64 سال از تصویب آییننامه امور خلافی توسط مجلس شورای ملی میگذرد. بر اساس این قانون تولید صداهای کریه و ناهنجار، گدایی، حضور در معابر و شوارع با لنگ و زیرشلواری، حمل یا نگهداری پرندگان زنده به طور آویزان، به کاربردن الفاظ رکیک، دعوا کردن و گلاویز شدن با یکدیگر در انظار عمومی ممنوع شد. اما هنوز در سراسر کشور و از قضا در تهران که بیشترین توسعه را داشته، صحنههایی غریب و رقتبار مشاهده میشود که به استناد آن قانون جرم است؛ میوهفروش و خنزرپنزری عربدهجو، گوسفند و مرغ آویزان ترک موتورسیکلت، با چماق به جان هم افتادن، هوار کشیدن و حین فحاشی آبا و اجداد یکدیگر را از گور درآوردن البته مناظری هستند که در گوشه و کنار ایران و تهران بزرگ به کرات دیده میشود.
حتی صداوسیمای دولتی که روزی قرار بود به دانشگاه بدل شود ملت را با زیرشلواری نمایش میدهد. بیش از شش دهه از تصویب قانونی میگذرد که قرار بود کشوری عقبمانده را به سوی تمدن و رعایت آداب اجتماعی هدایت کند اما اوضاع هنوز آن چنان که باید بسامان نشده است. سابقه و پیشینه داشتن در امری البته مایه تفاخر است اما آنچه در گذشته کاشته شده الزاماً امروز محصولی شیرین به دست نمیدهد.
دیماه 1267 هجری شمسی ناصرالدینشاه قاجار سوار ماشیندودی شد. قبله عالم از فرط شعف افاضه فرمودند که حتی کلاغان و پرندگان از ما عقب افتادهاند. ماشیندودی در واقع نخستین قطار شهری پایتخت بود که دروازه شهرری را به باغشاه وصل میکرد. مردم جرأت نداشتند سوار تلی از آهن شوند که با سرعت حرکت میکرد اما وقتی شاه را همراه ملازمان دیدند سوار آن شده، ترسشان ریخت و پس از مدتی در ماشیندودی دیگر جای سوزن انداختن نبود. این وسیله نقلیه عمومی که برگی زرین به کارنامه پیشرفت ایران افزود، به دست توانگر مهندسی فرانسوی راهاندازی شد، 74 سال عمر کرد و در سال 1341 چرخهایش برای همیشه از کار افتاد. بسیاری پیشینه متروی تهران را نیز به آن ماشین دودزا نسبت میدهند و تاریخی 120 ساله برایش تراشیدهاند اما با این سابقه، آیا میتوان آن را مثلاً با متروی پاریس مقایسه کرد که از روز افتتاح در سال 1900مسیرهایی را زیر زمین طی میپیمود؟
نه سال پس از آن که ماشین دودی از حیز انتفاع ساقط شد فرانسویان نخستین برنامهریزیها را برای مترودار شدن پایتخت ایران در دستور کار خود قرار دادند. گویی سرنوشت قطار شهری تهران با فرانسویان پیوندی نانوشته داشته است. در آن روز 71 سال از زمانی که مترو پاریس کار خود را آغاز کرده بود میگذشت و تنها تجربه ایران محدود میشد به همان ماشین دودی.
کارشناسان فرانسوی پیشبینی کردند تا سال 1371 مترو تهران تمام و کمال مورد بهرهبرداری قرار گیرد اما وقایع داخلی و جنگ هشت ساله موانع تحقق پیشبینیها و برنامهریزیها بود. شش سال بعد از آن تاریخ بخشی از مترو تهران به راه افتاد و با گذشت هر سال قسمتهای دیگر آن افتتاح شد؛ روندی که همچنان نیز ادامه دارد.
گرچه جنگ و شرایط نابسامان اول انقلاب باعث شد مترو دیرتر از موعد مقرر کار خود را آغاز کند اما امروز بنبست در پشرفت کار و تأمین رفاه تهراننشینان را باید جای دیگری جستوجو کرد. دولت یارانه بلیتها را نمیدهد اما شهرداری بیپول تهران 10 میلیارد تومان به صورت اضطراری به مترو کمک میکند. در حالی که نمایندگان مردم تهران در مجلس شورای اسلامی سکوت کردهاند، نمایندگان خمین، بابل، شیروان، لنگرود و صومعهسرا از دولت میخواهند به تعهداتش در ارتباط با متروی پایتخت عمل کند. در عین حال تحریمها و عدم دسترسی به منابع دست اول را نیز لازم است مد نظر قرار داد.
با نگاهی به گذشتهای 120 ساله که برای متروی تهران تراشیده شدهاند، بنبستی که این سیستم امروز در آن گرفتار آمده چندان مایهافتخار نیست. اگر چالشهای این دوره، نصیب سلطانصاحبقران هم میشد بعید است دارالخلافه رنگ ماشیندودی را به خود میدید.
با این حال متروی پایتخت با تمام دشواریهای مقابل و پیرامونش، افتانوخیزان به کار خود ادامه میدهد. کشمکشها ادامه دارد، برخی مدیران که از قضا سوار مترو نمیشوند و با حملونقل عمومی یکسره بیگانهاند در انجام وظایف خود تعلل میکنند و هزینههای آن را مردم میپردازند تا آنان کارآزمودهتر شوند. در این میان عدهای به داشتههای گذشته دلخوش میکنند و صد ساله شدن مشروطه، وجود قوانین مترقی و تاریخچه ماشین دودی را نشانهای از حرکت به سوی مدنیت و مدرنیت میدانند و خود را با پیشرفتهترین کشورها مقایسه میکنند غافل از این که تقلید کردن از دیگران نمیتواند همچراغ و همراه شدن با آنان باشد.





نظر شما