پس از توافقنامه الجزایر میان ایران و عراق، امام خمینی (ره) ناگزیر از ترک نجف شدند.

براي اينکه مسير امام (ره) از نجف تا پاريس را بدانيد، گزيده سخنان حجت الاسلام سید محمود دعایی در گفت​وگو با جماران را بخوانيد:
·         همان‌طور که می‌دانید بین دو رژیم حاکم بر ایران و عراق توافقنامه‌ای در الجزایر امضا‌ و قرار شد که مخالفان یکدیگر را کنترل کنند و در کشورشان اجازه فعالیت به آنها ندهند. به دنبال آن موافقت‌نامه مخالفان دو رژیم در هر کشور تحت نظر قرار گرفتند و فعالیت‌هایشان کنترل شد. البته برخی از آنها هجرت کردند و برخی دیگر که از گذشته اقامت گزیده بودند و ناگزیر از ماندن بودند، در آن‌جا ماندند.
·         سعدون شاکر از مسئولان عالی امنیتی عراق و عضو شورای انقلاب عراق، توسط من از امام وقت ملاقات خواست که ایشان هم وقتی را تعیین فرمودند. او با همراهی رئیس اوقاف نجف (کردی بود که فارسی می‌دانست) و رئیس امنیت نجف خدمت حضرت امام رسیدند. او خیلی با ادب و احترام برخورد کرد و گفت که ما مطلعیم شما یکی از شخصیت‌های بزرگ مبارزه با استعمار و دیکتاتوری هستید و ما حرمت شما را حفظ می‌کنیم. اما شما می‌دانید که ما با رژیم شاه توافقاتی داریم و قول داده‌ایم که فعالیت گروه‌های مخالف علیه یکدیگر را کنترل کنیم و شما اجازه دهید نسبت به تعهداتی که داریم وفادار باشیم. در ضمن فعالیتهای علنی را انجام ندهید و اگر اعلامیه‌ای دارید اجازه دهید در بیرون از عراق منتشر شود و فرمایشات شما را در خارج از عراق تکثیر کنند. یعنی می‌خواست بگوید محل دیگری را برای انعکاس فعالیت‌های مبارزاتی‌تان انتخاب کنید تا رژیم شاه فکر نکند با شما مساعدتی می‌شود.
·         امام گفتندجایی می‌روم که مستعمره ایران نباشد. این پاسخ برای عراقي​ها آنها خیلی گران بود، اما شاکر مجدداً با ادب گفت ما شما را درک می‌کنیم و از لحاظ فکری در کنار شما هستیم؛ اما از نظر تعهدات‌مان ناگزیر هستیم اجازه ندهیم شما فعالیت کنید، اما نمی‌خواهیم از عراق بروید.
·         عراق تضییقاتی را برای امام فراهم کردند و مراجعین به بیت امام را به بهانه خطر سوء قصد دشمنان دستگیر می‌کردند یا جلوی آنها را می‌گرفتند. وقتی امام این رفتار را دیدند، عکس‌العمل نشان دادند و در خانه تحصن کردند. یعنی تدریس را متوقف کردند، برای نماز جماعت به مسجد نمی‌رفتند و زیارت حرم امیرالمومنین(ع) را نیز دیگر نرفتند.
·         من پاسپورت ایشان و مرحوم حاج احمد آقا را پیش مسئولان امنیتی عراق بردم و گفتم که آقا می‌خواهند از عراق خارج شوند. آنها پیغام دادند که شما مقیم قانونی اینجا هستید و هنگام خروج، اداره گذرنامه مجوز خروج می‌دهد. اینجا بود که امام پاسخ روشن گرفتند و فهمیدند که آنها آماده خروج ایشان هستند. طبیعی بود که در آن زمان اجازه نمی‌دادند ایشان به سوریه بروند، زیرا روابط‌شان بسیار تیره بود و بنا بود که ابتدائا به کویت و سپس سوریه بروند. البته برای جاهای دیگر، با دوستان انجمن‌های اسلامی دانشجویان بحث‌ها و پیشنهاداتی (از جمله الجزایر) بود.
·         آقای محتشمی‌پور هم به سوریه رفتند تا پیام امام را منتقل کنند. از سوی دیگر، مرحوم سید عباس مهری که نماینده امام در کویت بودند هم به دستور ایشان مقدمات حضور و دعوت‌نامه برای امام و حاج احمد آقا را فراهم کرده بودند. مسئولان کویتی هم موضوع را نفهمیده بودند. زیرا فامیلی امام در پاسپورت و شناسنامه ایشان «مصطفوی» بود. پسر آقای مهری هم با اتومبیل و دعوت نامه‌ها به نجف آمد تا آنها را همراه خود ببرد. من هم به اداره گذرنامه نجف رفتم تا مجوز خروج بگیرم. مسئول صدور برگه خروجی‌های نجف متوجه نشد برای چه کسی خروجی صادر کرده است
·         تا اینکه به مرز بصره در مرزبانی عراق با کویت، رسيديم که بین آنها هم تپه بود. همراه امام هم آقایان حاج احمد آقا، فردوسی پور، املایی و دکتر یزدی بودند.
·         آقای رضوانی بعدا با نگرانی گفت که گویا مسئولان کویتی امام را راه نداده‌اند و ایشان برگشته‌‌اند. ابوسعد به من گفت که مسئولان کویتی سید را راه نداده‌اند و او الآن در بصره است تا فردا صبح از آنجا با هواپیما به بغداد می‌رود تا به نجف بیاید. شما موظف هستید که فردا در فرودگاه بغداد با ایشان ملاقات کنید، به ایشان بگویید اگر می‌خواهید در نجف بمانید نباید هیچ کس را به حضور بپذیرند و هیچ نوع فعالیت سیاسی داشته باشند. من هم  گفتم که «من مطمئنم سید به نجف برنخواهد گشت و از عراق هجرت خواهد کرد. امام هم در فرودگاه بغداد به من گفتند بنا داریم که عراق نمانیم، بنا به هجرت داریم و تصمیم داریم به پاریس برویم. اما چون پرواز پاریس فرداست، امشب در بغداد می‌مانیم و فردا می‌رویم.
·         علت اصلی انتخاب پاریس اين بود که برای ایرانیان ویزا نمی‌خواست. دیگر اینکه از لحاظ افکار عمومی و فضای سیاسی و رسانه‌ای آزادی‌ها و امکانات ویژه‌ای وجود داشت که با بهره‌گیری از آنها می‌توان فعالیت‌های مطلوبی را سامان داد.
·         من به عراقي​ها پیشنهاد داده بودم که از امام بدرقه رسمی کنید. زیرا هنگام ورود امام به بغداد از ترکیه، در زمان عبدالرحمن یا عبدالسلام عارف، وزیر مشاور در امور جوانان به استقبال رسمی امام آمده بودند و امام هم اعتنا نکرده بودند. من گفتم که بعد از 14 سال تعبیر خوشایندی دارد که امام را بدرقه رسمی کنید.
·         عراقي​ها به من پيغام دادند و گفتند که اگر دولت فرانسه شما را نپذیرفت دیگر به عراق برنگردید.
/2929
 
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 248106

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =