نظر شما درباره این عکس چیست؟/حراج متفاوت یار مهربان

حراج دردناک....

کجایید ای مسئولین فرهنگی استان، شهر، و کشور، ببینید این حراج دردناک رو به قول دوستمون. حالا اگه نمایشگاه خواربار بود، مسابقه ای بود، و یا توش منفعتی بود، میشد کاری کرد و مطمئن باشید با این روش قرون وسطایی کتاب این یار واقعا مهربان با این حال و روز حراج نمی شد.

سلام در کشور های دیگه کتاب ها رو با بهترین جلد و در داخل یک مشما نایلونی تحویل مشتری میدن اینجا مثل آشعال.به نظر شهرداری کتاب رو با آشغال عوضی گرفته!

در ایران معلوم نیست چقدر ارز دولتی و پول مردم و بیت المال و نفت صرف چاپ کتابهایی در تیراژ بالا میشه که مسلما نه کسی میخونه نه خریدار داره فقط منتشر میشه که بشه!

درود بر جوان اراکی باید درباره این حرکت او برنامه ای تهیه شود و سوال از مسئولین برای کم کاری

یاد یار مهربان آید همی

فرهنگ چرخ پنجم درشکه...

هيچ ملتي اينجور با فرهنگ خودش رفتار نمي​کنه...واقعا متاسفم

آنطور که ما دیدیم در کشورهای دیگر هم همینطوری کتابهای دست دوم را می فروشند. خیلی هم نشان از گردش کتاب دست مردم و علاقه ی مردم با کتابخواندن برداشت می شود. چطور است اینجا همه یک صدا ساز مخالف می زنند؟

آقا اون پول نفت کجاست؟ سه این آقای اراکی کو؟

جایی که در آن فروش پایان نامه تنها در چند دقیقه صورت می گیرد و هیچ ارزشی برای آعلم قایل نیستند چه انتظاری می توان داشت! استاد راهنمایی خود من در مقطع ارشد به من می گوید: «پایان نامه رو جمع کن بره» شما انتظاری غیر از این دارید!!!؟ فقط مدرک!! نمره ها همه 19 و 20!!

البته الان این آقا جاش رو عوض کرده و رفته به سمت پارک شهر اراک. فکر کنم ازش ایراد گرفته بودند. اینجا که توی عکسه ایستگاه اتوبوس دانشجویان دانشگاه آزاد اراک هست. من یه دفعه رفتم به سراغ این کتاب فروش. واقعا سردرگم شدم... به هر حال دست مریزادی می گم بهش.. دمش گرم

به نظر من که خیلی خوبه .. کتاب که ارزون باشه مردم میرن طرفش ... پس کم کم کتاب خوانی بیشتر رواج پیدا میکنه ... روش دیگه ای هم نداره ! بهترین کار همینه که کتاب با قیمت ارزونتر بفروش برسه ... من خودم علاقه ی زیادی به کتاب های دسته دوم دارم ... چون خیلی از اثار با ارزشی که بعد از 84 اجازه چاپ پیدا نکردن یا کلا محو شدن رو میشه از اینجور جاها پیدا کرد ...

اینها درد است، درد فرهنگی که البته در جامعه ما درد نیست و کلا فرهنگ نقش هک شد ای بر دیواره های فکری مان است که همچون سنگ نگاره های تخت جمشید و کول فرح و فلان و بمان برای جلوگیری از آفتاب خوردن فکرمان هک شده اند نه برای عبرت. فروش فرهنگمان آنهم با این وضع کم از خودسوزی آن جوان تونسی نبود و ... اعتراض به سوختن نیست، به سوزاندن است؛ به فرهنگ است نه به نان و به اندیشه است نه به عمل. عمل کالبد اندیشه است پس اندیشه نیکمان تضمین کننده عملمان است. یادمان باشد ایرانمان ایران بماند.

مشکل اينجاست که حراجي هم بلد نيستيم برپا کنيم. الان اينجا چطور ميشه کتاب دلخواه رو پيدا کرد؟ واقعا مثل حراجي لباس برخورد شده...هرکي خودش بايد بچرخه و پيدا کنه...با اين تفاوت که شريازه کتاب و قواره اش با يک لباس خيلي فرق داره...رسما زمان براي ما ايراني ها بي اهميته...پيدا کردن کتاب دلخواه در اين حراجي حداقل 45 دقيقه وقت ميگيره. ممنون

از توجه شما به فرهنگ و کتاب بعد از مدتها ممنونم. يا چهره ها در اين بخش خودنمايي مي کردن يا مسائل داغ روز...فرهنگ به معناي خاص خودش جايي در اين نظرسنجي ها نداشت. بيشتر از اين کارها بکنين. تاثير اين خبرها براي مسئولان فرهنگي خيلي بيشتر از يادداشت و گفتگو و نقد است، باور کنيد.

حالا چه اين حراجي باشه چه نباشه، کسي کتاب نمي خره...بخره هم نمي خونه...درباره اين نظرسنجي بذارين. درباره گروني کتاب...گروني کاغذ...بي خيال مسئولان محترم فرهنگي..درباره...ولش کن چه فايده دار حالا ...اصلا خداحافظ

اگه کتاب درسی باشن باید فروش رفت که بنده خدایی کتاب ارزون تری بخره آخه منابع درسی دانشگاهها زود به زود عوض میشه پس کتاب درسی برای فارغ التحصیل بیکار لازم نیست و توی خونه هم فضا یکم باز میشه

نمودی از نگاه مسؤولان به مقوله فرهنگ

باید گریست واگر ادیده سیل اشک جاری شود رواست

خیلی هم خوبه...باز اینطوری می تونه چند هزار تومن گیربیاره بره مرغ بخره برای خانواده ش..فرهنگ واسش چیزی نداشته خب.

مگه کسی هم کتاب میخونه؟؟ روش جالبی بود و منتظریم تا دوستان راسته کتاب خیابان انقلاب تهران هم برای فروش کتاب ها یاد بگیرند... مکان پیشنهادی : مصلای تهران!

بیاید قکر کنیم که از سیگار فروختن بهتره...