وی در یادداشتی در «وبلاگ مهمان خبرآنلاین» چنین مینویسد: فضای فعلی، فضایی مطلوب و سالم نیست اگرچه به راحتی میتوان این مسئله را پشت سر گذاشت اما ظاهراً اقدامی در این راستا صورت نمیگیرد یا برخی اقدامات انجام شده نیز از آنجا که گام نخست در آنها درست برداشته نمیشود به نتیجه نمیرسند.
گام نخست این است که مسئلهشناسی صورت پذیرد و این در شرایطی است که چهرههای سیاسی بتوانند در یک فضای گفتمانی حرفهای خود را زده و مسئلهشناسی خود را بیان نمایند.
اگرچه کسانی در راستای وحدت و حل بحران پیشنهادهایی را مطرح میکنند اما فارغ از محتوای این پیشنهادها گام شایستهای برداشته نمیشود. نباید منتظر رجال سیاسی ماند تا در این خصوص دست به کاری بزنند. چرا رجال فرهنگی در ساحت فرهنگ کاری انجام نمیدهند؟ چرا رجال اندیشهای در ساحت مدنی کاری نمیکنند؟ چرا علما در حوزههای علمیه کاری انجام نمیدهند؟ از دو حالت خارج نیست. یا این افراد خودشان را باور ندارند و یا نگران عواقب سیاسی آن هستند.
به هر حال این کار ریسک دارد و روشنفکر باید ریسک کند و ببیند وظیفه اصلیاش چیست؟ آیا برای مردم و حفظ نظام ارزشی قائل است؟ آیا اصلاً برای روشنفکر رسالتی قائل است؟ آیا معتقد است که باید هزینه داد تا سلامت و نشاط را به جامعه بازگرداند؟
به نظر میرسد در این شرایط روشنفکران باید به بازتولید مبانی نظری انقلاب پرداخته و در این راه از لسان فلسفه و حکمت بهره ببرند. چرا که بعد از مواجهات قهرآمیز حکومت با مردم برخی دچار این ذهنیت شدهاند که مطالبی که گفته شده در نظر درست است اما با این رفتارهای قهرآمیز در عمل نمیتوان به آنها دلخوش بود.
متن کامل این یادداشت را با عنوان کار سخت روشنفکران بخوانید.
نظر شما