*امروز جمهوری اسلامی تبدیل به یک الگو از حیث استقلال طلبی و عدالت خواهی کشورهای غیر متعهد شده است. موج دوم انقلاب اسلامی توفندهتر از موج اول در حرکت است. خاورمیانه را پشت سر گذاشته آفریقا را تکان داده و حیاط خلوت آمریکا یعنی آمریکای لاتین را نیز دستخوش تغییر و تحولات جدی کرده است. در حالی که گسلهای تمدنی هر روز عمیق تر می شوند بحران اندیشه وتخیل فراگیری لیبرال دموکراسی تشدید می گردد .
* امروز حتی هانتینگتون طراح تز “ برخورد تمدنها “ بر این نکته واقف شده است که تجویز لیبرال دموکراسی برای دنیای خارج از غرب امری ناصواب است ملت ها برای خود حق توسعه بومی، استقلال و بازیابی هویت هایشان در عرصه بین المللی را می خواهند. ایران در این مسیر الگوی تمام عیاری است. کشوری که علی رغم همه تحریم ها توانسته الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت خود را سامان دهد و مستقلانه و مقتدرانه در برابر همه تهدید ها و فشارها بایستد. امروز به تعبیر «نوآم چامسکی»، تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا:" ایالات متحده و غرب در تقابل با ایران تنها است." در سالهای آغازین هزاره سوم نقش جمهوری اسلامی ایران و جایگاه منطقه ای آن به عنوان یک ابرقدرت منطقه ای می بایست در معادلات بین المللی و مدیریت جهان به رسمیت شناخته شود. امروز گفتمان عدالتخواهی و تجدید نظر طلبی در جای جای جهان به نحو مولدی فعال شده است و جمهوری اسلامی پرچمدار این نهضت عدالتخواهی بین المللی است. مردم جهان معادلات ظالمانه سابق را دیگر نمی پذیرند و اجلاس های بین المللی کشورهای قدرتمند که در اقصی نقاط جهان به نحوی سرپوش نهادن بر معادلات ظالمانه پنهان و آشکار بین المللی است.
*این اجماع حاصل یک دیپلماسی آرمانخواه و در عین حال واقعبین و نه عملگراست که توانسته به نوعی فعال و از موضع قدرت و اغتنام فرصت، ساختار تثبیت شده استکبار بینالمللی را با چالشی جدی مواجه کند و در عین حال تاثیری مثبت در کشورهای پیرامون خود داشته باشد. دستگاه سیاست خارجی باید فرصت سه ساله مدیریت تهران بر غیر متعهدها را مغتنم بشمارد و این دیپلماسی عدالتخواهانه را در این اجلاس امتداد دهد. آنچه که جمهوری اسلامی درباره نحوه صلح پایدار در پرتو مدیریت مشترک جهانی خواهد گفت معادله را به نفع عدالت، حقوق بشر و دموکراسی تغییر خواهد داد.
کیهان: جنبش غیرمتعهدها به سازملن بدل شود
*بدون تردید یکی از جنبه های اجلاس عدم تعهد در تهران، جنبه سلبی آن است ولی اگر نگاه به اجلاس تهران و توقع از آن محدود به وجه سلبی آن باشد، از واقعیتی که طی روزهای 5 تا 10 شهریور و نیز در سه سال دوره ریاست ایران بر این جنبش رخ می دهد، غفلت شده است در این میان قاعدتاً به نفع آمریکایی هاست که اجلاس تهران صرفاً یک اجلاس تدافعی و سلبی باشد و عجیب نیست که رسانه های آنان روی وجه سلبی تمرکز کرده اند کمااینکه غرب بسیار مایل است که اساساً جنبش عدم تعهد یک جنبش صرفاً سلبی و تدافعی باشد چرا که یک جنبش صرفاً سلبی نمی تواند «آینده ساز» باشد.
*جنبش عدم تعهد در اوج جنگ سرد (1334 تا 1340) به وجود آمد و هدف اصلی آن حفظ و کمک به استقلال کشورها در برابر دو ابرقدرت جهانی بود و برای رسیدن به این هدف مهم باید به «سازمان» تبدیل می شد. سازمانی که بازوهای اجرایی لازم- شامل بازوهای حقوقی، امنیتی، مالی، انسانی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تکنولوژیکی و علمی- را در اختیار داشته باشد. چرا که بدون در اختیار گرفتن این بازوها قادر به حفظ استقلال کشورها در مقابل مداخلات ابرقدرت ها نبود به تجربه هم دیدیم که به همین دلیل، ابرقدرت ها هیچگاه جنبش عدم تعهد را جدی نگرفتند. نقیصه حرکت از جنبش (movement) به سازمان (organization) باید در اجلاس تهران بطور جدی طرح شده و حرکت جنبش به سمت سازمان آغاز شده و در دوره سه ساله ریاست ایران به نتیجه برسد و در دوره ریاست ونزوئلا سازمانهای جانبی آن که ایفاگر نقش های حقوقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و... هستند، به وجود آیند./27217
نظر شما