ای موکل دل و دین من، ای کاش می توانستم وکالت مجلس وصالت را بعهده گرفته از حقوق حقه یک مشت سینه چاک و آسی و پاسی دفاع نمایم.
تو بیا و برای همسری خود مرا کاندید کن و رای محبت را در صندوق قلبم بینداز آنوقت ببین چطور با آرای عشق تو که به قیمت جان خریداری می شود کرسی سعادت را در پارلمان زندگی اشغال خواهم کرد.
عزیزم...عمریست که آگهی عشق را بر در و دیوار کویت میچسبانم و در مقابل حوزه خانه ات منتظرالوصال میباشم، مامان قشنگ و ملوسم. باورکن که هم سجل احوال خوشگلی دارم و هم کوپن امیر خسروی، پس دیگر چه مرگته؟ چرا معطلم میکنی شاید خیال داری با برخی دست به یکی کرده و می خواهند «مصدق السلطنه» و«موتمن الملک» راستی و درستی را کنار زده بی محابا خودرا بوکالت مجلس دل تو برسانند از طرفی من بیچاره اورنگ وار دست در آغوش غم و اندوه کرده از دماوند اشتیاق با لب و لوچه آویزان مراجعت کرده ام اتفاقا رقیب را نیز میبینم که از وصال تو نیک بور شده و بلور آلات امیدش به کوه دماوند فراق خورده و شکسته است.
عزیزم از بس به دلال محبت رشوه دادم خسته شدم و از بس رقیبان دزد برای رسیدن بوصل تو رایم را زدند دیگر از تو بیزار گشتم...
ای سنگدل من رفتم حاجی حاجی مکه...خداحافظ
توفیق. شماره7. سال 1322
***
اعلام جرم!
چون بازار کلاه سازی و کلاه برداری چندی است رواج بسیار پیدا کرده لذا بدینوسیله بر علیه تمام کلاه دوز های کشور شاهنشاهی و کلاه بردارهای کافه و رستوران ها و مخصوصا کلاه سازی که سر نادرشاه را در نمایش نادرشاه کلاه گذاشته است اعلام جرم می کنم.
ملت، از فقیر و غنی و کاسب و اداری و رشوه خوار باید آگاه باشد که اولا کلاه سرش نرود در ثانی در کلاه برداری کلاه شرعی برایش درست نکنند و هیچگاه کلاه کاغذی،پ وستی و خیکی را با دست خود بر سر خود نگذارند.
توضیح آنکه آقایانی که هنگام سلام و علیک در خیابان کلاه خود را بر می دارند نیز مشمول ماده مصوبه بوده و چنانچه رفتار خود را تکرار نمایند چنان کیفر خواهند دید که کیف کنند.
توفیق.شماره 19. اسفند 1322
6060
نظر شما