به گزارش خبرآنلاین، انتشارات ققنوس به تازگی رمان «بُت دورهگرد» نوشته مرجان بصیری را منتشر و روانه بازار نشر کرده است. در رمان بصیری با جهان زنان در حال و هوای سالهای اخیر مواجهیم. این اثر با زبانی ساده و ملموس برای امروزی ها نوشته شده و موضوعات آشنای دنیای معاصر را در نسبت با دغدغه های پنهان و آشکار زنان طرح کرده است.
«بت دوره گرد» از نگاه راوی اول شخص زن روایت می شود و نویسنده آن سعی داشته تا در فصل به فصل آن تلاطمهای روحی و بخشی از درونی ترین عادات زنان را در قالبی داستانی بیان کند. در بخشی از این رمان میخوانیم: «توی راه دلشوره بدی داشتم چند بار به خانه زنگ زدم. نمیدانم چرا، ولی دلم میگفت سها خانه است و چیزی شده که گوشی را برنمیدارد. وقتی رسیدم صدای گریهاش از پشت در شنیده میشد. باسوز و درد گریه میکرد و بلند نفس میکشید. رفتم تو. دیدم چهار زانو میان هال نشسته و دست به پیشانی گذاشته و گریه میکند. پرسیدم: چی شده دختر؟ ...»
این رمان، روایت نابودی انسان امروز در برابر هجوم بیوقفه خاطرات است. مرجان بصیری که پیش از این مجموعه داستان «شهر یک نفره» را نوشته بود در خصوص این اثرش می گوید: «بت دوره گرد» شرح ماجراهایی است که برای شخصیت اول این داستان - که یک زن است- رخ می دهد. داستان بر دو شخصیت زن تکیه دارد. شخصیت اصلی کتاب درگیر مشکل روحی می شود. او در خلال اثر ماجراهایی را که بر او گذشته برای مخاطب شرح می دهد و واکنش آدم های اطرافش را نشبت به مشکلی که او پیدا کرده است نشان می دهد. خواننده در این اثر به تماشای مبارزه میان انسان و ذهن مینشیند. از یک سو تقلای یک فرد برای بیرون آمدن از گرداب خاطرات روزگار از دست رفته و از سویی دیگر واکنش شخصیتهایی که هر یک با نگاه و تفکر و احساس خاص خود، در این ماجرا درگیر شدهاند. من خواستم با این اثر بگویم تمامی انسانهای گذشته، حال و آینده بر روی کره زمین در تمامی تجربهها با یکدیگر شریک اند. این داستان پایانی تلخ دارد، ولی سعی کردهام از طریق یکی از شخصیتهای داستان رگههایی از طنز هم به آن وارد کنم.
در پشت جلد رمان نیز آمده است: «می دونی اولین خوابی که دیدم چی بود؟ خیلی قبل تر از زمانی که وارد این دنیای خاطره ها بشم. شاید دو - سه سال پیش. یه جایی بودم. نه اتاق بود نه فضای باز. ولی مجزا بود. انگار دیوارهای نامرئی داشت. درست رو به روم یه پرگار سفید روی دو پاش ایستاده بود. یه پرگار بزرگ مثلا اندازه در اتاقم. این پرگار آروم آروم روی پایه سوزنش می چرخید و با سر دیگرش دایره می کشید. ولی من توی خواب می دونستم که اون دایره، یه ساعته. ساعتی که عقربه نداشت و عدد نداشت. یه دایره قرمز که فقط حضور یه ساعت رو نشون می داد. پرگار سفید روی زمین سفید می گشت و دایره سرخ رو مدام پررنگ تر می کرد...»
ساکنان تهران برای تهیه این رمان و هر محصول فرهنگی دیگر کافی است با شماره 20- 88557016 (شبانه روزی با پیغامگیر) سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ «سام» تماس بگیرند و آن را (درصورت موجود بودن در بازار) در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب را تلفنی سفارش بدهند.
6060
نظر شما