سیزدهم روز آبان در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز دانش آموز ثبت شده است. این مناسبت یادآور حادثه ای است که در 13 آبان سال 57 اتفاق افتاده است. با شروع سال تحصیلی در مهر 57 ، دانشگاه تهران به تدریج تبدیل به مهم ترین مرکز تجمع مخالفان رژیم شاه شد. دانشگاه که سالها به عنوان سنگر آزادی در مقابل حکومت شاه مقاومت کرده بود اینک آغوش خود را به روی مردم گشوده بود. هر روز هزاران نفر از نقاط مختلف شهر به دانشگاه می آمدند تا هم از آخرین رویدادهای انقلاب با خبر شوند و هم در راهپیمایی های خودجوش که اغلب از دانشگاه شروع می شد ، شرکت کنند . در داخل دانشگاه و پیاده رو های خیابان شاهرضا (انقلاب کنونی) ، عده ای در گوشه و کنار بساط فروش کتاب های ممنوعه معروف به کتاب های جلد سفید را پهن کرده بودند. در دانشکده های مختلف دانشگاه نمایشگاه کتاب و عکس دایر بود. رژیم با وجود اعلام حکومت نظامی ، رژیم قادر به کنترل اوضاع نبود. مردم دیگر از ماموران حکومت نظامی که در خیابانها مستقر شده بودند نمی ترسیدند و دولت شریف امامی که نام دولت آشتی ملی برخود نهاده بود، ابتکار عمل را از دست داده بود. رژیم شاه به سرعت به سمت فروپاشی می رفت.
از مهرماه 57 گروه هایی از معلمان به فکر برگزاری اعتصاب و تعطیلی مدارس بودند، اما با وجود آمادگی ذهنی بسیاری از معلمان ، هماهنگی بین مدارس وجود نداشت. بعد از اعتصاب موفق معلمان در اردیبهشت ماه 1340 که منجر به سقوط کابینه و انحلال مجلس شورای ملی و سنا شد ، رژیم دیگر به معلمان اجازه ایجاد تشکل صنفی را نداد. در استانه انقلاب با باز شدن فضای سیاسی ، تلاش های پراکنده ای برای تشکیل اتحادیه معلمان صورت می گرفت که به نتیجه نرسید . محمد درخشش ، عده ای از معلمان قدیمی را دور خود جمع کرد و در فکر احیای باشگاه مهرگان بود، معلمان هوادار گروه های چپ نیز در پی ایجاد تشکیلات مورد نظر خود بودند. اما این فعالیت ها از حد تشکیل جلسات 40-50 نفری فراتر نرفت. انجمن اسلامی معلمان که در آبان سال 57 با حضور محمدعلی رجایی که تازه از زندان آزاد شده بود، تاسیس شد دل در گرو انقلاب اسلامی داشت. بوی انقلاب فضا را پرکرده بود و معلمان رغبتی به فعالیت صنفی نداشتند.
در سال تحصیلی 57-58 هشت میلون دانش اموز در52 هزار مدرسه در سراسر کشور درس می خواندند. 37 ممیز 5 دهم درصد دانش اموزان دختر و 62 ممیز 5 دهم در صد دانش آموزان پسر بودند. تعداد کارکنان اموزش وپرورش اعم از دبیر و آموزگار وکادر اداری و خدماتی 350 هزار نفر بود که تقریبا نیمی از انها را زنان تشکیل می دادند. 11 درصد کارکنان اموزش وپرورش دارای مدرک تحصیلی لیسانس یا بالاتر بودند. ( امار دفتر طرح وبرنامه آموزش وپرورش). برابر آمار سال 1355، حدود 52 درصد از جمعیت ایران «بیسواد» مطلق به معنای فاقد هرگونه توانایی خواندن و نوشتن بودند. پایین بودن نرخ پوشش تحصیلی دختران و این واقعیت که تنها 11 درصد معلمان مدرک کارشناسی داشتند و آمار بالای بیسوادان ،کیفیت نازل توسعه پر زرق و برق آن دوره را نشان می دهد . اما تعداد کارکنان زن ومرد آموزش و پرورش تقریبا برابر بودو این یکی از شاخص های مثبت آن دوره بود .
قبل از انقلاب، فعالان سیاسی با ایدئولوژی های متفاوت بر این اعتقاد بودند که مدرسه یکی از مناسب ترین مکانها برای تبلیغات سیاسی است ، چرا که ذهن کودکان به زعم آنها کاغذ سفیدی بود که بر آن می توان نقشی ماندگار کشید. ادبیات کودکان از اواخر دهه چهل تا یکی دوسال بعد از انقلاب ، رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت. فعالان سیاسی به عنوان پوشش موجه یا به عنوان کارگر به کارخانه می رفتند و یا به عنوان معلم در آموزش و پرورش استخدام می شد. گروه های سیاسی از این طریق از بین دانش آموزان مستعد عضوگیری می کردند. معلمانی هم که عضو تشکل های سیاسی نبودند، اما خود را در برابر رژیم می دیدند، با کنایه های سیاسی در پوشش شعر وداستان، رژیم را به باد انتقاد می گرفتند و تخم نارضایتی در میان دانش آموزان می پراکندند. این موضوع که دانش آموزان کودک و نوجوان محسوب می شوند و تبلیغات سیاسی از سوی معلمان در مدارس جنبه تلقین دارد و نوعی شست و شوی مغزی محسوب می شود، در آن زمان محلی از اعراب نداشت.
در نیمه دوم سال 57 درس و مشق در مدارس نیمه تعطیل بود. مدیران یا انقلابی شده بودند و یا دیگر اقتدار سابق را نداشتند. معمولا دانش آموزان برخی مدارس به تشویق معلمان و یا تحت تاثیر فضای عمومی جامعه ، مدارس را تعطیل می کردند و به راه پیمایی های انقلابی ملحق می شدند. روز سیزده آبان ده ها نفر از دانش آموزان دبیرستانهای نزدیک دانشگاه تهران با تعطيل كردن كلاسهاي درس به به سمت دانشگاه راهپیمایی و سر راه خود دبيرستانهای دیگر را نيز تعطيل كردند. نزدیک دانشگاه ، سربازان ارتش با شليك تير هوايي و انفجار گاز اشكآور به مقابله با دانشآموزان پرداختند و آنها را متفرق كردند. دانشآموزان هم شعارهاي «مرگ بر شاه» و «معلم به پا خيز محصلت كشته شد» سر دادند. سربازان در پيادهروي مقابل دانشگاه تا اطراف پارك دانشجو مستقر بودند و دانشجویان و مردم در محوطه دانشگاه، پشت ميلههای سبز ، روبهروي سربازان شعار می دادند.
عقربه های ساعت، یازده صبح را نشان می داد ، قرار بود جمعيت که بیشتر آنها دانشجو بودند ، از دانشگاه به سوي منزل آيتالله طالقاني در پيچشميران راهپيمايي كند. آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری روز نهم آبان از زندان آزاد شده بودند.مردم شعار می دادند و سربازان را دعوت ميكردند تا به انقلاب اسلامی و مردم بپيوندند. بر اساس گزارش یک شاهد عینی ناگهان يك سرباز كه تحت تاثير قرار گرفته بود، واحد تحت فرماندهي خود را رها كرد و به سوي مردم دويد، افسر فرمانده به سوي وی شليك كرد و در گیری آغاز شد. مردمي كه غافلگير شدهبودند، پشت ماشينها، درختها و در جوي كنار خيابان پناه ميگرفتند. عدهاي مجروحين را به دانشكده ي پزشكي ميرساندند. گروههاي كوچكي از مردم و به خصوص دانشآموزاني كه از جاهاي مختلف به سوي دانشگاه ميآمدند با شنيدن صداي تيراندازي به سوي دانشگاه دويدند. مرکز درگیری در محوطه ورودی دانشگاه جلوی سر در اصلی قرار داشت.
نظاميان وارد محوطه دانشگاه شدند و شروع به تيراندازي و انفجار گاز اشكآور كردند. دانشآموزان و دانشجويان براي خنثي كردن اثرات گاز اشكآور، مقوا و کاغذ و شاخه ها و برگهای خشک درختان را آتش زدند. گروه فيلمبردار تلويزيون دولتی ، از تمام این اتفاقات فيلم برداری کرد . کارکنان انقلابی تلویزیون در اقدامی شجاعانه فيلم درگیری های دانشگاه را همان شب در برنامه خبر ، به مدت دو دقيقه نمايش دادند. پخش تصاوير تيراندازي ارتش به سوي مردم بی سلاح ، بینندگان میلیونی تلویزیون را به شدت مبهوت و خشمگين كرد. گروه ديگري از تظاهركنندگان در بیرون دانشگاه به سمت خيابانهاي آناتول فرانس (قدس فعلي) و بزرگمهر حرکت کردندو شيشههاي ساختمان حزب رستاخيز و نگهباني برق دانشگاه را شكستند. در خيابان تختجمشيد (طالقاني فعلي) بانك صنايع و معادن مورد حمله تظاهركنندگان قرار گرفت.
بعد از تیراندازی و خروج ماموران از دانشگاه و انتقال زخمی ها به بیمارستان، تظاهركنندگان در خیابان های اطراف دانشگاه پلاكاردهايي مانند «دانشگاه شهيد داد» و « شهادت 56 نفر در دانشگاه» سردست گرفتند و خبر درگیری و کشتار در دانشگاه را به اطلاع مردم رساندند. مقامات فرمانداري نظامي تهران اعلام كردند كه در وقایع دانشگاه در روز 13 آبان ، هيچكس كشته نشده تنها سه نفر مجروح شدهاند. دكتر عبدالله شيباني، رئيس وقت دانشگاه تهران گفت كه درگيريهاي روز 13 آبان تنها چهارده مجروح به جاي گذاشته است. روزنامه كيهان به نقل از راديو ايران، نوشت كه تا ساعت 12 شب، دوازده نفر از مجروحاني كه در بيمارستان پهلوي منتقل شده بودند درگذشتهاند و حال دو نفر ديگر از آنها وخيم است. بنا به آمار بنياد شهيد انقلاب اسلامي در ميان شهداي انقلاب تنها نام دو نفر به نامهاي مصطفي حاجي و سيد مهدي سيد فاطمي ثبت شده كه تاريخ شهادتشان 13 آبان 1357 است. ( دايرةالمعارف انقلاب اسلامي، سوره، حوزه هنري، 1389، ج 2) .
نمایندگان مجلس ، سعی کردند ، انتقادها را به سمت نخستوزير وقت و دولت آشتي ملي او جهت دهند ، اما شاه همچنان در سیبل شعارهای مردم بود. حادثه 13 آبان 1357 پيامدهاي سهمگینی برای حکومت شاه داشت روز 14 آبان تعدادی از ساختمانهاي دولتي، موسسات عمومی و اتوبوسهاي شركت واحد به نحو مشکوکی به آتش كشيده شد ، ماموران حکومت نظامی هم فقط نظاره می کردند. ابوالفضل قاضي، وزير علوم و آموزش عالي، در اعتراض به کشتار دانش آموزان و دانشجویان در 13 آبان استعفا كرد. كابينه شريف امامي هم دو روز بعد و با عمری 70 روزه مجبور به استعفا شد و جاي خود را به دولت نظامي غلامرضا ازهاري داد. شاه نيز در پيامي كه در 15 آبان از تلويزيون پخش شد، گفت: «من صداي انقلاب شما ملت ايران را شنيدم». پیام شاه را مردم نشانه ضعف و زوال رژیم دانستند.
امام خميني روز 14 آبان طي پيامي به ملت ايران از اقامتگاه خود در نوفل لوشاتوی فرانسه ، واقعه دانشگاه را محكوم كرد و شاه را مسئول تمام خرابيها و خيانتها دانست. ايشان ضمن دعوت مردم به صبر فرمود: «من از اين راه دور چشم اميد به شما دوختهام ... و صداي آزاديخواهي و استقلالطلبي شما را به گوش جهانيان ميرسانم.»
نظر شما