با توجه به پایبندی شرق بگذشته و تاریخ و دین خود و غربی که تصمیم گرفته است گذشته خود را به بهائی سنگین بفراموشی بسپارد ، بنظر نمی رسد که توافق وآشتی میان شرق وغرب بوجود آید. البته مطرح کردن مسئله آشتی شاید در اینجا اشتباه باشد چون پاسخ نیز اشتباه خواهد بود . پس بهتر است رویدادها را بازنگری کنیم تا با تفسیر اشتباه و هدفهای تاریک و ستیزه جو روبرو نشویم .
درباره فیلم "بیگناهی مسلمانان" بسیار گفته شده و همه ازعرب وغیر غرب ، مسلمان و مسیحی اتفاق نظر دارند که این نوار (فلم ) بسیار احمقانه و بی ارزش و توهین آمیز وتحریک کننده است و هیچگونه ارتباطی با هنر و خلاقیت ندارد و نیز گفته شده که این فلم از سوی کسانی ساخته شده است که هدفهای تحریک آمیزی داشتند که از جمله تحقیر مسلمانان می باشد ..
همه در این باره اتفاق نظر دارند اما در این میان غرب می گوید : مواظب آزادی بیان باشید در حالیکه شرق می گوید که آزادی باید بنوعی محدود گردد تا بر اثر سوء استفاده از آزادی بیان چنین توهینهای بزرگی روی ندهد.
آزادی بیان در غرب حق مقدسی است که نمی توان بدان تجاوز کرد وهمواره باید از آن حمایت نمود . شاید در چهارچوب این ازادی به مقدسات اسلامی و مسیحی نیز توهین گردد با این همه نباید به ازادی بیان توهین شود و یا این آزادی محدود گردد. در این زمینه اروپا بارها بهای سنگینی پرداخته است: دادگاههای مذهبی ، جنگهای دینی و اعدام دانشمندان و فرهیختگان ونیز سرکوب و آتش سوزی های وحشیانه و شکنجه که میشیل فوکو در کتابش Surveiller et punir گفته است برای اینکه آزادی بیان بی قید وبند نماند ، مرزهای کشداری برایش تعیین گردیده است از جمله توهین به افکار عمومی و برانگیختن تعصبها که بوسیله ان می توان از ازادی بیان سوء استفاده های مرگ آوری نمود که در نتیجه عاملان ان مورد مجازات قرار نمی گیرند اما بیگناهان به خاک وخون می افتند اما در این میان هیچگونه عامل بازدارنده ای وجود ندارد ...
این اتفاق نظر غرب درباره حمایت از آزادی بیان به مجله فرانسوی «شارل ایبدو» امکان داد تا از این فرصت سوء استفاده کرده وبرای بالا بردن سطح فروش خود کاریکاتورهای توهین آمیز به اسلام و پیامبر اسلام منتشر کند و بسیاری از تحلیلگران غربی این اقدام را نوعی فرصت طلبی دانستند ... که ارتباطی با هنر ندارد ولی در عین حال : مبادا به آزادی بیان تجاوز شود .. هرکس که بدو توهین شده به دادگاه برود چون قانون حاکم است .
یکبار شکایتی علیه اهانت کننده ای به پیامبر اسلام در دادگاه مطرح شد اما مجازاتی صورت نگرفت و در عین حال " اقدام کننده " مورد حمایت نیز قرار گرفت. برای شناسائی زیان دیدگان در عرف اروپا نیستیم و هیچگونه شباهتی بدان نداریم . اما آزادی بیان در اینجا (اروپا) تنها فاقد همان آزادی است . بیان محدود است و اندیشه دست بسته است... موارد ممنوعه مشخص هستند ، فقط دین و جنس ... مبادا رژیم مورد تعرض قرار گیرد ... این سه مورد ممنوعه بسیار مقدس می باشند.
ما همگی همزمان با غرب در یک زمان و دوران زندگی می کنیم اما در در زمان و تاریخ بسیار دور از یکدیکر قرار داریم . نزدیکی و اتفاق نظر باغرب ممکن است پیامد تصمیم واقدام بعضی نخبگان باشد که تصمیم گرفته اند به غرب شباهت داشته باشند و یا از آن بهره برداری نمایند . اما از سوی دیگر یک وجه تشابهی نیز وجود دارد و آن اینست که ما در چهارچوب جهانی وحشی زندگی می کنیم یعنی پیروانی هستیم برای آن اربابان و رابطه ما مزدوری است .
ما با آنها اختلاف داریم نه برای اینکه بیشتر مردم مشرق زمین مسلمان هستند و یا اینکه چون غرب بیشتر مسیحی می باشند . آنان در قرون وسطى و سیاه ، همین موقعیت ما را داشتند و در آن هنگام شرق از آزادی اندیشه دینی ومذهبی برخوردار بود ، همان اندیشه که فکر وتمدن و فرهنگ را بوجود آورد درحالیکه اروپا با دادگاههای مذهبی و اندیشه روبرو بود ... در آن هنگام این مسلمانان بودند که با شرایط اندیشه وتفکر باز روبرو بودند درحالیکه اکنون همان مسلمانان آن ازادی را از دست داده اند .. آن غربی ها پیشرفت کردند و ما عقب نشینی نمودیم .. آنان تا جائی پیشرفت کردند که توهین به مسائل دینی برایشان بمعنی آزادی بیان بشمار می آید.
اشکال در دینها و یا موضوع عقب ماندگی ملل عرب نیست بلکه اشکال در این است که ما در چهارچوب ستمی فراگیر زندگی می کنیم که اثرات آن بسیارگسترده است . این ستم وظلم کرامتهای انسانی را قبل از ادیان اسمانی ، ثروتهای ملی را قبل از ارزشهای اسلامی و مسائل حقوق بشری را قبل از مسائل مذهبی زیر پا گذارده و می گذارد . ما اعراب قربانیان ستمی فراگیر هستیم که اختاپوس وار ما را فرا گرفته است و مسئله فلسطین بزرگترین نمونه آنست و از چندین دهه قرن گذشته ، آغاز شده و تاکنون همچنان به پایان نرسیده است ... و بزرگترین ستم آنست که اروپا با دو دیدگاه به مسائل می نگرد وهمه می بینند ، اما این اروپا وغرب هیچ حیائی ندارند ..
دلایل بسیاری برای این موضعگیری اروپا وغرب وجود دارد ونمی خواهم درباره ماجرای "روژه گارودی " اشاره کنم چون همه می دانند که این اندیشمند چگونه از اینسو به اینسو می جهید تا آنکه جزو درباریان قذافی گشت . از سوئی اندیشمند فرانسوی " دیو دنبه " سخنی درباره تأثیر یهودیان بر وسایل ارتباط جمعی بر زبان آورد که چنان حمله ای فراگیر علیه او برپا شد که از همه جا بیرون رانده شد.
هیچ آزادی بیان نمی تواند بدون محدودیت وجود داشته باشد چون منافع ملتها و حکومتها اقتضای آنرا دارد و اروپا مقررات بسیاری درباره محکومیت هولوکاست وضع کرده است که البته این حق است ، اما ما اعراب و مسلمانان مرتکب آن نیستیم . چرا فرانسویانی که دهها و صدها یهودی را به کوره های آتش سوزی فرستادند محاکمه نمی شوند ....
البته اگر این تحریم مجازات بشمار می آید پس چرا مقرراتی درباره نامیدن منتقدان اسرائیل به دشمنان نژاد سامی وضع شده است ؟ این چگونه مقرراتی است ؟
اگر مجری جنایت صبرا و شاتیلا که باید بر اساس قوانین ومقررات بین المللی محاکمه گردد بعنوان مرد صلح مورد استقبال قرار می گیرد ... اروپا از عملکرد او آگاهی کامل دارد ومی داند که او کشتار صبرا وشاتیلا را رهبری کرده است .. بلژیک دادگاهی برای محاکمه او برپا کرد اما هنگامیکه زمان برپائی دادگاه نزدیک شد قوانین بلژیک تغییر یافت . در انگلیس تصمیم گرفته شده تا بعضی قوانین تغییر یابد تا از پیگرد " زیپی لیونی" جلوگیری شود . وهمه می دانند لیفنی نخستین جنایتکار کشتارهای لبنان وغزه است .
هرگونه پیگرد و تعقیب اسرائیل و اسرائیلی ها ممنوع است حتى اگر جنایتکار باشند و در عین حال هرگونه توهین واهانت به مسلمانان و عقاید آنان مجاز می باشد.
هولوکاست یهودیان مقدس است ونباید مورد انتقاد قرار گیرد انها در این مورد آزاد هستند اما به ما هیچ ارتباطی ندارد که ما را بعلت آن مجازات می کنند . " ویویان فورستر " سخن بسیار حکیمانه ای دارد او می گوید غرب مرتکب جنایت بزرگی شد اما فلسطینیان را بعلت آن مجازات نمودند . این یک موضوع بسیار ساده ای است که ما وغربیها از آن آگاهی داریم . اما غرب خود را به نادانی می زند و سعی دارد با رفتارهای خود علیه اعراب آن کردار گذشته را جبران نماید.
چند روز پیش نواده جمال پاشا جنایتکار کتابی درباره کشتار ارامنه بدست پدر بزرگ خود منتشر کرد و ماجرای آن کشتار فجیع را بازگو نمود . او اکنون در ترکیه مورد تعقیب قرار گرفته است چون قوانین ترکیه به هیچکس اجازه نمی دهد موضوع کشتار ارامنه را مطرح نماید.
پس آزادی بیان کجاست ؟ موضوع مقدس در ترکیه این است : کشتار ارامنه صورت نگرفته است !
سوء تفاهم میان اعراب و غربی ها بعلت دین نیست بلکه انگیزه سیاسی دارد . خشونتی که در خیابانهای کشورهای عربی و اسلامی در پاسخ به اهانت به پیامبر اسلام روی می دهد ، ظاهر دینی دارد اما محتوای آن نشان دهنده اعتراض به ستم وستمگری است . خشم بزرگی است علیه غرب که از اسرائیل پشتیبانی می کند اگرچه دستان غرب همواره به خون ما آلوده بوده است.
این خشمی است که زاده ادامه پشتیبانی غرب از رژیم صهیونیستی است . همان اسرائیل که همواره در حال سرکوب فلسطینیان واشغال سرزمینشان است و از بازگشت آنان به سرزمین خود جلوگیری می نماید .... خشم و خشونتی است علیه غرب چون از رژیمهای سرکوبگر عرب چه جمهوریخواه و چه پادشاهی طرفداری می کند. خشونتی که مخالف غارت و چپاول ثروتهای ملل عرب و از بین بردن تولید و محیط زیست آنان است . خشونتی است در اعتراض به نابودی عراق و کشتار بیش از یک ملیون عراقی و بیش از نیم ملیون کودک بیگناه می باشند ..
هیچگونه عذابی بالاتر از عذابی که غرب بوسیله مزدوران خود بر ما تحمیل کرده است وجود ندارد . این سردمداران ما نادان تر از آن هستند که بتوانند انسان بسازند برخورداری از پشتیبانی غرب که همواره مدعی " حقوق بشر " برای خود است اما برای دیگران نه ....
این غرب نه تنها دشمن اسلام است بلکه دشمن این ملتهائی است که غرب می خواهد همچنان بت پرست بمانند ... بتهائی که بر تخت سلطنت و جمهوری در کشورهای عربی نشسته اند و غرب نمی خواهند این کشورهای عرب از نادانی و عقب ماندگی و فقر نجات یابند چون بیداری اعراب برای غرب پسندیده نیست .
این غرب منافق است و دروغگو . و بدبیاری ما آنست همیشه در نبردهایمان با غرب با شکست روبرو می شویم چون این نبردها همواره اشتباه صورت میگیرد .. نبرد اصلی ما همان نبرد آزادی اعراب از قید وبند های گذشته است و روی آوردن به عملکردهایی بر اساس منافع ملل عرب است ...
نصری الصایغ تحلیلگر عرب مقیم پاریس است که این یادداشت را برای خبرآنلاین عربی ارسال کرده است.
منبع: خبرآنلاین عربی
ترجمه: محمدماجد نجار
4949
نظر شما