بهناز شیربانی: سریال «تکیه بر باد» پس از کشمکشهای فراوان و تغییر زمان پخش مدتی است روی آنتن شبکه تهران است، سریالی که آخرین بار برای پخش در ایام ماه مبارک رمضان در نظر گرفته شده بود و به واکاوی برخی از آسیبهای اجتماعی میپردازد.
این مجموعه که اولین تجربه حرفهای سریالسازی محمود معظمی محسوب میشود و به قول خودش با همکاری تمام گروه سعی کرده اثری قابل قبول به مخاطبان تلویزیون ارائه دهد.
مهدی فخیمزاده، افسانه پاکرو، شهرام عبدلی، بهزاد خداویسی، شراره دولتآبادی، گلاره عباسی؛ نگین معتضدی، محمد مهدوی برخی از بازیگران «تکیه بر باد» هستند. قصه این سریال روایتگر دختری به نام عاطفه است که برای ادامه تحصیل از شیراز به تهران می آید و اتفاقاتی برایش بوجود میآید.
به بهانه پخش «تکیه بر باد» با محمود معظمی کارگردان، عباس نعمتی نویسنده و افسانه پاکرو بازیگر در کافه خبر گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
آقای نعمتی کمی از نگارش فیلمنامه سریال «تکیه بر باد» بگویید. چه شد که به سراغ نگارش چنین داستانی رفتید؟
عباس نعمتی، نویسنده: ایده اولیه «تکیه بر باد» در میانه نگارش سریال «اولین شب آرامش» به ذهنم رسید. ایده اولیه با داستان فعلی خیلی فرق داشت. داستانی بود درباره یک قاضی و کشمکش او بین وظیفه و عدالت و عشق به فرزندانش. کمکم این ایده بسط پیدا کرد تا شد داستانی که اکنون میبینید.
عدالت یکی از دغدغههای همیشگی بشر بوده است. از طرفی به نظرم عموماً موقعیت ناب داستانی برشهایی از زندگی آدمها است؛ موقعیتهایی که انسانها از مواجهه با آن فرار و حتی گاهی اصلا به آن فکر هم نمیکنند. بحث اجرای عدالت یک آرمان و آرزوست، اما اگر اجرای عدالت مستلزم مواجهه با عزیزان خودمان باشد چه میشود؟ این موقعیتی است که همه آرزو داریم در آن قرار نگیریم تا ناچار به اتخاذ تصمیمات سخت و دردناک نشویم.
موضوع تحصیل در شهری غیر از شهر خود هم مثل بحث قاضی و عدالت است. موقعیت ایدهآلش این است که یکی میآید در شهری دیگر درس میخواند یا از آن شهر میرود یا ترجیح میدهد در همان شهر ماندگار شود. در این میان ناهنجاریهای اجتماعی سبب میشود یک نفر خلاف تصوری که همیشه داشته راه دیگری در زندگیش در پیش گیرد و این موقیعت دراماتیک قصه ما بود.
منظور شما از نگارش چنین داستانی به تصویر کشیدن آسیبهای اجتماعی بود؟
نعمتی: معنی درستتر آن بررسی یک پدیده اجتماعی است. راستش من خیلی فکر نمیکنم این جدا کردن جوانان از خانواده و بردن و آوردن آنها به شهرهای دیگر نتایج چندان درخشانی نداشته باشد، هم برای کسی که از خانواده جدا میشود و هم تبعات فرهنگی که شهر جدید در روحیات فرد به جا میگذارد. البته این تعاریف به هیچ وجه مطلق نیست. ممکن است بسیاری هم نظر دیگری داشته باشند.
خانواده یکی از عوامل شکلدهی به شخصیت است. ویژگیهای شخصی، تربیت جامعه، مدهای فکری که در جامعه ناگهان شیوع پیدا میکند، گروه دوستان ورسانهها هم موثرند. حتی خورد و خوراک هم روی فکر آدم اثر میگذارد. برای همین نباید فقط در یک عامل مثلاً کمبودی در خانواده تقلیل داد. البته من و خانم معتضدی و آقای معظمی تلاش کردیم همه جوانب یک اتفاق را مرور کنیم.
محمود معظمی، عباس نعمتی و افسانه پاکرو در کافه خبر
آقای معظمی شما به عنوان کارگردان چه نظری روی فیلمنامه سریال داشتید؟
محمود معظمی، کارگردان: من هم معتقد بودم شخصیتها باید لایه شخصیتی خود را در حوادث داستان بروز دهند و این قطعا برای مردم هم قابل باور است. فیلمنامه گرههای زیادی دارد و این گرهها قصه را به سمتی میبرد که مخاطب منتظر ادامه ماجرا میماند که برای من هم به عنوان کارگردان جذاب بود.
آقای معظمی بسیاری از تضاد ریتم کار گله میکردند. گاهی قصه بسیار تند روایت میشود و گاهی هم کند. دلیلش چیست؟
معظمی: هدف ما این بود که برای وقت تماشاگر احترام قائل شویم و از جزئیاتی که تماشاگر را برای رسیدن به نقطه اصلی معطل میکند بگذریم. من فکر نمیکنم ریتم روایت داستان خیلی دچار تضاد باشد، بلکه در برخی از صحنههایی که داستان کند روایت میشود به خاطر تعلیقی است که مخاطب باید متوجه آن شود.
نعمتی: به نظرم فیلمنامهها همیشه روندی سینوسی دارند تا مخاطب بتواند خوب درک کند. مضاف بر اینکه به نظر من منطق فیلمنامهنویسی برای تلویزیون با سینما متفاوت است در سینما همه جا تاریک است و با تمرکز کامل فیلم دیده میشود. در تلویزیون ممکن است یک آن حواس مخاطب پرت شود یا برود یک چایی بریزد بیاورد، خب باید در لابلای کار نفسخورهایی را جور کرد و بعضی اطلاعات مهم را دو سه بار مجدداً اشاره کرد تا مخاطب به یادش بیاید. اینها دست به دست هم میدهد تا در سریال یک ریتم سینوسی انتخاب شود.
محمود معظمی کارگردان سریال «تکیه بر باد»
آقای معظمی شما با «تکیه بر باد» اولین حضور حرفهای در تلویزیون را با یک سریال تجربه کردید؟
معظمی: من پیش از «تکیه بر باد» یک سریال 30 قسمتی برای شبکه الکوثر ساخته بودم. حضور در رسانه ملی و ساخت سریال برای من لذتبخش بود. به هر حال کار سریالسازی در تلویزیون همیشه مسائل و مشکلات خودش را داشته و دارد. به نظر من گروهی موفق است که این مشکلات را مرتفع کند و بهترین شکل و شرایط را برای گروه سازنده بوجود آورد.
نتیجه کار آن طور که فکر میکردید شد یا خیر؟
معظمی: معمولا کاری که برای آن زحمت بیشتری کشیده میشود، خروجی مطلوبی دارد. گروه «تکیه بر باد» جوان بود و معمولا گروههای جوان انگیزه زیادی برای کار دارند. من با تمام انرژی «تکیه بر باد» را ساختم و امیدوارم نتیجه مطلوبی حاصل شده باشد.
آقای نعمتی، چرا لوکیشن شیراز را برای روایت بخشی از داستان در نظر گرفتید؟ این در حالی است که ما در طول سریال کمتر نشانهای از شیراز میبینم و بیشتر اتفاقات در لوکیشنهای داخلی میگذرد.
نعمتی: انتخاب شهر شیراز چند نکته داشت. اول اینکه شیراز یک شهر بزرگ است و دانشگاهی بزرگ و معتبر دارد و وقتی پدر اصرار داشته عاطفه به شیراز برگردد استدلال پدر موضوعیت دارد. دیگر اینکه شهر شیراز جذابیت بصری بسیاری برای مخاطب دارد. این شهر خودش یک شهر توریستی است و مردم تصور خوبی از مردمان این شهر دارند برای همین تا دروازه قرآن را نشان بدهید مخاطب میفهمد رفتیم شیراز. همچنین شیراز به دلیل وجود شاهچراغ یکی از شهرهای مقدس ما است و وقتی قریبیان را در شاهچراغ ببینیم به سرعت و بدون نیاز به معرفی موقعیت جغرافیایی را میشناسد.
آقای نعمتی بسیاری از کارگردانهایی که حضور در رسانه ملی را تجربه کردهاند گاهی از خطوط قرمزی که دست کارگردان یا فیلمنامهنویس را میبندد گله میکنند و معتقدند این محدودیتها و خطوط قرمز روز به روز بیشتر میشود. شما چه نظری دارید؟
نعمتی: من اسم خطوط قرمز را زیاد میشنوم، اما عملا چیزی به عنوان خطوط قرمز مکتوب تا حالا ندیدم. به نظرم بیشتر نوع پرداخت قصه است که موضوعی را دچار خط قرمز میکند یا نمیکند. یعنی خطوط قرمز بیشتر از جنس حس و حال است. اگر اثر حس و حال بد داد میگویند خط قرمزی است و اگر در پرداخت حس و حال خوبی داد کسی به چشم خط قرمز نمیبیند.
یعنی سلیقهای برخورد میشود؟
نعمتی: اصلاً کل هنر سلیقهای است؛ فقط سلیقه تربیت شده و نشده داریم. قواعد سینما هم همان سلیقههای کسانی است که نگاهشان با خواندن و دیدن فیلم زیاد تربیت شده است. اگر فیلمنامهنویسی از آسیبهای اجتماعی فقط به عنوان عامل جذابیت استفاده کند، مثلاً دختر فراری را تصویر کند فقط به خاطر این است که موضوعی ملتهب است، قطعا در پخش به مشکل برمیخورد، اما اگر همین موضوع را آسیبشناسی کند، تحلیل و نظریه داشته باشد، میشود «دوران سرکشی». خط قرمز را باید در لابلای خطوط سفید نوشتهها جستجو کرد نه خطوط سیاه نوشته شده. برای همین میبینید فیلمی با موضوعی نه چندان ملتهب به خاطر نوع پرداخت حساسیت ایجاد میکند، اما فیلمی دیگر با موضوعی که به نظر خیلی به خطوط قرمز نزدیک است، به خاطر پرداخت دلسوزانه و دردمندانه، موفق عمل میکند و حساسیت هم ایجاد نمیکند.
افسانه پاکرو بازیگر سریال «تکیه بر باد»
برخی از کارگردانها یا نویسندهها گاهی از تغییرات یا اعمال نظرات انجام گرفته روی آثارشان گله دارند، نظر شما چیست؟ آیا کار شما هم دچار این اعمال نظرها شد؟
نعمتی: بعید میدانم کسی توقع داشته باشد جایی متولی مالی پروژهای شود و هزینههای پاسخ دادن به همه جا را پس از پخش بدهد، اما در مقابل پولی که داده و هزینههای معنوی که متحمل شده، اعمال نظر نکند. همین الان شما هزار تومان به من بدهید، پیگیر چگونه خرج کردن آن پول میشوید. برای همین دخالت یا اعمال نظرسازمان کاملاً امری بدیهی است. البته برای منم پیش آمده نظری عنوان شده و نپسندیدم. حالا یا خلاف سلیقه من بوده حرص خوردم یا اینکه احساس کردم حرفم درک نشده است، حالا این نظر متفاوت یا از طرف کارگردان پروژه بوده یا شبکه یا حتی همکار نویسندهام. به هرحال همکاری در یک پروژه کار تیمی است. شعر نیست که شب تنها به من الهام شود و کل هزینهاش یک کاغذ باشد و یک خودکار.
آقای معظمی شما هم با این نظر موافقید؟
معظمی: بله من هم معتقدم مدیران تلویزیون به عنوان صاحبان کار باید نظرشان در کار اعمال شود. به هر حال چارچوب سازمان است و قطعا شرایط سختی نیست. تنها شرایط مالی گاهی روند تولید آثار تلویزیونی را مختل میکند. اگر روند بهتری پیدا کند گروهها با فراغ بال بیشتری عمل میکنند و کیفیتها بهتر میشود.
نعمتی: راستش من به نظرم مسئله مالی فاکتور اساسی نیست. نه اینکه پول چیز مهمی نباشد، اما کم نیستند پروژههایی که به لحاظ تزریق پول مشکلی نداشتند، اما کار بدرد بخوری در نیامدهاند. به نظرم عامل اصلی این است که یک سری دور هم جمع شدهاند که یک کار خوب بسازند یا آمدهاند کاری کنند و تمام که شد بروند سراغ کار بعدی.
آقای معظمی از انتخاب بازیگران سریال بگویید. چیدمان بازیگران بر چه اساسی انجام شد؟
معظمی: انتخاب بازیگران با همفکری عباس نعمتی و مهدی فخیمزاده انجام شد. ساعتها برای انتخاب فرد مناسب برای هر نقش صحبت میکردیم. الان احساس میکنم همه سر جای خودشان قرار گرفتند، خصوصا آقایان قریبیان و فخیمزاده.
ظاهرا مهدی فخیمزاده ارتباط نزدیکی باشما دارند. حضور در این سریال هم به خاطر این آشنایی بود؟
معظمی: من و مهدی فخیمزاده یک زمانی با هم ورزش میکردیم و رابطهمان پدر و پسری است. مهدی فخیمزاده لطف کرد و در کنار گروه بود و در سریال حضور داشت، اما حضورش فقط بخاطر ارتباطمان نبود. او با شناخت کامل به گروه ملحق شد.
فخیمزاده حقیقتا به عنوان بازیگر حرفهای در خدمت کار بود. او با اینکه خودشان کارگردان بسیار خوبی است هیچ دخالتی در دکوپاژ و میزانسنهای من نداشتند و من گاهی خودم از او میخواستم در مورد کار نظر بدهد.
خانم پاکرو بازی در «تکیه بر باد» چطور اتفاق افتاد؟
افسانه پاکرو، بازیگر: من آخرین نفری بودم که به کار اضافه شدم. فیلمنامه سریال آنقدر دقیق نوشته شده بود که نیازی به تحقیق زیادی روی نقش نداشت. نقش عاطفه بسیار سخت و سنگین بود. گاهی خودم را جای عاطفه میدیدم. کمکم در طول داستان به زوایای ذهنیتی او بیشتر پی بردم، اما در مورد نقش دائم با فیلمنامهنویس و کارگردان صحبت میکردم و از نتیجه کار راضی هستم. به نظر من نقطه قوت فیلمنامه این کار این بود که دیالوگها بسیار جسورانه نوشته شده بود.
معظمی: افسانه پاکرو برای نقش وقت و انرژی گذاشت و به نظر من هم خوب از عهده نقش بر آمد.
بیشترین تعامل شما در بازی با آقایان قریبیان و فخیمزاده است. کار کردن با بازیگران پیشکسوت سخت نبود؟
پاکرو: راستش ابتدا فکر میکردم سکانسهایی که قرار است با مهدی فخیمزاده و فرامرز قریبیان بازی کنم سخت خواهد بود، اما حقیقتا کار کردن با بازیگران پیشکسوت کار را آسانتر میکند. انرژی و تسلط آنها در کار تاثیر میگذارد.
58247
نظر شما