نفیسه حاجاتی: در این نشست که روز جمعه برگزار شد، فرشته طائرپور تهیهکننده، نگار آذربایجانی کارگردان، بازیگران اصلی فیلم و زاون قوکاسیان منتقد و مدرس سینما حضور داشتند.
قوکاسیان در ابتدای نشست با اشاره به سابقه فعالیتهای تهیهکننده این فیلم، گفت: «خانم طائرپور سالهاست در سینمای ایران کار میکنند. تا وقتی سینمای کودک وضعیت خوبی داشت، ایشان یکی از انگشتشمار کسانی بودند که به سینمای کودک کمک شایانی کردند. ما یک موقع فیلمها را فقط با نام کارگردانشان ارزیابی میکردیم و تصمیم میگرفتیم که ببینیم یا نه. اما خانم طائرپور این عادت را شکستند.»
این مدرس و منتقد فیلم، ضمن ابراز تاسف از وضعیت فیلمهای روی اکران گفت: «در این موقعیت که 90 درصد فیلمها چیزی نیستند که ما به خاطرشان به سینما برویم، اگر 10 درصدشان هم مثل این فیلم باشند، ما خوشحال میشویم. من فکر میکنم بخش اعظم سینمادوستان ما واقعاً با فیلمها روی پرده قهر کردهاند.»
این فیلم با تماشاگر از سینما بیرون میرود
فرشته طائرپور درباره فیلم «آینههای روبرو گفت: «این فیلم، دو سال پیش ساخته شد آن هم در اوج ناامیدی از این که بعد از ساخته شدن، چه اتفاقی برایش میافتد. میخواستیم طوری بسازیمش که از حساسیتهایی که ممکن است در جامعه ایجاد کند، پیشگیری کنیم. یعنی در عین حال که به فرهنگ و ارزشهای جامعه احترام میگذاریم، موضوع اجتماعی مشکلات ترنسها را هم مطرح کنیم.»
او ادامه داد: «این روزها انتقاد می شود که فیلمهای اجتماعی مشتری ندارند. فقط فیلمهایی که، نمیگویم مبتذل، ولی سادهپسند هستند، جنبه تفریحی دارند ولی همراه تماشاگر از سالن بیرون نمیروند، مورد توجه مخاطبان قرار میگیرند. بنای ما این بود که فیلمی بسازیم که با مخاطب از سالن سینما بیرون برود و تاثیرات مثبتی در جامعه ایران داشته باشد. این فیلم در این دو سال، در بیشتر از 57 فستیوال جهانی شرکت داده شده و 16، 17 جایزه در جشنوارههای رقابتی کسب کرده.»
مدیر تولید فیلم «پاتال و آرزوهای کوچک» با اشاره به اکران محدود فیلم در چهار سینمای تهران طی سه هفته گذشته، گفت: «ما این فیلم را برای گیشه نساختیم، برای اندیشه مخاطبان ساختیم. منهای این که فیلم بتواند تاثیرگذار باشد، دوست داشتیم که بتواند عاملی برای آشتی مردم با سینمای اجتماعی باشد.»
قانونی بود ولی جامعه حساسیت داشت
نگار آذربایجانی درباره انگیزه اصلی تولید این فیلم گفت: «انگیزه اصلی نوشتن این فیلمنامه برمیگردد به یک خاطره که من از دوران نوجوانیم دارم. از همسایهای که یک شخص فراجنسیتی بود و من شاهد مشکلات و ارتباطش با جامعه اطرافش بودم. این ایده تا مدتها در ذهن من بود. هیچ وقت مکتوبش نکرده بودم چون همیشه فکر میکرم امکان این که چنین فیلمی در ایران ساخته شود، کم است.»
آذربایجانی اما طرحش را نوشت و در یک جلسه دوستانه با فرشته طائرپور دربارهاش صحبت کرد. طائرپور هم طرحی را به او نشان داد که درباره خانم جوان مذهبی بود که همسرش به زندان افتاده و او مجبور شده مسافرکشی کند. در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که میشود این دو طرح را تلفیق کنند و داستان آینههای رو به رو این گونه آغاز شد.
کارگردان «آینههای روبرو» درباره حساسیتهای فیلمنامه هم توضیح داد: «موضوع فیلم خیلی حساس است. گرچه قانون با این موضوع مشکلی ندارد ولی یک جور تابو است. من فکر میکنم چیزی که فیلمنامه را نجات داده، شکل پرداخت موضوع است. و این که ما تمام تلاشمان را کردیم که با در نظر گرفتن حساسیتهای مخاطبانی که موضع دفاعی، دفعی و یا انکاری در مورد این موضوع دارند، فیلمنامه را بنویسیم.»
شایسته ایرانی برای نقش آدینه مناسب بود؟
آذربایجانی درباره انتخاب شایسته ایرانی برای نقش آدینه، به تردیدهایشان اشاره کرد و گفت: «شایسته ایرانی از طریق برادرم، به خاطر فعالیتهای تئاتری ایشان، معرفی شد ولی بعد با خانم طائرپور که صحبت کردیم، به این نتیجه رسیدیم که شایسته ایرانی برای این نقش، نه! به این علت که در فیلم آفساید بازی کرده بود. و خب آنجا درخشیده بود. نگران بودیم که همان بازی را بخواهد در مورد آدینه تکرار کند.»
اما به گفته بازیگر «نسل سوخته» و کارگردان «آینههای روبرو»، دختر فیلم «آفساید» یک تفاوت اساسی با آدینه دارد. آن دختر، به دلایلی، ادای پسرها را در میآورد بنابراین رفتارهایش غلوآمیز بود و بازیاش، بیرونی. در صورتی که آدینه (ادی) دختری است که دختربودنش را باور ندارد. باور دارد که پسر است. بنابراین این شخصیت بازی درونیتری میخواهد. و این مرز ظریفی است که ممکن بود خوب از کار درنیاید.
شایسته ایرانی هم در مورد شخصیت آدینه گفت: «من این شخصیت را خیلی دوست داشتم. بازی کردن در این نقش ریسک بالایی داشت ولی میدانستم که لذتی هم که بعدش دارد، خیلی زیاد است.»
گلنار بودم، رعنا شدم
در بخش دیگری از نشست، غزل شاکری به خاطراتش از جشنواره فیلم کودک و نوجوان و بازیاش در نقش «گلنار» اشاره کرد و در مورد فعالیتهای چند سال اخیرش گفت: «بعد از فیلم گلنار، بیشتر پشت صحنه کار کردم و بازیگری کاری است که خیلی کم و گاهی انجام میدهم. بعد از گلنار در «همه خواب بودند» بازی کردم که آنجا هم بیشتر طراحی لباس سنگینش به چشم آمد و این سومین کار بازیگریام است.»
غزل شاکری درباره نقشش در فیلم گفت: «من خیلی رعنا را باور کردم. همه ما در اطراف خودمان زنان سنتی را میشناسیم که به خاطر حس زنانگی و مادرانگیشان چند شیفت کار میکنند، با حداقل امکانات بچههایشان را عروس، داماد میکنند و خرج دانشگاهشان را میدهند. ممکن است این زن تا صبح در تنهایی خودش گریه کند ولی صبح اگر ماشینی باشد، مسافرکشی میکند. رعنا از این دسته از زنهاست. در حالی که ظاهر زنانه و ظریفش را حفظ کرده ولی قدرتمند هم هست. من خیلی رعنا را دوست داشتم.»
ظائرپور هم در ادامه این صحبتها به نقش رعنا اشاره کرد و گفت: «دو، سه شب پیش خانم بنی اعتماد فیلم را دیدند. بیشترین تشویق ایشان درباره کاراکتر رعنا بود. ایشان گفت: سالها بود دل من برای هیچ نقشی از زن ایرانی این قدر نتپیده بود. بازی کردن یک زن ساده و معمولی اصلاً کار آسانی نیست. تصویر کردنش هم در فیلمنامه کار آسانی نیست.»
چهار بار فیلم را دیدم و گریه کردم
اما اوج این جلسه پرسش و پاسخ، جایی بود که یکی از حضار ایستاد و گفت: « فقط توضیح داده میشود که ترنس، بلاتکلیف است ولی هیچ توضیحی داده نمیشود که چرا بلاتکلیف است. هیچ وقت توضیح داده نمیشود که به خاطر این است که از سه ماهه دوران جنینی، هیپوتالاموس مغزش مشکل پیدا میکند. فقط میگویند که میخواهد تغییر جنسیت بدهد. این فیلم برای من که ترنسم. برای خانوادهام که درد من را میدانند، شاید تاثیرگذار باشد.»
این مخاطب، ادامه داد: «من چهار شب است که دارم میآیم و این فیلم را میبینم و هر چهار شب گریه میکنم چون میدانم دردم چیست. ولی کسی که از بیرون فیلم را میبیند، هیچ وقت متوجه نمیشود که من چه زجری کشیدم. چه توهینهایی به من شده و با چه دید حقارتی به من نگاه کردند. ما شب نخوابیدیم، صبح بلند شویم و تصمیمان عوض شود. حتی تا چند سال پیش، اسم قبلی ما را در شناسنامههایمان ذکر میکردند. بند معافیت سربازی ما این بود که مشکل روانی داریم. برای همین سر کار هم نمیتوانستیم برویم. ولی هیچ کدام این مشکلات در فیلم نشان داده نشد.»
طائرپور در پاسخ گفت: «دیالوگی که الان شما استفاده کردید، دقیقا در فیلم ما هم هستد: «یک شب نخوابیدم صبح بیدار شم تصیمیم بگیرم مرد بشم.» از بچگی این حالت را در خودش کشف میکند و خانواده نمیپذیرند. ما به این چیزها در تحقیقاتمان رسیدیم و سعی کردیم در فیلم هم بیاوریم. تنها توقع ما از تاثیر این فیلم در جامعه این است که خانوادهها در جامعه بتوانند با افرادی که متفاوت هستند، رفتار انسانیتری داشته باشند. آنها را درک کنند. این هدف ما بوده.»
ارشادی قالب همیشگی را شکسته
زاون قوکاسیان، با اشاره به تضاد نقشهای دو بازیگر زن اصلی با هم و دو نقش مرد فیلم، و توازنی که در این میان ایجاد شده، گفت: «هم نیما (شاهرخشاهی) و هم ارشادی (همایون) بازیهای متفاوتی داشتند. فکر نمیکردم و در باورم نمیگنجید که ارشادی این همه بتواند از قالب همیشگیاش در بیاید و چهره جدیدی نشان بدهد.»
آذربایجانی درباره انتخاب بازیگران گفت: «برای دو نقش اصلی به این تصمیم رسیده بودیم که از بازیگران غیرتکراری استفاده کنیم. کسانی که توانایی بازی دارند و دانش بازیگری را هم دارند، اما تکراری نیستند. میخواستیم این دو بازیگر غیرتکراری را در قابی از بازیگران چهره قرار بدهیم.»
آذربایجانی در پاسخ به سئوال یکی از حضار درباره نقشآفرینیهای کوتاه صابر ابر و هنگامه قاضیانی گفت: «نقش صابر ابر و هنگامه قاضیانی، در عین حال که کوتاهند تاثیرگذار و قدرتمند هستند. حضور صابر ابر فقط در یک سکانس بوده ولی تاثیر آن سکانس، همانقدری بود که فیلم احتیاج داشت و تا آخر هم سایهاش روی فیلم است. مهم بود که کی این سکانس را بازی کند تا با همان یک سکانس بتواند تاثیر بگذارد و رابطه عاشقانه بین رعنا و صادق را در کوتاهترین و درستترین شکل ممکن دربیاورد.»
5858
نظر شما