علی زندوکیل در کنار خواهرش + عکس

این مصاحبه واقعی بود یا طنز؟ عجب آدم پررویی بود!!!! ما همه بچه نادون و نا آگاه تو آخر آدم !

خیییییییییییییییییییلی توپ بود. من که آگاه شدم! البته بیشتر به واقعیت میخورد

فکر می کنم ایشون به جای اینکه ماشن سوار بشن ، مثل قدیما از الاغ برای تردد استفاده کنند، فکر کنم طبیعی تر و واقعی تر است و از ناآگاهی هم بیرون بیایند!

این واقعیطی بود در قالب طنز

ایقدر کارهای عجیب وغریب و خنده دار می کنند توی کشور ، که تشخیص طنز وجدی مشکل شده .این برای خنده بود؟

خیلی خوب و آگاهانه بود و --------برادر یه کلاس طنز نویسی هم بازکنید

خیلی جالب بود. واقعآً برخی مسئولین که تو مدیریت ساده ترین کارهاشون موندن فقط میخوان یه کاری انجام داده باشن. موفق باشی ناصر

دوستان عزیز جناب ناصر خان عزیز یک طنز پرداز می باشند و نوشته های ایشان یک واقعیتی است در لوای طنز پس لطفا" جبهه نگیرید و سعی کنید دیگر نوشته های ایشان را هم بخوانید. با تشکر از همه دوستان

چقدر خوبه که هستی ناصر جان، خوندن این مطلب کمک کرد من از کنار این واقعیت تلخ با لبخند عبور کنم و از حس بودن یک کاربر نا آگاه لذت ببرم. من خودم تو اون چند روز که Gmail قطع شده بود همش به این فکر می کردم آیا ممکنه دوباره مجبور بشیم از کبوتر نامه بر استفاده کنیم. البته حتما یه راهی برای فیلتر شدن اون ها هم پیدا میشد مثلا استفاده از شاهین و عقاب های های آموزش دیده و آگاه!

این به نظره من تعبیره درستی از تصوره مسولین نسبت به مردم هست.

بعضی اوقات آرزو میکنم که ای کاش تو ایران نبودم ، دنیا با چه مسائلی درگیره ، ما با چه مسائلی درگیریم .

حالا ما شدیم کاربران ناآگاه و شما شما شدید مسئولین با آگاه؟؟؟ !!!! تمام دغدغه این مسئولین شده فیلتر کردن این سایت و اون سایت!! ما جوونها دیگه چه انتظاری باید داشته باشیم که از ما حمایت بشه و مشکلات تحصیلات ، ازدواج ، بیکاری ، شغل و غیره و غیره رو حل کنند ..

حقیقتا خوب که فکر کنیم می‌فهمیم که با داشتن آگاهی‌، واقعا آیا ما احتیاجی‌ به اینترنت داریم؟ اصلا اینترنت یکم زود نیست برای ما؟ از لحاظ تاریخی‌ و اولویت دهی‌ عرض میکنما!

سلام بر ناصر عزیز مطلب جالبی‌ بود باید گفت " هر دم از این باغ بری می‌رسد" امیر