز برای انجام کارهای هنری بود و همیشه تلاش میکرد این خودسانسوری و عدم زایش را به حداقل برساند. سیفالله داد معتقد بود باید در استراتژی فرهنگی در منطقه به مخاطبان گستردهای فکر کنیم که در کشورهای دیگر هم تشنه دیدن سینمای ایران و دنبال کننده فیلمهای ما باشند.
چقدر موافق فعالیتهای صنفی بود؟
در خصوص مسائل سینمایی همیشه به دنبال اجرای قانون بود و معتقد بود قانون در همه زمینهها فصلالخطاب همه چیز است. البته همیشه میگفت انتقال بخشی از وظایف که در حیطه دولت نیست باید در صنوف و جایی مثل خانه سینما رشد و بلوغ خود را بیش از همیشه نشان دهد. به همین خاطر خاکمیت باید بخشی از وظایف خود را به این صنوف منتقل کند.
به اعتقاد مرحوم داد دولت باید در خصوص دادن حقوق سینماگران پیشگام باشد. یعنی نباید از سینماگر توقع داشته باشد که تنها تکالیف خود را انجام بدهد و حقوقش به او واگذار نشود. اول باید حقوق سینماگران را بدهیم و بعد از آنها توقع انجام تکلیف داشته باشیم. یعنی خدمتی که یک مدیر به هنرمندان میکند خالصانه است و نگاه ارباب و رعیتی در این میان وجود ندارد. اگر هنرمند حقوق خود را دریافت کرد و بعد از انجام تکالیفش سربا زد آنوقت میتوانیم در خصوص او تصمیمگیری کنیم. این مسئله یک معرفت دینی است. ما در حدود اسلامی هم داریم که اگر کسی عمل سرقت انجام بدهد باید دستش قطع شود، اما در شرع آمده که قاضی حال را هم بررسی میکند و اگر آن حدود در آن شرایط قابل اجرا نباشد، آن را به طریق دیگری اجرا میکند.
این خصوصیات مدیر موفق و مردمداری است که خودش را از مردم بینیاز میداند. آقای داد اول حقوق مردم را در اختیارشان میگذاشت و بعد از آنها درخواست تکلیف میکرد.
58246
نظر شما