مهدی قنبر: ورود لغات جدید به یک زبان منشأهای متفاوتی دارد. در مواردی لغات جدید منشأ خارجی دارند یعنی از زبان دیگر (مبدأ) به زبان ما (مقصد) وارد میشوند. این کلمات به لحاظ داشتن و یا نداشتن معادل دستهبندی میشوند. که به ترجمههای قرضی مانند «اینترنت» یا تحتاللفظی مانند «خودرو، خودکار» و یا گرتهبرداری و. . . تقسیم میشوند. اما در مواردی ساخته شدن لغتی منشأ داخلی دارد و برحسب نیاز زبان ساخته میشود و یا با ورود واژههایی از لهجهها، گویشها و لغات طبقات مختلف اجتماع صورت گیرد. اما در این میان در پارهای موارد شاهد ادای کلماتی مختصر شده و یا ادای کلماتی هستیم که قبل و بعد آن حذف شده است.
کلماتی مانند «قاط زدن»، «سه کردن»، «ضایع شدن» اصطلاحاتی هستند که در میان نوجوانان و برخی از قشرهای جامعه رایج شده و متأسفانه در رسانههایی مانند تلویزیون بر آن دامن زده شده است. اما آیا این بخش از اصطلاحات را میتوان مشتق شده از زبان و نوعی زایش زبانی دانست.
طبقات مختلف اجتماعی هریک زبانی دارند
دکتر تهمینه حیدریپور منشأ پیدایش واژههای فوقالذکر را به سه عامل دستهبندی کرده و درباره آنها چنین توضیح داد: «آن چیزی که به عنوان زایش زبانی و گونههای زبانی از آن اسم برده و شناخته میشود جنبههای مختلف دارد. این گونههای مختلف زبانی و یا همان زایش زبانی ممکن است بهخاطر منشأهای جغرافیایی و قومی و منطقهای داشته باشد. یعنی گروهی از افراد که در منطقه مشخصی هستند بهلحاظ کلمه و دستور و تلفظ زبان از گونههای مختلف زبانی استفاده کنند.
این حالت میتواند منشأهای اجتماعی و طبقاتی هم داشته باشد. یعنی طبقات مختلف اجتماعی هریک برای خودشان گونهای از اصطلاحات زبانی را دارند. به عنوان مثال پزشکان گونه زبانی خاص خودشان را دارند. اینها همگی جوامع کوچکی هستند که در داخل جوامع بزرگ تشکیل میشوند. حتی در میان طبقات مختلف اجتماعی تحصیلکردهها و کسانی که تحصیلات آکادمیک ندارند هم میتوان این تفاوتها را نیز حس کرد. این طبقه در ساخت دستوری جملات نیز به شکل خاصی عمل میکنند. این ویژگی را میتوان از یکدیگر تمیز داد.»
او در ادامه نوع سوم این دستهبندی را مربوط به جامعه نوجوان دانست و افزود: «نوع سوم این زایش زبانی به گونههای زبانی بازمیگردد که بهلحاظ سنی در میان اقشار یک جامعه صورت میگیرد. برخی اصطلاحاتی که اخیراً متداول شدهاند مانند «قاط زدن»، «سه کردن»، «ضایع شدن» که اصطلاحا ً از آنها به عنوان زبان مخفی نام برده میشود. اینها اصطلاحاتی هستند که در میان قشر نوجوان جامعه شایع شده است. این اصطلاحات در آغاز از این طبقات آغاز و به طبقات دیگر جامعه نیز کشیده میشود.
منشأ این اصطلاحات را میتوان دردو قشر جامعه دید. این افشار یا گروهایی هستند که کارهای خاصی دارند و از طبقات کارگری جامعه هستند. به عنوان مثال «سه کردن» یک اصطلاح مکانیکی و مرتبط به اتومبیل است. نوع دیگر اصطلاحات متعلق به قشر نوجوان است. این اصطلاحات بهخاطر کاربرد زیادی که دارد طبقات مختلف جامعه را نیز دربرمیگیرد. این کلمات به نوجوانان یک شخصیت کاذب و مخفی میدهد. زمانی که دیگران با این اصطلاحات برخورد میکنند در ابتدا سرسری و بیتوجه از کنار آن میگذرند اما به تدریج ناخواسته خودشان هم آن را استفاده میکنند.»
اصطلاحات را نمیتوان نقص زبانی دانست
دکتر تهمینه حیدریپور با بیان اینکه معتقد است این گونه اصطلاحات را نمیتوان نقص زبانی دانست نیز گفت: «آنچه در این میان برای کارشناسان زبان حائز اهمیت است این که اصطلاحات مذکور را نمیتوان به عنوان نقص جامعه زبانی دانست زیرا این تغییرات و زایشهای زبانی بخشی از تحول زبانی بهحساب میآیند. در همه زبانها نیز این حالت رخ میدهند. انگلیسیزبانها از وجود گونه زبانی به نام آمریکاییهای سیاهپوست بسیار دلخور هستند و آن را به عنوان زبان غیراستاندارد میشناسند اما نمیتوانند منکر آن شوند.
سیاهپوستان آمریکایی کلمات را بسیار بد ادا و از لغات بد و دور از ادب در جملاتشان استفاده میکنند. همچنین قواعد گرامری زبان را رعایت نمیکنند. این ادبیاتی است که مردم عادی جامعه از آن دوری میکنند. زبانشناسان تلاش فراوانی میکنند تا به اقشار مختلف جامعه توضیح دهند که این گونه ادای کلمات درست نیست و باید از آن اجتناب کنند. اما منکر وجود آن نمیشوند. اتفاقاً این کاری است که چند سال پیش ما هم در زبان فارسی به عنوان غلط ننویسیم و درست بگوییم انجام میدادیم. در دوره جدید زبانشناسان به این سمت حرکت میکنند که کار زبانشناس تجویز زبان نیست بلکه توصیف آن است. یعنی نباید به آنها بگوییم چگونه باید صحبت کنند بلکه باید از این تغییرات زبانی مطلع باشیم. و باید در پی ریشهیابی آن باشیم.»
وی ادامه داد: «ورود کلمات و اصطلاحات به زبان نیز دلایل مختلف و منشأهای گوناگونی دارد. از جمله «جنگها»، «ارتباط با زبانهای دیگر»، آنچه در دوره ما نقش بهسزایی در این امر دارند «وجود رسانههای ارتباط جمعی است»: رسانههایی مانند «اینترنت»، «کامپیوتر»، «ماهوارهها»، «تلویزیون» و است که نسل نوجوان دسترسی زیادی با آن دارند. متأسفانه بسیاری از این اصطلاحاتی که کودکانمان را از آن بازمیداریم در برنامههای مختلف کودک تلویزیون بیان میشود. در چنین حالتی حتی اگر کودک ما آن را نشنیده باشد به سهولت از طریق برنامههای تلویزیون میآموزد. در فیلمهای سینمایی نیز این اصلاحات غلط به گوش کودکان میخورد.»
حیدریپور معتقد است که خانمها اگرچه در مواردی خودشان تحت تأثیر این اصتلاحات قرار میگیرند اما در مقابل ادای آنها توسط کودکانشان بیش از آقایان مقاومت میکنند. او در این باره گفت: «خانمها بیشتر تلاش میکنند تا کلمات و اصطلاحات غلط بچهها را تصحیح میکنند. آنها به نسبت آقایان بیشتر به بیان درست و استاندارد زبانی اهمیت میدهند. البته در مواردی هم دیده شده به شکل مخفی و در محافل خاص و دوستانه از برخی کلمات و اصطلاحات استفاده میکنند. اما اکثر آقایان در محافل مختلف از ادای این گونه اصطلاحات رایج ابایی ندارند.
در مجموع افراد تحصیلکرده در مقابل این اصطلاحات متداول میایستند. بهخصوص کسانی که به آنها ادبیاتی گفته میشود یعنی اساتید ادبیات و کسانی که معتقد هستند زبان باید از هر زنگاری پالایش شود. این گروه وجود این اصطلاحات را ننگ زبانی میدانند. این گروه تلاش میکنند تا با درست و صحیح صحبت کردن و راهنمایی کردن قشر تحصیلکرده مقابل این جریان بایستند. در چنین شرایطی شاید بتوان تا حدودی جلوی حرکت تند این جریان را گرفت اما با وجود انبوهی از جوانانی که باهم در تعامل هستند و هجوم اطلاعاتی که از رسانههای بیشماری که در اختیار آنهاست میتوان دریافت که نمیتوان مقابل این جریان ایستاد. شاید در گذشته ایستادن در مقابل ورود اصطلاحات ناصحیح امری شدنی بود. امروزه باید این اصطلاحات را به عنوان اشتقاق درون اجتماعی پذیرفت.»
سرعت زندگی ماشینی وبیماری عجله وار مردم
او روند و ساخت اصطلاحات و ادای بد کلمات زبانی را به نفع زبان فارسی ندانست و آیندهای مشابه زبان سیاهپوستان آمریکایی را برای زبان شیرین فارسی ترسیم کرد و عنوان داشت: «متأسفانه این روند در نهایت موجب پیدایش گونهای خاصی از ادای کلمات درزبان فارسی خواهد رسیدکه سیاهپوستان آمریکایی در زبان انگلیسی رسیدند. نوجوانان ما کلمات را نصفه تلفظ میکنندو نیمه از ابتدا و انتهای کلمات را بیان نمیکنند. این نیمخوره کردن کلمات و جملات وارد پیامکها هم شده است به عنوان مثال تلفن بزن را به «بتل» یا زنگ بزن را به «بزنگ» خلاصهاش کردهاند و بسیاری موارد دیگر را میتوان در همین راستا برشمرد. این حالات ناشی ازسرعت زندگی ماشینی وبیماری عجلهوار مردم در دنیای کنونی ناشی میشود.
گویا زمان برای کارهایمان کم داریم. این نگرانی از کمبود زمان باعث شده در ارتباطاتمان نیز صرفهجویی کنیم.» وی در خاتمه متذکر شد که این حالت نباید با اقتصاد زبانی اشتباه شود و افزود: «بخشی از این حالت بهخاطر مقوله اقتصاد زبانی نیز هست. اقتصاد زبانی از برآیند دو نیروی زبانی تشکیل میشود. در این حالت کمترین نیرو را برای کسب نهایت بازدهی صرف میشود. متأسفانه کسانی که در نوع ارتباطات کلامیشان صرفهجویی میکنند از این مقوله اقتصاد زبانی سوءاستفاده میکنند. متأسفانه امروزه این پدیده نیز در حال گسترش است.»
نظر شما