درحاشیه بازتاب گسترده مستند ترانه علیدوستی در شبکه‌های اجتماعی و جامعه/ جامعه نیازمند گفت‌وگوی واقعی است

مستند «ترانه» در روزهای گذشته به‌طور کم‌سابقه‌ای در شبکه‌های اجتماعی دیده شد و بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد. این مستند به کارگردانی پگاه آهنگرانی پخش شد و در آن ترانه علیدوستی، صریح و بدون محافظه‌کاری از تجربه‌های شخصی و اجتماعی خود در سال‌های اخیر سخن گفت. علیدوستی از وقایع منجر به اعتراض‌های سال ۱۴۰۱، نسبتش با جامعه، بیماری خود ایمنی‌اش، بدنش، فمینیسم و جایگاهش در سینمای امروز ایران حرف زد.

اما چرا این مستند تا این اندازه دیده شد؟ چرا در میان انبوه محتواهای روزمره، چنین روایتی توانست به سرعت وایرال شود و به‌موضوع بحث عمومی بدل شود؟ پاسخ را باید فراتر از نام ترانه علیدوستی جست‌وجو کرد. مسئله اصلی، نیاز انباشته جامعه به گفت‌وگو است. گفت‌وگویی که سال‌هاست به تعویق افتاده و حالا هر جا نشانی از آن پیدا می‌شود با واکنش گسترده روبه‌رو می‌شود. این مستند نشان داد موضوع‌های فراوانی در جامعه وجود دارد که باید در موردشان حرف زده شود.

ترانه علیدوستی در ابتدای مستند می‌گوید هرگز تصور نمی‌کردم یک روز فعال مدنی شوم. او از نسبت تازه‌اش با شهرت می‌گوید و توضیح می‌دهد که امروز با این موقعیت احساس راحتی بیشتری دارد. حتی مقابل فرزندش حس بهتری نسبت به خود پیدا کرده است.

جمله «هر روز بیشتر فمینیست می‌شوم» یکی از صریح‌ترین گزاره‌های او در این مستند است. البته که برای مخاطب سینمای ترانه علیدوستی چندان غافلگیرکننده نیست، چون بسیاری از نقش‌ها و انتخاب‌های سینمایی‌اش نیز واجد نگاهی زن‌محور بوده‌اند.

یکی از تأثیرگذارترین بخش‌های مستند، سخنان ترانه علیدوستی از بیماری خودایمنی‌اش است. می‌گوید این بیماری پوست بدنش را از سر تا پا از بین می‌برد و باعث شده یک سال تمام خانه‌نشین شود. ترانه از مواجهه دشوار با چهره‌اش نیز می‌گوید که دیگر آن را نمی‌شناخته. البته الان صورتش دیگر درگیر بیماری خود ایمنی نیست و خودش را در آینه می‌شناسد.

سینمایی که از جامعه عقب مانده

علیدوستی درباره غیبتش از سینما در سه سال گذشته نیز سخن می‌گوید: «در این سه سال چه فیلمی می‌توانست ساخته شود که من بتوانم در آن بازی کنم؟» او معتقد است بسیاری از موضوعات و نقش‌ها امروز از موضوعیت افتاده‌اند. نقش‌ها در سالهای گذشته بیشتر شبیه مردم بودند و قانع‌کننده به نظر می‌رسیدند، اما امروز چگونه می‌توان فیلمی ساخت که با جامعه کنونی هم‌خوان باشد؟

او یک ابهام در حوزه سینما با توجه به مسئله حجاب را مطرح کرد و گفت در شرایطی که شکل حجاب در جامعه تغییر کرده و بخش بزرگی از جامعه سبک زندگی دیگری را انتخاب کرده‌اند، چگونه می‌توان روایت سینمایی را منطبق با جامعه ارائه داد؟  

ترانه علیدوستی در مستند از موضوعاتی سخن می‌گوید که هنوز برای بخش‌هایی از جامعه و ساختار رسمی تازه و حساس است. گشت ارشاد یکی از آنها است. سیاستی که بسیاری با آن مخالف بودند، اما همچنان در خیابان‌ها اجرا می‌شد. تصاویری که در مستند از گشت ارشاد پخش می‌شود، یادآور روزهایی است که بخش‌هایی از جامعه به آن انتقاد داشت اما همچنان سختگیرانه اجرا میشد. صد البته که این روزها مسئولان در این زمینه هوشمندنی به کار برده‌اند و این مسئله را حداقل مسکوت گذاشته‌اند.

مستند به ماجرای تتوی ترانه علیدوستی نیز می‌پردازد؛ ماجرایی که به سال ۹۵ و حضور او در جشنواره کن همراه با اصغر فرهادی و شهاب حسینی بازمی‌گردد. تتویی که مقابل دوربین دیده شد، اما به موضوعی اجتماعی و حتی سیاسی تبدیل شد و تا تریبون نماز جمعه اصفهان نیز پیش رفت. از این زوایه می‌توان این مسئله را نشانه‌ای از شکاف میان زیست فردی و نگاه ایدئولوژیک در جامعه تحلیل کرد.

مستندی که نیاز به گفت‌وگو را برجسته کرد

مستند ترانه را می‌توان از این زوایه بررسی کرد که به موضوع‌هایی ورود کرده که هنوز جامعه در موردشان حساس است و نیاز به گفت‌وگو در موردشان حس می‌شود. این مستند و بازتاب گسترده آن در شبکه‌های اجتماعی نشان داد که جامعه هنوز نیازمند گفت‌وگویی واقعی، شنوا و منعطف است. گفت‌وگو در شرایط این روزهای جامعه ایران تبدیل به یک ضرورت اجتماعی و حتی بالاتر یک حق سیاسی شده است. از چنین این زاویه اصلا نمی‌توان به موضوع گفت‌وگو در جامعه بی‌اعتنایی کرد.

حتی اگر منتقد حرف‌ها و روایت‌های مطرح‌شده در این مستند باشیم، باز هم باید آن را از زاویه گفت‌وگو دید. گفت‌وگو مسیر بازسازی اعتماد عمومی است. جامعه‌ای که احساس کند صدایش شنیده می‌شود، حتی در صورت اختلاف نظر به مسیرهای مدنی و کم‌هزینه پایبند می‌ماند. این همان بلوغ اجتماعی و حکمرانی هوشمندی است که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.

گفت‌وگو به معنای پذیرش طرف مقابل نیست

اما یکی از سوءبرداشت‌های رایج درباره گفت‌وگو این است که آن را معادل هم‌صدایی یا پذیرش کامل مطالبات طرف مقابل بدانیم. درحالی که گفت‌وگو الزاماً به معنای عقب‌نشینی نیست. حتی ممکن است به توافق هم ختم نشود. گفت‌وگو به معنای شنیدن صدای دیگری است. حتی اگر با او اختلاف نظر جدی وجود داشته باشد. پس از شنیدن، نوبت پاسخ‌گویی و شفاف‌سازی می‌رسد.

واقعیت این است که جامعه‌ای که گفت‌وگو را جایگزین دستور و سکوت می‌کند، الزاماً یکدست نمی‌شود، اما بالغ‌تر می‌شود. تفاوت نظر در چنین فضایی به رسمیت شناخته می‌شود و به بحران تبدیل نمی‌شود. اتفاقاً در نبود گفت‌وگوست که سوءتفاهم‌ها عمیق‌تر می‌شوند و مطالبات به سمت رادیکالیسم سوق پیدا می‌کنند.

شبکه‌های اجتماعی عامل بازتاب حرف‌های مردمی

مسئله مهم در بازتاب این ویدئو به فضای مجازی برمی‌گردد. در سال‌های اخیر، شبکه‌های اجتماعی به‌تدریج به جایگزین گفت‌وگو در عرصه رسمی تبدیل شده‌اند. وقتی امکان طرح صریح مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در رسانه‌های رسمی محدود می‌شود، جامعه ناگزیر به فضاهایی روی می‌آورد که امکان بیان و واکنش در آن‌ها فراهم‌تر است.

وایرال‌شدن مستند «ترانه» دقیقاً در همین چارچوب قابل تحلیل است. این مستند البته که سوژه جالبی داشت. اما مهم‌ترین دلیل بازتاب یافتن پرسش‌ها و نکاتی است که امکان طرح‌شان در رسانه‌های رسمی وجود نداشت. بنابر این شبکه‌های اجتماعی به این مباحث ضریب دادند. چون جامعه نیازمند داشت درباره این مباحث حرف بزند و شنیده شود.  

حلقه مفقوده در سیاست‌گذاری فرهنگی

یکی از ریشه‌های اصلی شکاف میان جامعه و سیاست‌گذاری فرهنگی، نبود گفت‌وگو در نهادهای رسمی است. مثلا شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره مهم‌ترین مسائل فرهنگی و اجتماعی کشور تصمیم می‌گیرد، اما سازوکار مؤثری برای شنیدن صدای جامعه، هنرمندان و نسل جدید ندارد. تصمیم‌ها اغلب از بالا صادر می‌شوند و کمتر از دل گفت‌وگوی اجتماعی برمی‌آیند.

در نهادهای نظارتی سینما نیز گفت‌وگو جای خود را به حذف و محدودیت داده است. فیلم‌سازان و هنرمندان به‌جای گفت‌وگوی شفاف درباره واقعیت‌های جامعه با خطوط قرمز متغیر و سلیقه‌ای مواجه‌اند. نتیجه نیز سینمایی است که از مردم عقب می‌ماند و مخاطبش را از دست می‌دهد.

نمونه دیگر، سیاست‌گذاری فرهنگی بدون حضور ذی‌نفعان است. زنانی که موضوع سیاست‌گذاری‌اند، در تصمیم‌سازی حضور ندارند و جوانانی که مخاطب این سیاست‌ها هستند، شنیده نمی‌شوند. در چنین خلأیی، طبیعی است که روایت‌های جایگزین دیده شوند و وایرال شوند.

درپایان می‌توان گفت، جامعه‌ای که احساس کند صدایش شنیده می‌شود، حتی در صورت اختلاف نظر به مسیرهای مدنی و کم‌هزینه پایبند می‌ماند. لذا ضروری است در زمینه مسائل جامعه و مطالبات مردم بلوغ اجتماعی و حکمرانی هوشمند نشان بدهیم. چرا که بی‌توجهی، هزینه‌های سنگینی برای جامعه به همراه خواهد داشت.

۲۴۲۲۴۲

کد مطلب 2161242

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین