به گزارش خبرآنلاین، داریوش ارجمند بازیگر سینما و تلویزیون در گفتوگو با فارس در خصوص چگونگی حضور در سریال «امام علی(ع)» و سختیهای نقش مالک اشتر توضیح داده است. بخشهایی از صحبتهای وی را در زیر میخوانید:
- من زمان ساخت «امام علی (ع)» مطلقا آقای میرباقری را نمیشناختم. یک روز من را صدا کرد و رفتم صحبتی شد. نگاهی انداختم به کسانی که قرار بود در این سریال ایفای نقش کنند. بعد هم رفتم به مشهد. خوب برای من که تاریخ خواندهام و شاگرد دکتر شریعتی بودم و امام علی(ع) را از زبان او شنیدم و عظمت امام علی(ع) را از زبان او در دوران دانشجویی درک کردهام، خیلی وحشت داشتم که این نقش را بازی کنم. چون آن موقع حداقل 50 دبیرستان در ایران وجود داشت که نام آنها مالک اشتر بود، گروه هنری به نام مالک اشتر داشتیم، تیپ و لشکر در جبهه به اسم مالک اشتر بود، در مشهد چند مسجد به نام مالک اشتر بود، پادگان به این نام داشتیم. این آدم در ایران با فاصله زیادی از امام علی (ع) در رتبه دوم قرار دارد و به عنوان فردی که در رکاب ایشان بوده، شناخته میشود.
- وحشت داشتم به خاطر اینکه اگر آن شخصیت را بد بازی میکردم، قطعا بدانید که باید از ایران میرفتم. چون یک تصور ذهنی بزرگی از این سردار امام علی (ع) در ذهن شیعیان وجود داشت.
- در مشهد نزد یکی از دوستانم به نام آقای سیدمحسن مصطفیزاده که شاعر و فرد مؤمنی است رفتم و گفتم در حرم امام رضا(ع) برای من یک استخاره بگیرد. نگفتم که برای چه موضوعی هم استخاره میخواهم. استخاره هم گرفت و آمد گفت بد آمده. گفتم چرا؟ آیهاش را برایم را بنویس. نوشت و آیه این بود که کسانی که در صف نماز با شما میایستند، از شما که دور میشوند، به استهزاء شما میپردازند و مسخرهتان میکنند. آن را نوشت و به من داد. مدتی بعد به تهران رفتم و آقای میرباقری نتیجه را از من جویا شد، گفتم من نمیتوانم بازی کنم. گفت چرا؟ گفتم به من گفتهاند بازی نکنم. کاغذ استخاره را دستش دادم. وقتی خواند، حیرت زده شد. گفتم با خدا مشورت کردم و او موافقت نکرد. بعد هم به مشهد رفتم. خیلی به آقای میرباقری برخورد. دیگر هم سراغی از من نگرفتند، تا اینکه آقای محمد بیگزاده تهیهکننده کار آمدند به مشهد. آن موقع مدیر کل من حاج حسن آقای خامنهای، برادر مقام معظم رهبری بودند، ایشان من را به اتاقشان صدا کردند، وقتی رفتم دیدم آقای بیگزاده آنجا نشستهاند، آقای خامنهای گفتند چرا شما با تلویزیون کار نمیکنید؟ من هم گفتم استخاره کردهام. ایشان هم پاسخ دادند که در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. تو رفتهای و در جستوجوگر، نقش شیطان بازی کردهای، حالا نقش مالک اشتر را بازی نمیکنی؟ گفتم به هر حال من روی نقشهایم حساسیت زیادی دارم. ایشان به من گفتند خوب دوباره یک استخاره دیگر بکن.
- ما در ماه محرم یک هیئت عزاداری در مشهد داریم. شب عاشورا که به هیئت رفته بودم، دوباره از همان دوستم خواستم تا به حرم برویم و برایم دوباره استخاره بگیر. او هم نماز خواند و استخارهای گرفت، بعد هم گفت که نمیدانم ماجرا چیست ولی این بار دیگر نه نمیتوانی بگویی. گفتم چرا؟ گفت آیه فرمان ساختن کعبه به ابراهیم آمده است. این فرمان است و نمیتوانی نه بگویی. گفتم بنویسش. خیلی حالم بد شد.
- من با ایده توسل به امام رضا(ع) وارد بازی در سریال شدم و خواستم از ایشان که به خاطر آبروی پدرش به من کمک کند تا این نقش را خوب بازی کنم. برای اینکه از رسوا شدن در این نقش هراس داشتم. آمدیم و کار کردیم و هرگز به خاطر نمیآورم که چه تمهید و چه تکنیکی زدم که این نقش را بازی کنم. هیچ چیزی یادم نمیآید. نه ادا در میآورم و نه خودشیرینی میکنم، چون بعد از امام علی (ع) یک سری مدعی شدند که در طول کار حضرت را میدیدند که در طول کار آنجا قدم میزده و لبخند به آنها میزده است.
حتی خود من شنیدم که میگفتند ما هر شب امام علی (ع) را میدیدیم که آنجا قدم میزدند. اما این طور نبود. توجه مولای من به سریال «امام علی (ع)» همین بود که تا به امروز با توجه به همه کارهایی که انجام شده و حتی کارهایی که خود میرباقری انجام داده، نتوانسته به زیر زانوی سریال «امام علی (ع )» هم برسد. حتی با همین سریال پرطمطراق و پر زرق و برق ده ساله «مختارنامه». آخر مختار ثقفی اصلا با علی ابن ابیطالب قابل مقایسه نیست و مقایسهشان قیاس معالفارغ است. خیلی هم خوشحالم که در این سریال نبودم. البته جایی هم برای من نبود. کسی به من گفت که چرا در این سریال بازی نکردی؟ گفتم برای اینکه میدانستند جای من در این سریال نیست.
حتی خود من شنیدم که میگفتند ما هر شب امام علی (ع) را میدیدیم که آنجا قدم میزدند. اما این طور نبود. توجه مولای من به سریال «امام علی (ع)» همین بود که تا به امروز با توجه به همه کارهایی که انجام شده و حتی کارهایی که خود میرباقری انجام داده، نتوانسته به زیر زانوی سریال «امام علی (ع )» هم برسد. حتی با همین سریال پرطمطراق و پر زرق و برق ده ساله «مختارنامه». آخر مختار ثقفی اصلا با علی ابن ابیطالب قابل مقایسه نیست و مقایسهشان قیاس معالفارغ است. خیلی هم خوشحالم که در این سریال نبودم. البته جایی هم برای من نبود. کسی به من گفت که چرا در این سریال بازی نکردی؟ گفتم برای اینکه میدانستند جای من در این سریال نیست.
- به نظر من اگر در تمام عمرم همین یک نقش را بازی میکردم، زندگی هنریام بیهوده نبود. همان توفیقی که خداوند به من داد، توفیقی بود که بعد از اینکه من مقداری بضاعتهایم را در «ناخدا خورشید»، «جستوجوگر» و ... نشان دادم، به دل میرباقری افتاد که من را برای این نقش انتخاب کند. در حالی که مدعیان زیادی هم داشت که بهتر از من بودند. اما میرباقری به پای من ایستاد و خیلی هم ممنونش هستم. به هر حال سید داوود میرباقری باعث شد که من یک شرف آسمانی بیابم و امروز هرکس من را نگاه میکند یاد حضرت علی(ع) میافتد. این بار سنگینی است.
- تمام لحظاتی که ما از صبح تا غروب آفتاب با آن لباسهای سنگین بازی میکردیم و عرق میریختیم، از شدت گرما دستمان به دسته شمشیر میچسبید و سیاهی لشکرهای نیزه به دست در زیر آفتاب گنو در بندعباس میافتادند و آمبولانس یکی یکی آنها را میبرد، مار نیششان میزد اما یک نیرویی آنجا ما را نگه داشته بود.
- من هر وقت صحبت از سریال «امام علی(ع)» میشود برای مهدی فتحی فاتحه میخوانم و جای خالیاش را بیشتر از هر زمان دیگری احساس میکنم و حقیقتا بغض گلویم را میگیرد. او هنرپیشه شش دنگ و باهوشی بود که البته مظلوم هم بود. بسیار زود و مظلوم رفت. حقش هم به طور کامل ادا نشد. من در کارهای بسیاری با او همکار بودم، آرزویش این بود که اتللو را روی صحنه ببرد و من نقش اتللو را برایش بازی کنم.
58246
نظر شما